انتشار گزارشی در شبکه بی بی سی فارسی با عنوان فرح پهلوی و اسما اسد؛ سرنوشت دو زن واکنش های بسیاری را در میان کاربران شبکه های اجتماعی برانگیخته است.
این گزارش سعی دارد سرنوشت این دو بانوی اول سابق ایران و سوریه را با هم مقایسه کرده و مدعی است که شرایط فرح پهلوی پس از ترک ایران بدتر از شرایطی است که اکنون اسما اسد در روسیه دارد.
به گزارش روزیاتو، در بخشی از این مطلب آمده است:
وقتی شاه ایران و فرح پهلوی ایران را ترک کردند قدرتمندترین حامیشان، آمریکا، به آنان پناه نداد اما وقتی عرصه بر بشار اسد تنگ شد روسیه، قویترین حامیاش، به او و اسما اسد و فرزندانشان پناه داد. برای پوتین اهمیت چندانی ندارد که حاکمان جدید سوریه و افکار عمومی در این مورد چه فکر میکنند اما برای رئیسجمهور و دستگاههای سیاستگذار آمریکا مهم بود که نظام اسلامی به کدام سو میرود و در مورد آمریکا چه فکر میکند، دغدغهای که مانع انقلابیون در بالا رفتن از دیوار سفارت آمریکا در تهران نشد.
مقایسه بازی سرنوشت با فرح پهلوی و اسما اسد به اینجا خاتمه نمییابد. فرح پهلوی سالهای بیشتری در اوج بود اما دوران تبعید او بسیار دردناک بوده، سرنوشتی که اسما اسد امیدوار است هرگز به آن دچار نشود.
فرح پهلوی و محمدرضا شاه تا مدتی پس از ترک ایران نه فقط رانده شده بلکه آواره بودند. فرح پهلوی همسر خود را که تا چند سال قبل در اوج اقتدار و سلامت بود به فاصلهی کوتاهی پس از شروع تبعید از دست داد. در سالهای پس از آن شاهد مرگ دو فرزند جوان خود بود. افزون بر اینها، هر بار که در فرح امیدی به اعاده سلطنت برای فرزندش شعله کشیده این امید پس از مدتی به یاس تبدیل شده است.
فرح پهلوی که قبل از ازدواج با شاه مخلوع، دیبا نام داشت در ۲۲ مهر ۱۳۱۷ (۱۴ اکتبر ۱۹۳۸) متولد شده است. او پس از زمان تاجگذاری و بعد از آن به عنوان شهبانو فرح پهلوی شناخته شد.
فرح دیبا همسر سوم محمدرضا پهلوی است که از ۲۹ آذر ۱۳۳۸ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ آخرین ملکه ایران بود. او تا قبل از انقلاب ۱۳۵۷ با عنوان سلطنتی عُلیاحضرت شهبانو خطاب می شد.
فرح دیبا تنها فرزند فریده قطبی (۱۲۹۶–۱۳۷۹) و افسر ارتش، سهراب دیبا (۱۲۷۸–۱۳۲۶) بود. طبق نوشته فرح در کتاب خاطراتش، خانواده پدرش از مردمان آذربایجانی در ایران و خانواده مادرش اصالتاً گیلک و اهل لاهیجان بودند.
پدر فرح دیبا، سهراب دیبا، فرزند مهدیخان آذری (شعاع الدوله) – برادرزاده علاءالملک – و ماهتاج منورالسلطنه دختر میرزا محمود علاءالملک طباطبایی دیبا (از رجال متنفذ عصر قاجار)، از خانوادههای سرشناس آذربایجان بود. سهراب دیبا اهل تبریز و از محله ششگلان آن شهر بود.
او فارغ التحصیل از دانشکده افسری سن پترزبورگ بود. سهراب دیبا پس از انقلاب اکتبر به فرانسه رفت و در آنجا دیپلم متوسطه خود را گرفت و تحصیلات عالیه خود را در رشته حقوق آغاز کرد. سپس به مدرسه نظامی سن سیر رفت و پس از به پایان رساندن تحصیلاتش به ایران بازگشت و در ارتش نوین ایران استخدام شد. سهراب دیبا در سال ۱۳۲۶ به دلیل ابتلا به سرطان درگذشت.
هنگامی که فرح ۶ ساله بود، پدرش ابتدا او را در «مدرسه ایتالیایی خواهران روحانی» نامنویسی کرد. فرح دیبا در ده سالگی به مدرسه ژاندارک تهران رفت و به عنوان کاپیتان تیم بسکتبال برگزیده شد و سه بار تیم بسکتبال ژاندارک به کاپیتانی فرح دیبا قهرمان تهران شد. در سال ۱۳۳۳ فرح دیبا قهرمان پرش ارتفاع و پرش طول و دو میدانی تهران شد. وی در مدرسه ژاندارک به گروه پیشاهنگان پیوست و پس از چندی سرپرست گروه پیشاهنگی شد و در سال ۱۳۳۵/۱۹۵۶ م نخستین سفر خارج از کشور خود را با دیگر پیشاهنگان به کشور فرانسه داشت.
فرح دیبا سه سال آخر دبیرستان را در دبیرستان فرانسوی رازی گذراند و دیپلم خود را در سال ۱۳۳۶ از این دبیرستان گرفت. وی در امتحانات دیپلم دبیرستان شاگرد اول شد و از مدرسه اختصاصی معماری پاریس پذیرش گرفت. او تلاش کرد که از بورس تحصیلی استفاده کند ولی موفق به گرفتن آن نشد.
فرح قبل از ازدواج در ایران تحصیل کرد و سپس به فرانسه رفت تا تحصیلات خود را در رشته معماری ادامه دهد. او در کنار تحصیل به زبانهای انگلیسی و فرانسوی تسلط پیدا کرد. اواسط دوران تحصیل فرح در فرانسه بود که به وسیله اردشیر زاهدی و شهناز پهلوی به محمدرضا پهلوی معرفی شد.
فرح دیبا در منزل شهناز پهلوی در حصارک محمدرضا پهلوی را دید و او را تحت تاثیر خود قرار داد. یک هفته پس از این دیدار، پیشنهاد ازدواج شاه ایران به فرح مطرح می شود اگر چه روایات مختلفی در این مورد وجود دارد.
محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی در ۳۰ آبان ۱۳۳۸ نامزد کردند.
فرح و محمدرضا پهلوی دارای ۴ فرزند به نامهای رضا پهلوی، فرحناز، علیرضا و لیلا بودند که از این میان لیلا و علیرضا به ترتیب در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۹ خودکشی کردند.
فرح کمی پیش از انقلاب ۱۳۵۷، به همراه شاه سابق ایران را ترک کرد و پس از اقامت در چندین کشور، تا مرگ شاه در مصر، در کنار او بود.
محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی در ۲۶ دی ۱۳۵۷ تهران را ترک کردند. در اسوان رئیسجمهوری مصر انور سادات با همسر و دخترش در پای پلکان هواپیما از زوج سلطنتی استقبال کردند. پس از سفر به کشورهای مصر، اردن، آمریکا و باهاما، شاه بیمار سرانجام به مصر بازگشت و همانجا درگذشت و دفن شد.
فرح پهلوی در سال ۲۰۰۳ میلادی، دومین کتاب خود را به نام کتاب کهن دیارا، خاطرات فرح پهلوی را منتشر کرد.
آیلین شولینو رئیس دفتر روزنامه نیویورک تایمز — که در جریان انقلاب نیز به ایران مسافرت داشته است — در نقدی بر کتاب خاطرات او این پرسش را مطرح می کند که اگر وی همه چیز را در ایران ترک کرده چطور خانوادهٔ سلطنتی در طی این سالها خود را اداره کردهاند؟ وی جملهای را از رضا پهلوی نقل می کند که گفته است آنان به دلیل سوء مدیریت مشاور خود، ۲۵ میلیون دلار از سرمایه خود را از دست دادهاند. همچنین به عقیدهٔ شولینو، وی حقایقی همچون دست داشتن سرویس اطلاعاتی آمریکا در کودتای ۲۸مرداد را از قلم انداخته است.
ارتشبد حسین فردوست دوست و محرم اسرار شاه، معاون ساواک و رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی که بعد از انقلاب از مخالفان شاه شده بود، جریان آشنایی شاه با فرح را چنین روایت میکند:
«چنین دختری نمیتوانست مورد پسند هیچ مردی باشد، برای درک این ادعا کافی است به آلبوم آن دوران فرح مراجعه شود، فرح از فرط استیصال برای اخذ کمک مالی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک میرود تا بتواند در پاریس تحصیل و زندگی کند. اگر ندانیم حصارک چیست، شاید مسئله مفهوم نشود. در حصارک ویلایی بود که اردشیر زاهدی با تعدادی از رفقای جوانش، منتظر شکار دخترها و زنها مینشست و هر مراجعهکننده از جنس مؤنث اگر مورد پسند زاهدی واقع میشد، بلافاصله به اتاق خواب میرفتند و اگر مورد پسند زاهدی نبود، او را به یکی از رفقایش که حضور داشتند میداد. این بود شغل و کار اردشیر زاهدی، حال این دختر در چنین وضعیتی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک میرود، لابد زاهدی از این دخترک خوشش نیامده بود که به محمدرضا تلفن میزند که دختری اینجا آمده و اگر اجازه بدهید او را بیاورم و محمدرضا میپذیرد و بدون تحقیق قبلی که او کیست و خانواده او کیست، او را به فرودگاه میبرد… و در هواپیما به وی پیشنهاد ازدواج میکند و معلوم است که فرح نیز بلافاصله قبول میکند».
فرح پهلوی در حال حاضر گاه در ایالات متحده آمریکا و گاه در فرانسه زندگی می کند.
در سال ۲۰۰۴ دولت ایران در واکنش به دعوت از فرح پهلوی از سوی دولت اردن برای حضور در مراسم عروسی ولیعهد اردن و همچنین حضور فرح در مراسم عروسی ولیعهد اسپانیا به دو کشور اردن و اسپانیا اعتراض کرد.