سايت اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله خامنهای: رهبر معظم انقلاب پس از شنيدن قرائت قرآن قارياني همچون عباس امام جمعه، مسعود نيكدستي، فرجالله شاذلي، علي رجبي، حامد شاكرنژاد و احمدنعينع فرمودند: از استماع آيات كريمه قرآن از حنجره اين بلبلان بوستان قرآنى حقيقتاً لذت برديم.
ديدار شركتكنندگان در بيستوهفتمين دوره مسابقات بينالمللي قرآن كريم به همراه جمعي از جامعه قرآني كشور با رهبر معظم انقلاب داراي حاشيههاي جذابي است كه نگارنده اين حواشي درباره آن مينويسد: هنوز دير نشده بود، اما "دو سيد روحاني " كه چهرههايشان آشناست، با عجله به سمت حسينيه امام خميني (ره) حركت ميكردند.
چهرههاي قرآني يكييكي از راه ميرسيدند و وارد حسينيه ميشدند و ما براي چك شدن وسايلمان جلوي ورودي محوطه ايستاده بوديم. شركتكنندههاي خارجي مسابقات از جلويمان رد ميشدند. تنوع رنگ و لباس و زبانشان جالب بود. از همسايگان عرب بودند تا آلماني و تانزانيايي و نمايندهي آفريقاي جنوبي كه به خاطر جام جهاني، كشورش اين روزها حسابي مورد توجه قرار گرفته است. آقاي محافظي كه قرار بود ما را ببرد داخل، از روي ليست، اسمهايمان را چك كرد و خودمان را مثل وسايلمان تحويل گرفت. پشت سرش راه افتاديم به سمت حسينيه.
دارم فكر ميكنم اگر ملت موبايلهايشان را همراهشان ميبردند داخل، چقدر عكسهاي متفاوتتر و جذابتر از ديدارهاي آقا توي اينترنت پيدا ميشد و كمي از كادرهاي تكراري خلاص ميشديم. جلوي ورودي اصلي حسينيه بساط پذيرايي به صرف شربت آبليمو و شيريني برپاست و چه ميچسبد اين شربت خنك در اين هواي گرم.
از در جلويي وارد حسينيه ميشويم و يكدفعه جلوي جمعيتي كه از يك ساعت قبل آمدهاند، در ميآييم. معمولا آنهايي كه كارهاي هستند از اين در وارد ميشوند اما ما كارهاي نبوديم. دقيقا كنار خارجيها نشستهايم.
وقتي به مردمي كه يك ميله با ما فاصله دارند، نگاه ميكنم خجالت ميكشم كه ما اينطوري راحت نشستهايم و مردم آن طرفتر در فشار و تنگي و كلافه از هواي گرم حسينيه نشستهاند. فرقش هم اين است كه اين طرفيها كه راحتترند اگر حالي داشته باشند، معمولا شعارها را زير لب زمزمه ميكنند و آن طرفيها فرياد ميزنند و با تمام وجود شعار ميدهند!
سيد وحيد مرتضوي مجري مسابقات قرآن، مجري ديدار امروز هم هست و از روي كاغذي كه دستش است، اسامي كساني را كه بايد تلاوت كنند با يكي دو نفر چك ميكند.
دقيقا سمت چپ جايگاه رهبر، جايي براي داوران آماده كردهاند و هيات داوران مسابقات آنجا نشستهاند. استاد عبدالرسول عبايي رئيس هيات داوران مثل پدري مهربان، داوران ايراني و خارجي را كه وارد ميشوند تحويل ميگيرد و آنها را در جاي مناسبي مينشاند. نعينع و شاذلي دو داور مصري آخر از همه ميآيند و عبايي، حسابي از آنها استقبال ميكند.
مردم با شعارهايشان از آقا دعوت ميكنند كه زودتر بيايد و بعد از چند دقيقه به جاي شعار دادن، شروع ميكنند به همخواني طَلَعُ البَدرِ عَلَينا... كه تواشيح معروفي است درباره پيامبر اكرم(ص).
نكته اينكه خانمها معمولا در شعار دادن حسابي پايه هستند و با اينكه تعدادشان خيلي كمتر است، بلندتر و بهتر شعار ميدهند.
سه شركتكننده در مسابقات از كشورهاي برونئي، اوگاندا و آفريقاي جنوبي كنارمان نشستهاند و معلوم نيست به كدام زبان با هم صحبت ميكنند. جوان اوگاندايي خيلي شاد و شلوغ است و دائم سر به سر بقيه ميگذارد. كمي آن طرفتر قاري قرقيزي با كلاه خاصي بر سر، ساكت نشسته و جُم نميخورد. انگار يك طورهايي جوّ حسينيه برايش عجيب است. يكي دو تا از شركت كنندههاي عرب هم هستند كه با دشداشههاي سفيد، خيلي شيك و با وقار جلوه ميدهند. يكي از آفريقاييها پاهايش را دراز كرده و مثل خانهي خودشان راحت نشسته.
پردهي پشت جايگاه كنار ميرود و آقا وارد حسينيه ميشوند. جمعيت به يكباره از جا برميخيزد و شعارها محكمتر ميشود. البته اين طرفيها كماكان به زمزمه اكتفا كردهاند...
مجري شروع ميكند و ملت هم بعد از لحظاتي كوتاه ميآيند. چفيهاي مثل هميشه روي دوش رهبر است و سعي ميكنم حدس بزنم كه امروز اين چفيه نصيب چه كسي ميشود.
عباس امامجمعه، اولين كسي است كه براي تلاوت قرآن به جايگاه ميرود و شروع ميكند: اِنَّ هذا القُرآن يهدي لِلتي...تلاوت امام جمعه كه تمام ميشود ميرود پيش آقا و چند كلامي صحبت ميكنند و مردم بدون توصيه يا هماهنگي قبلي، صلوات قرآني با آن صوت و لحن خاص، ميفرستند. معلوم است اكثر جمعيت حاضر با جلسات و محافل قرآني آشنايند و كارتهاي ديدار با حساب و كتاب توزيع شده است.
مسعود نيكدستي به عنوان دومين قاري شروع ميكند به خواندن. لَقَد كانَ لكم في رسولِ الله اسوةٌ حَسَنه... نيكدستي تمام تلاشش را بهكار ميگيرد تا ثابت كند كسب رتبهي اول مسابقات امسال حقش بوده و وقتي ميرود پيش آقا، چفيه را ميخواهد. رهبر هم پس از تمجيد از تلاوتش، ميپرسند: "اهل كجا هستي؟ "، نيكدستي گفت: "اهل اصفهانم " و بعد مشكلات راهاندازي يك مركز قرآني در اصفهان را براي آقا شرح داد...
وقتي تلاوت استاد فرجالله شاذلي از قاريان مصري كه به عنوان داور در اين دوره از مسابقات حاضر بود تمام شد، مسئول صدا، ميكروفن را از جلويش برداشت ولي شاذلي با دست اشاره كرد كه ميخواهد حرف بزند. همه گوشهايشان را تيز كردند كه او بدون هماهنگي چه ميخواهد بگويد.
شاذلي عيد مبعث و اعياد شعبانيه را تبريك گفت و با خطاب قرار دادن رهبر با عناوين ولي و فقيه و رهبر همه مسلمين، به خاطر توجه ايشان به قرآن تشكر كرد. شاذلي ابتدا خيلي شمرده حرف ميزد و مردم كلمات آشنا را ميفهميدند و با احسنت گفتن، همراهياش ميكردند ولي اواخر حرفهايش احساساتي شد و سرعت حرف زدنش به زبان عربي زياد شد و حالا ديگر ملت نميفهميدند او چه ميگويد. شاذلي هم كه سر ذوق آمده بود درباره وحدت مسلمين حول محور قرآن چيزهايي گفت و منبرش را تمام كرد. انگار مدتها منتظر اين فرصت بود.
علي رجبي رتبه اول حفظ، نفر بعدي است كه آياتي را با ترتيلِ دلنشيني ميخواند و بعد مثل بقيه، پيش رهبر ميرود و از ايشان ميشنود كه "علاوه بر اينكه خوب تلاوت كردي، آيات را نيز براي تلاوت بسيار خوب انتخاب كردي ".
و پس از او، مجري از حامد شاكرنژاد دعوت ميكند براي تلاوت قرآن.
شاكرنژاد كه تا به حال در مسابقات قرآن شركت نكرده، به سبك خاصي تلاوت ميكند كه الهام گرفته از شحات و فرزندانش است. تشويقهاي مردم به اوج رسيده و معلوم است كه ملت از اين تلاوت لذت بيشتري بردهاند. حالتهاي چهره او هنگام تلاوت، براي خيليها عجيب است و بيشتر خارجيها تعجب كردهاند. اللهالله گفتنهاي مردم كار خودش را كرده و انگار شاكرنژاد به اين زوديها قصد ندارد تلاوتش را تمام كند. متصدي صوت هم با ما هم نظر است و كاغذ يادداشتي به او ميدهد و او كمي بعدتر تلاوتش را تمام ميكند. صحبت رهبر با شاكرنژاد كمي بيشتر از ديگران طول ميكشد و كنجكاوي همه برانگيخته ميشود كه آقا به او چه ميگويد؟
رهبر به شاكرنژاد گفته بودند كه "من قرائتهاي شما را پيگيري ميكنم؛ پيشرفت خوبي داشتهايد. يك سري نكات هم هست كه در يك جلسه محدودتر بايد عرض كنم خدمتتان ".
دكتر احمداحمد نعينع مصري آخرين كسي است كه تلاوت ميكند. در 60 سالگي طوري ميخواند و اوج ميگيرد كه تشويقهاي قرآني جمعيت بيشتر از قبل ميشود و از سر تكان دادنهاي آقا، ميشود حدس زد كه ايشان هم اين تلاوت را پسنديدهاند.
مجري از حجتالاسلام محمدي دعوت ميكند براي ارائه گزارش. سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه، گزارشي از نحوه برگزاري مسابقات بينالمللي قرآن و برنامههاي جنبي ارائه ميدهد.
بالاخره سخنان رهبر با اين جمله شروع ميشود كه "از استماع آيات كريمه قرآن از حنجره اين بلبلان بوستان قرآنى حقيقتاً لذت برديم ". ساعت 12:25 است و آقا چند كلامي كوتاه درباره اهميت انس با قرآن ميگويند و بر حفظ قرآن، و اهميت حفظ براي تدبّر در قرآن تاكيد ميكنند و در يك جمله بسيار روشن و كاربردي ميگويند: "اگر بتوانيم با قرآن انس بگيريم، زندگيها قرآني خواهد شد. احتياج به فعاليت و فشار و سياستگذارى ندارد ".
رهبر دعا ميكند و از جايش بلند ميشود. مردم آن طرف ميلهها، پرانرژيتر از قبل شعار ميدهند و رهبرشان را بدرقه ميكنند. آقا كه به طرف در خروجي ميروند، اشاره ميكنند به جمعيت، و از كسي ميخواهند به سمتشان بيايد. "دو سيد روحاني " كه چهرههايشان آشناست، به سمت رهبر حركت ميكنند.
محمدحسين طباطبايي كه حالا لباس روحانيت به تن كرده به همراهش پدرش، پشت سر آقا از حسينيه خارج ميشوند.
در ساختمان پشت حسينيه، رهبر ايستادند و با محمدحسين طباطبايي و پدرش حال و احوال كردند. از محمدحسين پرسيدند "كي معمم شدهاي؟ "، پدر محمدحسين گفت: "چندماه پيش.
ميخواستيم براي عمامهگذاري برسيم خدمت شما، مهيا نشد، رفتيم خدمت حضرت آيتالله صافي "؛ آقا هم گفتند: "خوب كاري كردهايد؛ چه بهتر كه پيش ايشان رفتهايد " و براي محمدحسين دعا كردند كه "انشاالله از علماي اسلام شوي ".