۱۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۰۴۸۱۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۱ - ۲۲-۰۷-۱۴۰۳
کد ۱۰۰۴۸۱۸
انتشار: ۱۰:۵۱ - ۲۲-۰۷-۱۴۰۳

دست درازی پسر همسایه به کودک ۷ ساله به بهانه دیدن کبوتر‌ها

دست درازی پسر همسایه به کودک ۷ ساله به بهانه دیدن کبوتر‌ها
همسایه‌ام مرا به کناری کشید و ماجرای عجیبی را بازگو کرد. او گفت وقتی سینا از مدرسه به خانه بازگشت، پسر نوجوان یکی از همسایه‌ها او را به بهانه دیدن کبوترهایش به پشت‌بام برد و من از داخل کوچه آنها را دیدم که به درون لانه کبوتر‌ها رفتند.
زن جوانی با مراجعه به پلیس از پسر نوجوان همسایه به‌دلیل دست‌درازی به فرزندش شکایت کرد.
 
به گزارش خراسان، زن ۲۷ ساله در حالی که گزارش پلیس ۱۱۰ را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مصلای مشهد می‌گذاشت، اشک‌ریزان به ماجرای تلخی اشاره کرد که او را به مرکز انتظامی کشانده بود.
 
این زن جوان گفت: ۱۸ سال بیشتر نداشتم که با کرامت ازدواج کردم، اما از همان روز‌های آغازین زندگی مشترک مشاجره‌ها و درگیری‌های ما شروع شد چراکه به هیچ وجه با یکدیگر تفاهم نداشتیم. شوهرم مردی بی‌مسئولیت و پرخاشگر بود و بر سر هر موضوع بی‌اهمیتی داد و بیداد راه می‌انداخت و موجب آبروریزی می‌شد.
 
کار به جایی رسید که دیگر نتوانستم رفتار‌های خشن او را تحمل کنم و به ناچار در حالی طلاق گرفتم که به خاطر پسر ۳ ساله‌ام همه حق و حقوقم را بخشیدم تا بتوانم سرپرستی فرزندم را به عهده بگیرم. سینا همه وجودم بود و من به دلیل عشق مادری حتی برای لحظه‌ای هم نمی‌توانستم از او دور بمانم.
 
بعد از طلاق در یک رستوران مشغول کار شدم. در سال‌های اول جدایی، پسرم را همراه خودم سر کار می‌بردم و همان‌جا از او مراقبت می‌کردم، اما زمانی که به ۷سالگی رسید و او را در مدرسه ثبت‌نام کردم، دیگر او را در مدرسه می‌گذاشتم و خودم سر کار می‌رفتم. همه تلاشم را به کار می‌گرفتم که با درآمد اندک خود زمینه رفاه و آسایش او را فراهم کنم.
 
پسرم کلید منزل را داشت و زمانی که از مدرسه به خانه بازمی‌گشت، به یکی از همسایگانم سپرده بودم دورادور مراقب فرزندم باشد. من در منزل اجاره‌ای زندگی می‌کنم، چون دوست داشتم مستقل باشم و سربار خانواده‌ام نشوم.
 
اما روز قبل، زمانی که از سر کار به خانه بازمی‌گشتم، همسایه‌ام مرا به کناری کشید و ماجرای عجیبی را بازگو کرد. او گفت وقتی سینا از مدرسه به خانه بازگشت، پسر نوجوان یکی از همسایه‌ها او را به بهانه دیدن کبوترهایش به پشت‌بام برد و من از داخل کوچه آنها را دیدم که به درون لانه کبوتر‌ها رفتند. چون احتمال می‌دادم رفتار زشتی از پسر همسایه سر بزند، به در منزل آنها رفتم ولی کسی در خانه نبود.
 
با این جملات همسایه نگرانی وجودم را فرا گرفت. سراسیمه به خانه رفتم و با همان زبان مادرانه درباره این ماجرا از پسرم سوال کردم. او ابتدا به خاطر تهدید پسر نوجوان سعی می‌کرد چیزی نگوید، اما وقتی با اصرار و اطمینان من مواجه شد، ناگهان از رفتار شنیع و غیراخلاقی پسر همسایه سخن گفت که او را به بهانه دیدن کبوتران زیبایش به پشت‌بام کشانده بود.
 
با توجه به اهمیت این موضوع و هشدار‌های پلیسی به خانواده‌ها برای مراقبت مداوم از کودکان، پرونده‌ای در این باره تشکیل شد و مشاوره‌های روان‎شناختی برای این کودک و مادر وی در دایره مددکاری اجتماعی ادامه یافت.
ارسال به دوستان