۱۲ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۲ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۲۵۵۹۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۳ - ۰۹-۱۰-۱۴۰۳
کد ۱۰۲۵۵۹۰
انتشار: ۱۰:۰۳ - ۰۹-۱۰-۱۴۰۳
زنجیره گزارش‌های تحقیقی عصرایران از «قصور در روان‌درمانی» در ایران

افراد مبتلا به بیش فعالی- نقص توجه: آنها کمتر عمر می‌کنند

افراد مبتلا به بیش فعالی- نقص توجه: آنها کمتر عمر می‌کنند
بیش فعالی- نقص توجه (ADHD). اختلالی که نامش بیش‌ از اندازه گمراه‌کننده است. گاهی چنین تصور می‌شود که این اختلال همین است که نامش هست؛ یعنی بچه‌ای که نمی‌تواند راحت تمرکز کند و البته پرشر و شور و شیطان است.
عصرایران؛ دکتر پارسا بهمنی، متخصص روان‌شناسی- آنها کمتر عمر می‌کنند. ‌آنها بیشتر می‌میرند. آنها بیشتر بر اثر حادثه ناقص می‌شوند. و البته آنها بیشتر، در حوادثی که به بار می‌آورند، دیگران را ناقص می‌کنند. از قلم نیفتد که ‌‌آنها بیشتر از دیگران اضطراب می‌گیرند. تکانشگر هم می‌شوند. «محمدعلی» یکی از همان‌ها است. او بعد از یک تصادف در جاده نی‌ریز- شیراز تیک گرفت؛ این نوجوان شانس ‌آورد که آسیب جانی جدی‌یی ندید و همه چیز با یک تیک ساده ختم به خیر شد. اختلال تیک، یکی از پایین‌ترین سطح‌های اضطراب است. هرچند دکتر «ر.ر» در شهر شیرازمتخصص و جراح مغز و اعصاب نظر دیگری داشت. او در سال 1401 به پدر محمدعلی که یک فراش مدرسه است، گفت: «نامه بستری را ببرید بیمارستان و برای عمل آماده‌اش کنید. این نشانه پیشاپارکینسون است». وقتی پدرش را در ناباوری دید که روی صندلی مطب خشکش زده، متوجه شد که باید این میخ را محکم‌تر بکوبد: «تضمین نمی‌کنم که بهتر بشود. شاید حتا از نظر حرکتی کندتر هم بشود. ولی این عمل لازم است».
 
هزینه‌اش چقدر می‌شود؟ «400 میلیون تومان»! دقت کنید این عدد با قیمت‌های سال 1401 گفته شده و برای امسال، 1403 طبیعتا قیمت فرق می‌کند. پدر که تمام روان‌شناس‌ها و روان‌پزشک‌های شیراز را برای درمان تیک بچه‌اش حداقل یک‌بار دیده زیر بار نمی‌رود: «گفتم محال است بگذارم چنین عملی بکنی».
 
و حالا آمده پیش ما. برایش توضیح می‌دهم که تیک خطری ندارد. نمی‌خواهد نگرانش باشی. درمانی هم به آن معنا ندارد.  جراحی چیزی هم برای آن وجود ندارد. به عبارت دیگر، این جراح صرفا داشته منافع خود را در نظر می‌گرفته. MRI  مراجع هم هیچ نشانی از ضایعه نداشته. با این سهمیه‌هایی که برای قبولی در رشته پزشکی در نظر گرفته‌اند، عجیب هم نیست که بعضی دانش‌آموختگان این رشته، شغلشان را به جای طبابت با سوداگری اشتباه بگیرند.
 
او اما از اختلالی پایه‌ای‌تر رنج می‌برد. بیش‌فعالی- نقص توجه (ADHD). اختلالی که نامش بیش‌ از اندازه گمراه‌کننده است. گاهی چنین تصور می‌شود که این اختلال همین است که نامش هست؛ یعنی بچه‌ای که نمی‌تواند راحت تمرکز کند و البته پرشر و شور و شیطان است. این رفتارها اما نوک کوه یخ هستند. یکی از استادان ما می‌گفت: «این بچه‌ها وقتی به نوجوانی برسند آرام ‌و درمان می‌شوند». اما او هم اشتباه می‌گفت. بیش‌فعالی-نقص توجه تمام عمر با انسان می‌ماند. بیش از هرچیز هم خودش را با رفتارهای تکانش‌گرانه نشان می‌دهد. و از قضا، بر خلاف افسردگی و اضطراب که در ارتباط فرد با خود او است، این اختلال در ارتباط فرد با جامعه است. یعنی هزینه رفتارهای تکانشگرانه آنها را نه تنها خودشان، بلکه جامعه می‌دهد. آن هم در شرایطی که این اختلال به قدری فراوانی دارد که طبق آمار جهانی، 8 درصد کودکان به آن مبتلا هستند و تعداد مبتلایان پسر 10 درصد بیشتر از مبتلایان دختر است.
 

داغ ننگِ رفتارهای خطرناک

بیش‌فعالی- نقص‌توجه با داغ ننگ همراه است. همین باعث می‌شود که والدین برای درمان فرزندانشان دودلی بیشتر تجربه کنند؛ اما بی‌توجهی به آن می‌تواند باعث داغ ننگ‌های شدیدتری هم بشود؛ به ویژه وقتی که آنها با رفتارهای پرخطر هم دست به گریبان می‌شوند. محمد، پسر 15 ساله‌ای بود که به خاطر رفتارهای پرخطر تحت درمان قرار گرفت. همکارم بعد بیش از 12 جلسه درمان او را به ما ارجاع داد؛ گفت: «دیگر زورم نمی‌رسد، درمانده شدم».
 
محمد وقتی به اتاق آمد همان اول آب پاکی را ریخت روی دستم: «فقط به یک علت آمده‌ام. مادرم قول داده در ازای آمدن پیش شما، موبایلی را که می‌خواهم برایم بخرد». به عبارت دیگر، برای درمان باج دریافت می‌کرد. مشکل اما چیز بزرگتری بود: اختلال سلوک. محمد یک موتورسوار بی‌پروا بود. مادرش گفت: «صبح تا شب توی کوچه تک‌چرخ می‌زند. الکل می‌خورد و به دخترهای مردم تکه می‌اندازد». دیگر پرده شرمی میان او و خانواده‌اش باقی نمانده بود؛ مادرش ادامه داد: «دائم از من پول می‌گیرد تا به زن‌های بدکاره بپردازد».
 
مادرش البته از اینکه فرزندش سیگار، ماری‌جوانا و ویپ می‌کشد هم اطلاع داشت. از او پرسیدم: «آیا در مدرسه به ویژه در دبستان معلم از حواس‌پرتی و اذیت این و آن گلایه نمی‌کرد»؟ گفت بله. پرسیدم آیا به درس بی‌علاقه نبود؟ گفت بله. پرسیدم «کاری را که دوست نداشت اگر شروع می‌کرد می‌توانست تمام کند؟» گفت نه. پرسیدم «برای رسیدن به خواسته‌هایش می‌توانست صبر کند»؟ گفت نه. « رفتارش با شما به عنوان مادرش چطور بود»؟ «دائم لجبازی می‌کرد و پرخاشگری». «پس چرا همان زمان او را پیش درمانگر نیاوردید؟». «آوردم! بهش ریسپریدون هم داد. یکی دو ماه بعد دیدم آرام‌تر شده گفتم بچه‌م قرصی نشه، ادامه ندادم».
 
گفتم: «آیا بهتر نبود اول از یک روان‌شناس مشورت می‌گرفتید؟» پاسخ داد: «اتفاقا همین کار را کردم. گفت این دارو خیلی خطرناک است. همین دو سه ماهی که دادی کافی است».
 
کودکان دچار ADHD معمولا به دلیل ناآرامی و اینکه حرف‌شنوی ندارند، از جانب پدر و مادر مورد عتاب قرار می‌گیرند. اینکه نمی‌توانند یکجا بنشینند، زود از کوره در می‌روند و علاقه بسیار زیادی به رفتارهای هیجانی دارند، تقصیر خودشان نیست. با این حال والدین که یک جایی صبرشان تمام می‌شود، شروع به تذکر دادن و استفاده از زبان زور می‌کنند. این رفتار به سرعت از کودک، فردی لجباز و سرکش می‌سازد. 
 
سوی دیگر این رفتار مستبدانه البته «باج‌دهی» است. والد به مرور به بی‌نتیجه بودن زبان زور پی می‌برد. به همین دلیل برای توقف رفتارهای خارج از چارچوب کودک به او وعده تامین خواسته‌هایش را می‌دهد: «اگر اذیت نکنی برایت فلان چیز (اغلب موبایل) را می‌خرم». کودک به سرعت می‌آموزد که برای توقف رفتار بد پاداش می‌گیرد. مدتی آن رفتار را متوقف کرده و خواسته‌اش را به دست می‌آورد. برای خواسته بعدی اما باید حجم بزرگتری از بدرفتاری را از خود بروز دهد تا والد تسلیم شده و به خواسته‌اش عمل کند. رفتارهای پرخطری که این نوجوانان با آن درگیر می‌شوند طیف هفتگانه‌ای را شامل می‌شود؛ کشیدن سیگار و قلیان (شامل ویپ هم می‌شود)، کشیدن مواد از هر نوع، رانندگی خطرناک، دوستی با جنس مخالف، رابطه جنسی تکانشی، درگیری‌های فیزیکی و مصرف الکل.
 
نوجوانی که درگیر این مشکلات است، برایش رمقی و البته علاقه‌ای نمی‌ماند که به خاطر آینده‌اش بخواهد از لذت و هیجان‌طلبی چشم‌پوشی کند. این بچه‌ها کم‌حوصله‌اند و به شدت تحریک‌پذیر. کاری را که شروع می‌کنند، نمی‌توانند تمام کنند و البته کنترل تکانه ندارند. همین که به آنها محرکی وارد شد، پاسخ می‌دهند. این محرک می‌تواند دعوت به مصرف مشروب یا سیگار از سوی همسالان باشد؛ احساس نیاز به سرعت در حین رانندگی و یا درگیری با دیگران.
 
حال آنکه این اقدامات هم می‌تواند سرنوشت آنها و هم مردم دیگر را رقم بزند. بخش بزرگی از حوادث رانندگی ناشی از هیجان‌طلبی در رانندگی را همین افراد ADHD به بار می‌آورند.
 

اولین آسیب: شکست در تحصیلات

احمدرضا، اهل سروستان ضریب هوشی بالایی داشت. پدر و مادرش در اتاق نشسته و به گزارش عملکرد هوشی فرزند کلاس نهمی‌شان گوش می‌دادند. مادرش از مکث من استفاده کرد و گفت: «خب پس چرا درس نمی‌خوانَد»؟
 
از خانواده‌اش پرسیدم که چرا با وجود علائم واضح بیش‌فعالی او را از کودکی تحت درمان قرار ندادند؟ پدرش گفت: «باور کنید ریسپریدون می‌گرفت. بردمش پیش روان‌شناس چون لجبازی می‌کرد. روان‌شناس گفت این داروها را بهش نده. دشمن بچه‌ت شدی؟ اصلا درس نخواند که نخواند. می‌خواهی او را از بین ببری؟». «پس چرا نظر یکی دیگر را هم نپرسیدی؟». پدرش پاسخ داد: «همین کار را هم کردم. پزشک داروسازِ داروخانه گفت برای چی این داروها را به بچه‌ات می‌دهی؟ مگر با او دشمنی داری؟ مغزش را نابود می‌کند!».
 
شکست در تحصیل، اولین هزینه‌ای است که یک فرد مبتلا به ADHD می‌پردازد. فشارهای بی‌امان و تذکرات پیاپی والدین و آموزگاران برای درس خواندن در ترکیب با عملکرد ضعیف در امتحان‌ها بچه‌های ADHD را از درس و مدرسه بیزار می‌کند.
 
درکشورهای دیگر آموزش‌های ویژه‌ای برای این کودکان در نظر گرفته می‌شود. مربیان کارآزموده با آنها ارتباط دائمی دارند. معلمان برای نوع برخورد با بچه‌ها آموزش‌های ویژه می‌بینند. دولت آنها را شناسایی و تحت درمان قرار می‌دهد. آنها می‌دانند که بی‌توجهی به این افراد با این جمعیت بالا به سرعت هزینه بالایی روی دست سیستم‌های اجتماعی درمانی و قضایی کشور می‌گذارد. در ایران اما آموزش و پرورش در آموزش دانش‌آموزان غیر ADHD نیز درمانده است و حتا دانش‌آموزان برجسته را در دور باطل رقابت‌طلبی به طیف افراد افسرده و مضطرب می‌‌اندازد چه رسد به اینکه بخواهد به داد بچه‌های ADHD برسد.
 

معجزه تشخیص

کسرا به خاطر اعتیاد به مصرف ماری‌جوانا (گل) به ما مراجعه می‌کند. موهای فر و شلخته‌ای دارد و لباس گشادی پوشیده. پاسخش به این پرسش که «مصرف گل به او چه چیزی می‌دهد که بدون آن ندارد» این است: «تمرکز آقای دکتر! تمرکز!». این را که می‌گوید مشکوک به بیش‌فعالی بزرگسالی در وی می‌شوم. او خودزنی هم کرده؛ نوسان خلق شدیدی[1] را تجربه می‌کند و نمی‌تواند یک کار را تا انتها انجام دهد. بررسی بیشتری می‌کنیم و به سرعت اختلال ADHD در او تشخیص داده می‌شود. دارودرمان و روان‌درمانی را آغاز می‌کنیم. چند جلسه بعد با این جمله جلسه درمانش را شروع می‌کند: «دکتر احساس می‌کنم برای اولین بار در زندگی به دنیای واقعی وصل شده‌ام».
 
اختلال بیش‌فعالی-نقص توجه –همان‌طور که گفته شد- احتمالا ناشی از نارسایی در منطقه پیش‌پیشانی مغز انسان است. جایی که با بازداری شناخت‌ها و هیجان‌ها، توجه‌انتخابی و ... سر و کار دارد. به همین دلیل دور از انتظار نیست که در چنین افرادی رفتارهای نابهنجاری اتفاق بیفتد. این اختلال خیلی کم پیش می‌‌آید که ریشه غیرژنتیک داشته باشد. در مجموع پژوهش‌ها نشان داده که در موارد استثنایی این اختلال می‌تواند از عوامل محیطی به وجود بیاید؛ عواملی که همگی باید به مغز آسیب رسیده باشد. برای نمونه، اعتیاد مادر، افتادن فرد از دست والد در زمان نوزادی، قرارگیری در معرض سموم و عناصری همچون سرب و... .
 
چنین مواردی بسیار نادرند. یکی از نمونه‌ها سام است. او پسربچه 6 ساله‌ای است که همراه یک زن جوان و یک خانم میانسال پا به سن  و جاافتاده وارد اتاق درمان می‌شود. سام یک لحظه نمی‌تواند آرام بگیرد. مانند فرفره در اطراف اتاق کوچک من می‌دود و صداهای عجیب در می‌آورد. وسایل روی میز را بر‌می‌دارد و خودکار محبوبم را در چشم به هم‌زدنی می‌شکند. زن جوان (که احتمالا مادرش است) او را می‌برد بیرون تا زن پا به سن (احتمالا مادر بزرگ او) بتواند درباره سام توضیح دهد. او بعد از اینکه مطمئن می‌شود کسی صدایش را نمی‌شود می‌گوید: «آقای دکتر. اون دختر خانم خواهرش هست. من مادرش هستم. اتفاقی که برای این بچه افتاده تقصیر من هست. یعنی می‌شود کمکش کرد»؟
 
مادر سام توضیح می‌دهد که 3 ماه از بارداری او گذشته بود و هیچ نشانه‌ای از بارداری در خود نمی‌دید. بعد از 3 ماه متوجه بارداری خود شد: «خجالت می‌کشیدم در این سن و سال باردار شوم. همین دختر کوچکم که الان رفت بیرون را تازه داده بودیم شوهر. جلوی دامادها و عروس‌ها چه باید می‌کردم؟». یک ماه می‌گذرد و در حالی که جنین 4 ماهه است، ایشان به اشتباه خیال می‌کند تنها یک ماه از بارداری او گذشته؛ به هر حال 3 ماه اول از این اتفاق بی‌خبر بوده: «در آرایشگاه زنانه یک پیشنهاد به من دادند، گفتند شیشه بکش. اگر شیشه بکشی بچه‌ات سریع می‌افتد».
 
می‌پذیرد؛ شیشه می‌کشد ولی جنین سقط نمی‌شود. در نهایت خانواده که از بارداری ایشان مطلع شده مانع از سقط می‌شوند. از یک سالگی نوزاد آنها متوجه می‌شوند که چیزی در او عادی نیست. در دوسالگی اختلال شدت می‌گیرد: «همین خواهرش که الان با او رفت بیرون می‌بردش زمین چمن. آقای دکتر باور نمی‌کنید؛ از 8 صبح تا 12 ظهر یک نفس دور زمین می‌چرخد. اصلا خسته نمی‌شود».
 

معجزه درمان

روان‌پزشکان به طور معمول از داروهایی چون ریتالین، ریسپریدون ، آتوموکستین و در موارد شدیدتر بیماری، اولانزاپین برای درمان این اختلال کمک می‌گیرند. داروهایی که با افزایش دوپامین و نوراپی‌نفرین در مغز این کودکان می‌شود. چنین داروهایی تمرکز آنان را تقویت می‌کنند و فعالیت‌های بدنی‌شان را کمی آرامتر. این داروها در واقع قرار است کاستی‌های مغز را جبران کنند، نه اینکه خود عامل آسیب شوند. به عبارت دیگر، پزشک بر اساس ویژگی‌های بیمار برای دارودرمانی تصمیم می‌گیرد و عوارض مصرف آن نسبت به مصرف نکردنش به مراتب کمتر است.
 
دارودرمانی البته که لازم اما ناکافی است. دارو نارسایی را درمان نمی‌کند بلکه نشانه‌های اختلال را کاهش می‌دهد.
 
در نتیجه نیاز انکارناپذیری به مداخله روان‌شناختی وجود دارد. برخلاف دارودرمانی، در روان‌درمانی طیف گسترده‌ای از روش‌ها را برای تقویت توجه و تمرکز، کاهش اضطراب و اختلالات همبود همچون فوبیاها، مهارت‌های کنترل خشم و تکانه و... را می‌توان به کار گرفت. انتخاب روش را باید بر عهده روان‌شناس گذاشت تا خود مشخص کند که متناسب با ویژگی‌های هوشی و شخصیتی مراجع، چه رویکردی می‌تواند مفیدتر واقع شود.
 
محمد علی هنوز تیک دارد. منتها به لطف دارودرمانی و روان‌درمانی، تیک او به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کرده. درس و مدرسه را البته دوست ندارد و بعید است تحصیلش را ادامه بدهد. منتها با خودش یک شرط گذاشته؛ اینکه دیگر تند نراند.
 
به این فکر می‌کنم که ما انگار ملت مشکلات بزرگتر از قبلیم. هربار با بحرانی دیگر، بحران قبلی را فراموش می‌کنیم؛ کجا دیگر می‌شود انتظار داشت پیش‌بینی آینده را کنیم و بخواهیم جلوی آسیب‌های افراد ADHD به خودشان و دیگران را بگیریم. مگر نه اینکه این کشور بیش از 15 سال است کمبود برق دارد؟ در این سال‌ها آیا فکری شده؟ البته که نه؛ حال دیگر برای افرادی که اختلالشان زیر لایه‌های جامعه بحران می‌سازد کجا ممکن است فکری کنند. هرچه هست اما یک چیز روشن است؛ کسانی که با جان و روان انسان‌ها سر و کار دارند، اجازه ندارند اشتباه کنند.
برچسب ها: نقص توجه ، بیش فعالی
ارسال به دوستان