۳۰ شهريور ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۰ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۸
فیلم بیشتر »»
کد ۱۲۲۵۱۴

دومنك مستحق رسوايي

سرنوشت تلخ خرافاتي لجوج
عصر ايران ورزشي، پرناز صديق - ريموند دومنك در مدت حضورش در تيم ملي فرانسه، با تصميمات نادرستش، دوستداران اين تيم را سخت كلافه كرده بود.

او هر چند كه در جام جهاني 2006 نان حضور زيدان در تيمش را خورد و تا فينال بازي ها پيش رفت ولي در همان جام نيز با نيمكت نشين كردن ناموجه ديويد ترزه گه، نشان داد كه نه تنها مربي هوشمندي نيست بلكه استاد خرد كردن اعصاب تماشاگران و هوادارن تيمش است.

نايب قهرماني در جام 2006 پوششي بود كه ضعف هاي فاحش ريموند دومنك را پوشاند و او را به جام ملتهاي 2008 اروپا رساند.

دومنك در يورو 2008 نيز همان دومنك سابق بود ولي اين بار ديگر زيدان را در اختيار نداشت كه با تكيه به نبوغ و قدرت رهبري او بتواند پرده اي بر سر صد عيب نهان خود درعالم مربيگري بياندازد.   

ناكامي سنگين دومنك در يورو 2008 نيز نه براي فدراسيون فرانسه درس عبرتي شد كه دومنك را كنار بگذارد و نه به خود او تلنگري زد كه در شيوه كاري اش تجديد نظر كند.

حمايت بي چون و چراي فدراسيون فوتبال فرانسه از دومنك سبب شد كه او تيم ملي فرانسه را چيزي قلمداد كند در رديف ارث پدري اش!

دومنك هر تصميم نامعقولي را كه مي توانست در دوران مربيگري اش در اين تيم اتخاذ كرد. تره زگه را از سر  خرافه پرستي كنار گذاشت، ريبري را در پست غيرتخصصي اش به بازي گرفت، جبرئيل سيسه را به هيچ انگاشت، سيدني گوو را مهاجم نوك تيمش قرارداد، در حالي كه تيمش 2 بر 0 از مكزيك عقب بود، تيري هانري را با تجربه حضور در سه جام جهاني همچنان بر روي نيمكت نشاند تا در نهايت فرانسه دست از پا درازتربه خانه بازگردد.

دومنك نه به خاطر عدم توفيقش در مقام مربي تيم ملي فرانسه بلكه به دليل لجاجتش در پذيرفتن حرف حساب كارشناسان فوتبال فرانسه و نيز بازيكنانش، مستحق كنار رفتن محترمانه از تيم ملي فرانسه نبود.

كافي است كه دومنك را با اريكسون مربي اسبق تيم ملي انگليس مقايسه كنيم. اريكسون در سه تورنمت مهم بين المللي مربي تيم انگلستان بود: جام هاي جهاني 2002 و 2006 و نيز يورو 2004.

 او در هيچيك از اين سه تورنمت موفق نبود و حتي نتوانست انگلستان را به مرحله نيمه نهايي برساند ولي به عنوان مربي تصميمات نامعقولي نگرفت و با كسي هم لجبازي نكرد و مهم تر از همه اينكه، سرنوشت تيم فوتبال يك كشور را به باورهاي خرافي شخصي اش گره نزد.

به همين دليل او همچون يك مربي عاقل و متشخص ولي ناكام و ناموفق از اين تيم كنار رفت.

اما دومنك به دلايل مذكور شايستگي آن را نداشت كه اين گونه از تيم ملي فرانسه كنار گذاشته شود. اگر چه بيان اين جمله چندان جالب نيست ولي او حقيقتاً لايق رسوايي و خفتي بود كه در اين جام جهاني گريبانگيرش شد و از سرير قدرت بر زمين ذلت فروكوبيدش.


سرنوشت ريموند دومنك در تاريخ فوتبال فرانسه ( و حتي در تاريخ فوتبال جهان ) درس عبرتي مي شود براي ساير مربيان فوتبال تا به گوش و به هوش باشند كه در عالم مربيگري به راه دومنك نروند و با پنبه كردن گوش خود بر سخن منقدان دلسوز، طريق لجاجت و منيت را در پيش نگيرند.        
ارسال به دوستان