۰۹ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۶:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۳۶۷۱۱
تاریخ انتشار: ۰۱:۳۴ - ۲۸-۰۶-۱۳۸۹
کد ۱۳۶۷۱۱
انتشار: ۰۱:۳۴ - ۲۸-۰۶-۱۳۸۹

صبرا و شتيلا؛ نااميد كننده تر از گذشته

  اردوگاه صبرا و شتيلا كه سال 1361 در چنين روزي يكي از بزرگ ترين جنايت هاي تاريخي رژيم اشغالگر قدس را به خود ديد، اين روزها نيز روزگار خوشي را سپري نمي كند و هر روز نااميد كننده تر از گذشته به نظر مي رسد.
   
اين اردوگاه كه در حاشيه جنوبي بيروت واقع شده، به حدي شلوغ و دچار حرج و مرج است كه حتي كمتر كسي به ياد مي آورد در اين نقطه يكي از فجيع ترين كشتارهاي تاريخ رخ داده است.
كشتار صبرا و شَتيلا در 16 سپتامبر تا 18 سپتامبر 1982 ميلادي و در طول جنگ داخلي لبنان در اردوگاه پناهندگان فلسطيني در لبنان به وقوع پيوست و طي آن شبه‌نظاميان فالانژ لبناني با كمك نظاميان صهيونيست به انتقام ترور 'بشير جميل' رييس جمهوري لبنان و رهبر اين حزب فالانژ (معروف به كتائب) از فلسطينيان، به دو اردوگاه صبرا و شتيلا در بيروت غربي وارد شدند و بين 700 تا سه هزار و 500 نفر از فلسطينيان را به قتل رساندند.

اين اقدام نيروهاي فالانژ لبناني تحت رهبري 'ايلي حبيقه' كه بعدها در دهه 1990 ميلادي به عضويت مجلس لبنان درآمد و وزير كابينه شد، انجام گرفت. اين كشتار در محدوده تحت كنترل نيروهاي اسراييل به وقوع پيوست چرا كه نظاميان ارتش رژيم صهيونيستي به فرماندهي
'آريل شارون' سه ماه پيش از وقوع اين كشتار پس از عبور از مرز لبنان تا مركز بيروت پيشروي كردند و اين شهر به طور كامل زير يوغ اشغال صهيونيست ها قرار گرفت.
در 16 دسامبر 1982 مجمع عمومي سازمان ملل متحد با محكوم كردن اين كشتار، آن را نسل‌كشي ناميد. اين قطعنامه با 98 رأي موافق در مقابل 19 رأي مخالف و 23 رأي ممتنع دول غربي تصويب شد.
اردوگاه صبرا و شتيلا دو اردوگاه از مجموع 12 اردوگاه آوارگان فلسطيني در لبنان به شمار مي روند كه اغلب آنها از ساكنان منطقه 'الجليل' در شمال فلسطين اشغالي محسوب مي شدند.

اما امروز 28 سال پس از آن جنايت، ازدحام جمعيت دستفروش ها، ولگردها، معتادين و سرو صداي موسيقي و بوق ماشين ها از جمله مناظر دلخراش اردوگاه و مكان يادبود كشته شدگان صبرا و شتيلا است.
در قبرستان دست جمعي شهداي صبرا و شتيلا كه در ابتداي مدخل ورودي اين اردوگاه قرار دارد، محيطي نسبتا بزرگ با ديوار احاطه شده است و بر روي ديوار در ورودي به اين قبرستان پوستر هايي از عكس هاي اجسادي ديده مي شود كه به وسيله شهرداري لبنان جمع آوري شده و باحفر گودال بزرگي به وسيله بولدوزر اجساد بر روي هم به داخل اين گودال ريخته مي شوند.

گفته مي شود اكثر افراد موجود در اين اردوگاه در اين حمله وحشيانه به مدت 36 ساعت محاصره كامل از كودك و بزرگ و در داخل اين گودال به صورت دسته جمعي دفن شدند و سنگ قبر بزرگي بر روي اين گودال نصب كه بر روي آن نوشته شده است: 'شهداي صبرا و شتيلا'.
در داخل اين قبرستان كه با عكس هاي بزرگي از شهداي اين اردوگاه احاطه شده، دل هر بيننده اي را به درد مي آورد؛ عكس اعدام دسته جمعي يك خانواده پنج نفري، عكس كودكي كه چشمانش از كاسه درآمده يا طفلي كه شكمش به وسيله سرنيزه هاي جنايتكاران دريده شده است.
مساحت اين گورستان كه تقريبا به يك هزار متر مربع مي رسد، داراي جوي سنگيني است و انسان بعد از ورود به اين گورستان احساس مي كند وارد يك منطقه خاص شده است. به نحوي كه حتي كسي به ميوه هاي درختان اين قبرستان كه بر روي جناره هاي اين جنايت روييده توجهي نمي كند.
با راه رفتن در ميان علف هاي بلند اين مكان، آدمي تصور مي كند اين علف ها دست هاي التماس مردگاني است كه در هنگام كشته شدن تقلاي كمك مي كردند.

اين حقيقتي است كه هر بيننده كه براي بار اول اين مكان را از نزديك مي بيند با آن روبه رو و تا چند روز افكارش به آن معطوف خواهد شد.

'سعيد فيصل' از بازماندگان اين اردوگاه با چشماني پر از اشك مي گويد: من در خارج از اين اردوگاه با تاكسي كار مي كردم كه ناگهان شنيدم فالانژها و اسراييلي ها به اين اردوگاه حمله ور شدند؛ تصور اين همه جنايت را نداشتم و وقتي خودم را به نزديكي اردوگاه رساندم صداي تيرهاي خلاص به كودكان به گوش مي رسيد... خيلي نگران شدم نتوانستم به اردوگاه بيش از حد نزديك شوم بعد از دو روز و خروج نيروهاي اسراييلي از منطقه، اجساد اعضاي خانواده ام را كه در اعدام دسته جمعي كشته شده بودند، ديدم.
'سعيد جابر' يكي از فلسطيني هاي ساكن اين اردوگاه با تأكيد بر اين امر كه كسي به غير از فلسطيني ها تحمل سكونت در محيط اين اردوگاه را ندارد، مي گويد: ساكنان اين اردوگاه بسيار فقير هستند و بيشتر آنها از ناچاري به دستفروشي روي آوردند و ناآرامي و درگيري در اين اردوگاه بيداد مي كند.
'غسان مراد' از ديگر ساكنان اين اردوگاه مي گويد: همه ما چاره اي جز دستفروشي نداريم؛ تعداد فرزندانمان زياد است بايد براي امرار معاش كاري داشته باشيم چرا كه زندگي در لبنان بدون كار بسيار دشوار است.
'عمر فانوس' از دستفروشان اين اردوگاه مي گويد: از زماني كه خانواده خود را در اين اردوگاه از دست دادم، به دستفروشي روي آوردم.

** آنچه در كتاب ها در خصوص اين جنايت ثبت شده است

'ديويد هرست' خبرنگار معروف غربي در كتاب «تفنگ و زيتون» مي نويسد: '... قتل عام به مدت 48 ساعت جريان و حتي در شب نيز با روشن كردن محوطه اردوگاه توسط اسراييلي ها ادامه داشت. آنها به زور وارد خانه هاي مردم شده و فلسطيني هاي در خواب را به رگبار مسلسل بستند. فالانژ‌ها بعضاً قبل از كشتن آنان را شكنجه مي دادند، چشم هايشان را درمي آوردند، زنده زنده پوستشان را مي كندند، شكم ها را مي دريدند، به زنان و دختران تجاوز مي كردند و بعد سينه هايشان را مي بريدند و در آخر به ضرب گلوله آنها را از پا در مي آوردند. بچه ها را از وسط دو شقه مي كردند و مغزشان را به ديوار مي كوبيدند.
در حمله به بيمارستان 'عكا' تمام بيماران را بر روي تخت خود كشتند. دست بعضي را به ماشين بستند و در خيابان ها كشيدند، دست هاي فراواني براي بيرون آوردن دستبند و انگشتر قطع شد. در نهايت چند بولدوزر به اردوگاه آورده تا علاوه بر دفن مقتولان خانه هاي سالم را با خاك يكسان كنند.
اجساد مردم تا چند روز بر زمين مانده بود و گربه ها از گوشت آنها مي خوردند و آنقدر وحشي شده بودند كه به مردم زنده نيز حمله مي كردند، زيرا به خوردن گوشت انسان عادت كرده بودند. (تفنگ و شاخه زيتون، هرست ديويد، قاسميان رحيم، ص468– 469)

'غازي خورشيد' نيز درباره اين جنايت در كتاب «تروريست صهيونيستي در فلسطين اشغالي»
مي نويسد: 'در خياباني جسد پنج زن و چند كودك روي تلي از خاك افتاده بود... از جمله يك زن كه پيراهنش از جلو پاره و سينه هايش بريده شده و در كنارش سر بريده دختركي با نگاهي خشمگينانه به قاتلانش ديده مي شد. زن جواني را ديدم در حالي كه طفل شيرخواره اش را در آغوش گرفته، گلوله ها از بدنش عبور كرده و در بدن طفل شيرخوارش نشسته بود. (تروريست صهيونيستي در فلسطين اشغالي، خورشيد غازي، چايچيان كاظم، ص 255 و 256)

وي همچنين به نقل از 'وجنات زين عبدالطيف' مصري در اين كتاب مي نويسد: 'در روز جمعه به بيمارستان غزه پناه بردم و آنها ما را صبح شنبه محاصره كردند و فلسطيني ها را كه شامل زنان و كودكان نيز مي شدند از خارجي ها جدا كرده و به يك ورزشگاه بردند و در چاله هايي كه بر اثر بمباران حفر شده بود انداخته و گفتند همه دراز بكشند. سپس بر روي همه آتش گشودند و در آخر با سه بولدوزر بر روي آنها چه زنده و چه مرده خاك ريختند. و من وقتي اين صحنه را ديدم كه خاك بر روي كودكان و زنان مي ريزند بي اراده فريادي كشيدم كه نزديك بود پيدايم كنند. (همان، ص 266)
------------------------------
گزارش از بهروز قربانزاده و ياسرمرادي
برچسب ها: صبرا ، شتیلا ، لبنان
ارسال به دوستان