۳۰ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۳۰ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۱۱۰۰۳
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۸ - ۱۴-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۱۱۰۰۳
انتشار: ۱۶:۳۸ - ۱۴-۰۸-۱۴۰۴

چرا مردم و حکومت، حرف هم را نمی‌فهمند؟

چرا مردم و حکومت، حرف هم را نمی‌فهمند؟
پدیده‌هایی چون خودکشی، اعتیاد، مهاجرت درونی و به بیرون، ناامنی روانی، تن‌فروشی، کار کودک و بازماندگی از تحصیل سال‌هاست در برابر ما قرار دارند؛ اما نهاد علم و انجمن‌ها در برابر آنها بی‌پیوند و بی‌تداوم مانده‌اند.

علی ربیعی
روزنامه اعتماد 

در همایش سالانه «کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» انجمن جامعه‌شناسی پیرامون «نقش میانجیگری انجمن‌های علمی» مطالبی را مطرح کردم؛ به نظرم انجمن‌های علمی می‌توانند به عنوان میانجی‌های اجتماعی در بهبود حال کشور موثر واقع شوند. این انجمن‌ها می‌توانند در کانون میانجیگری چندجانبه قرار گیرند: میانجیگری‌های افقی و عمودی رو به بالا و پایین. میانجیگری افقی، ارتباط نهاد علم با سایر نهادها را میسر می‌کند و در میانجیگری عمودی رو به پایین، این ارتباط از سوی نهاد علم با جامعه به‌طور گسترده به خصوص برای گروه‌های کم‌صدا، انسان‌ها و گروه‌هایی که در مواجهه با نابرابری‌های فرصتی قرار دارند، برقرار می‌شود.

تجربه من نشان می‌دهد در برقراری یک ارتباط عمیق بین جامعه و نهاد قدرت، دو امتناع مانع‌ساز وجود دارد: اولین مورد امتناع ساخت قدرت است که از زمان شکل‌گیری دولت مدرن تا به امروز، نهاد علم، علوم انسانی و به ویژه علوم اجتماعی به لحاظ ماهیت نقادانه خود، همواره در بخش‌هایی از ساخت قدرت، «دیگرسازی» شده‌اند و در مقابل حتی برخلاف سنت‌های رایج در کشورهای توسعه یافته، اصحاب اندیشه و علم برای همکاری با نهاد سیاستگذاری و حاکمیت، با نوعی برچسب‌زنی روبه‌رو می‌شوند.

لذا «دیگرسازی و برچسب‌زنی» باعث شکل‌گیری دو نوع امتناع، یکی از سوی نهاد قدرت برای برقراری ارتباط منظم با نهادهای اجتماعی و دیگری امتناع از سوی نهاد علم برای ورود فعال به میانجیگری شده است. کارکرد دیگر میانجیگری انجمن‌های علمی، ارتباط دادن حوزه تحقیق، دانش، پژوهش و علم به سایر نهادهای مدنی است. مطالعات نشان می‌دهد صرفا بعضی از اعضای علمی به شکل محدود و با لحاظ کردن علایق شخصی با برخی نهادهای مدنی فعال در عرصه اجتماعی مرتبط شده‌اند، اما نمونه مشخصی از ارتباط برنامه‌ریزی شده و سازمان یافته بین انجمن‌های علمی و نهادهای مدنی به چشم نمی‌خورد. 

کارکرد میانجیگرانه مهم دیگر انجمن‌های علمی به ویژه در حوزه علوم اجتماعی، ارتباط با لایه‌های پایین اجتماعی است. ارتباط با صداهای خاموش، دنبال نمی‌شود. در صورتی ‌که عمیق‌ترین امکان برای مطالعات پدیدارشناسانه، شنیدن صدای این گروه‌هاست. در این حوزه، انجمن‌های علمی در طراحی ساختارهای خود، نیازمند برقراری پیوندهای عمیق‌ با گروه‌های اجتماعی فرودست و حاشیه‌ای هستند. پدیده‌هایی چون خودکشی، اعتیاد، مهاجرت درونی و به بیرون، ناامنی روانی، تن‌فروشی، کار کودک و بازماندگی از تحصیل سال‌هاست در برابر ما قرار دارند؛ اما نهاد علم و انجمن‌ها در برابر آنها بی‌پیوند و بی‌تداوم مانده‌اند.  معتقدم کنشگری میدانی و حضور در کف جامعه، شرط فهم عمیق برای کمک به جامعه است.

این روش، جای پای زیادی در سنت‌های دیرین دارد. به ‌هر ترتیب بازنگری در نقش‌های میانجیگری در نهادهای متعلق به علوم اجتماعی و به ویژه انجمن‌های علمی یک ضرورت برای پاسخ مسوولانه به جامعه است. نباید میانجیگری میان نهادهای علم و سیاستگذاری متوقف بماند. گاهی مشاهده می‌شود برخی کنشگران علمی در مرحله «ترویج» متوقف شده یا در چرخه پایان‌ناپذیر «نقد» باقی مانده‌اند. هر چند شالوده‌شکنی را به عنوان شرط گشودن راه‌های تازه باور دارم، اما این شالوده‌شکنی به معنای توقف در مرحله نقد نیست.

ما نیازمند بازنگری و نگاهی ساختارمند به نقش‌های میانجیگری هستیم. صاحب‌نظران علوم انسانی و علوم اجتماعی به‌رغم همه مشکلات، سوءظن‌ها، عدم تایید صلاحیت‌ها و همچنین محروم‌سازی‌های غیرمنصفانه از تدریس می‌توانند در قبال جامعه تلاش‌هایی اثربخش، افق‌گشا و راهگشا مبتنی بر واقعیت جامعه و چگونگی ساخت قدرت داشته باشند. خوشبختی جامعه در گروی آن است که جامعه قوی و دولت همراه و همسو  داشته باشد. پرسش اصلی این است: چگونه می‌توان این رابطه را ـ  میان ظرفیت دولت، انسجام اجتماعی و دانش علمی ـ به توازن رساند و به پیش برد؟ در حالی که نگارش این یادداشت را به پایان برده بودم، از حادثه پیش آمده برای تعدادی از جامعه‌شناسان منتقد مطلع شدم. به نظرم مسیر درست بازگشت به شیوه‌ها و سنت‌هایی است که انقلاب بزرگ ایران برای ما به جا گذاشت.

مرور می‌کنم مناظره‌های زنده‌یاد شهید بهشتی با سران حزب توده، مناظره‌هایی که با گروه‌های چپ تندرو که در صدا و سیما شکل گرفت و به یاد می‌آورم آموزه‌ای از شهید مطهری که معتقد بود، مارکسیسم را باید در دانشگاه‌های ایران تدریس کرد، آن هم توسط یک استاد مارکسیست! اینچنین بود که ایده جمهوری اسلامی در آن دوران سامان یافت و پرطرفدار شد. معتقدم «مدارا» ایجاد زمینه برای بیان هرگونه نظرات است که می‌تواند نقش‌های میانجیگری ساحت علم و نهاد علم به خصوص در حوزه علوم اجتماعی را فراهم سازد. امیدوارم که به سنت‌های دیرین باز گردیم، با چنین روش‌هایی است که می‌توانیم جامعه‌ای پویا،  منتقد و  افق‌گشا را تجربه کنیم.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
محمود عباس: آماده‌ایم با همه نیروهای جامعه اسرائیل همکاری کنیم اعتراض به مصوبات پشت درهای بسته؛ درخواست تشکل‌های تصویری از رئیس‌جمهور برای توقف یک ابلاغ جنجالی سازمان ملل: آتش بسی وجود ندارد / ادامه بمباران غزه از سوی اسرائیل سناتور آمریکایی: احتمال کمی برای خلع سلاح حماس وجود دارد مانور قدرت مراکش در افتتاحیه جام ملت‌های آفریقا؛ رباط آماده میزبانی از جام جهانی شد (+عکس) سقوط شیاطین سرخ در قلعه ویلاپارک؛ استون‌ویلا مچ منچستریونایتد را خواباند بایرن مونیخ دست‌بردار صدر نیست؛ پیروزی ۴ گله شاگردان کمپانی در هفته پانزدهم بوندس‌لیگا برخی مدارس اراک فردا دوشنبه غیرحضوری شد رئیس اتحادیه طلا: بانک مرکزی حسابم را مسدود کرد سرلشکر موسوی: ترور یهودیان عملیات فریب رژیم صهیونی برای القای یهودی ستیزی است سفر ایلان ماسک به دبی و دیدار با ولیعهد (عکس) میدری: افزایش حقوق کارگران خواست همه ماست اما با محدودیت مالی روبرو هستیم کشف دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیستی توسط ارتش لبنان واکنش نویدکیا به شگفتی در نقش‌جهان؛ عذرخواهی محرم از هواداران بابت حذف از جام حذفی حمله عربستان به مناطق مرزی یمن
نظرسنجی
طنز «مهران مدیری» را بیشتر دوست دارید یا طنز «رضا عطاران» را؟