۲۷ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۷ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۲۱۳۸۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۹ - ۱۷-۰۹-۱۴۰۴
کد ۱۱۲۱۳۸۶
انتشار: ۰۹:۳۹ - ۱۷-۰۹-۱۴۰۴

درگیری مرگبار به خاطر جاروی گمشده

درگیری مرگبار به خاطر جاروی گمشده
بعد از آن بشیر به جایگاه رفت و با رد اتهامش گفت: «همه ما از افغانستان باهم آشنا و دوست بودیم و 12 نفری در یک اتاق زندگی می‌کردیم. همه ما هم به‌عنوان رفتگر در شهرداری مشغول کار بودیم. روز حادثه مسعود به یک‌باره به سراغم آمد و مدعی شد جاروی او را برداشتم با زور می‌خواست جارویم را بگیرد.»

30 مرداد سال 1402 گزارش نزاع جمعی در یکی از خیابان‌های اطراف مولوی تهران به پلیس گزارش شد. پس از حضور مأموران در محل و بررسی‌های اولیه مشخص شد که در این درگیری گروهی، پسر 23 ساله‌ای به نام مسعود با ضربات چاقو به قتل رسیده است.

به گزارش رکنا، پس از تحقیقات میدانی و بررسی دوربین‌های مداربسته مأموران دریافتند که در این درگیری 8 نفر که همه آنها افغانستانی بودند حضور داشتند.

در ادامه مأموران برای ردیابی آنها وارد عمل شدند اما مشخص شد 6 نفر از آنها به صورت غیرمجاز از کشور گریخته‌اند و 2 نفر از آنها به نام‌های بشیر و حکمت از عاملان اصلی جنایت، تهران را ترک کرده و قصد خروج از کشور را دارند. بدین ترتیب مشخصات آنها به مأموران مرزی اعلام شد و درنهایت دو متهم فراری در نقطه صفر مرزی و قبل از خروج از ایران دستگیر شدند.

با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت؟

در ابتدای جلسه مشخص شد که اولیای دم مقتول به خاطر اینکه در افغانستان هستند حضور ندارند. اما درخواست‌شان قصاص متهم است.

پس از آن حکمت به جایگاه رفت و گفت: «من نقشی در درگیری نداشتم روز حادثه من در آنجا بودم اما وارد نزاع نشدم.»

بعد از آن بشیر به جایگاه رفت و با رد اتهامش گفت: «همه ما از افغانستان باهم آشنا و دوست بودیم و 12 نفری در یک اتاق زندگی می‌کردیم. همه ما هم به‌عنوان رفتگر در شهرداری مشغول کار بودیم. روز حادثه مسعود به یک‌باره به سراغم آمد و مدعی شد جاروی او را برداشتم با زور می‌خواست جارویم را بگیرد. من هم مقاومت کردم و گفتم این جاروی خودم است چون نشانه دارد من نمی‌توانم با جاروی دیگری کار کنم و دست به جاروی تو نزدم. بعد کار به درگیری فیزیکی کشید و دوستانم که حدود 7 نفر بودند هم وارد درگیری شدند و همه با چاقو همدیگر را می‌زدیم. اما من ضربه کشنده را نزدم.»

قاضی سؤال کرد: «شما در مراحل بازجویی به زدن چاقو اعتراف کردی حالا انکار می‌کنی؟»

متهم گفت: «نمی گویم نزدم یک ضربه زدم اما به دستش زدم و آن ضربه هم کشنده نبود.» قاضی گفت: «اگر شما ضربه کشنده را نزدی پس چه کسی دوست‌تان را به قتل رسانده؟»

متهم گفت: «دو نفر از دوستان‌مان که حالا به افغانستان فرار کرده‌اند با مقتول اختلاف قدیمی داشتند. آنها سر عشق به یک دختر در افغانستان چند سالی با هم حرف نمی‌زدند و من فکر می‌کنم آن دو نفر وقتی دیدند مسعود وارد درگیری شده به خاطر همان کینه قدیمی او را به قتل رسانده و بعد هم از ایران رفته‌اند.»

قاضی گفت: «شما هم که قصد خروج از کشور را داشتید.»

متهم جواب داد: «بله من هم می‌خواستم از مرز رد شوم به کشورم برگردم تا با کمک ریش سفیدان ولایت‌مان و میانجی‌گری آنها بتوانم رضایت اولیای دم را بگیرم که مأموران ایرانی دستگیرمان کردند.»

با پایان دفاعیات متهمان قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

برچسب ها: جارو ، افغانستان ، قصاص ، قتل
ارسال به دوستان
نکات ایمنی رانندگی در هوای برفی (اینفوگرافیک) ۱۰ میلیون نفر دیگر در انتظار قطع یارانه تجهیز موشک های ایرانی به هوش مصنوعی هشدار قرمز هواشناسی درباره موج دوم بارش‌های سیلابی در جنوب کشور مادورو: مستعمره آمریکا نخواهیم شد نفتالی بنت: هکرهای ایرانی به اطلاعات حساس گوشی من دسترسی پیدا کرده اند پشت پرده پروژه تطهیر حاکمیت نامشروع طالبان کیست؟ استاندار مازندران: آماده ورود مستقیم به بازارهای جهانی هستیم ۴ کشته در حمله آمریکا به یک شناور در اقیانوس آرام (فیلم) ادعای ترامپ: برای نخستین بار در ۳۰۰۰ سال، صلح را در خاورمیانه محقق کردیم مادربزرگ 92 ساله ژاپنی و غوغا در بازی TEKKEN 8 / پیرترین قهرمان بازی‌های ورزشی در جهان (+تصاویر) روزنامه جمهوری اسلامی: رکورد قیمت ارز و سکه، لرزه بر جان معیشت انداخته؛ مدیران نمی خواهند توضیح دهند؟ هاشمی طبا: چرا اقتصاددانان راهکار نمی دهند؟ جناب وزیر؛ پذیرش سِمت حیاتی و سرنوشت‌ساز آموزش و پرورش، رودربایستی بود یا احساس تکلیف؟ علم چه می‌گوید؛ آیا روح انسان ۲۱ گرم وزن دارد؟