۰۶ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۶
فیلم بیشتر »»
کد ۱۴۳۹۷۳

خرج از جيب شخصي و سوءاستفاده براي ورود به فوتبال

وفايي پس از دو ماه به من اعلام كرد كه مديرعامل غيرقانوني هستم اين در حالي است كه من از اين موضوع هيچ اطلاعي نداشتم. صفايي فعاليت خود را نيز غير قانوني دانست. استعفا ندادم بلكه وقتي ديدم كارم غيرقانوني است تصميم گرفتم بروم.
 مديرعامل سابق باشگاه ابومسلم ناگفته‌هايي از واهي بودن قول‌هاي مسئولان و ديگر مسائل مطرح كرد.

ناصر شهسواري، مديرعامل سابق باشگاه ابومسلم در گفت‌وگو با فارس وضعيت اين باشگاه را از زمان حضورش در مشهد مورد بررسي قرار داد كه در زير اين گفت‌وگو را مي‌خوانيد:

*با اصرار فرماندهم در جنگ مديرعاملي ابومسلم را پذيرفتم

اسماعيل وفايي، مالك باشگاه ابومسلم دو بار به من پيشنهاد مديرعاملي باشگاه را داد كه بار اول اين پيشنهاد را نپذيرفتم، اما چون در بار دوم پاي حسن مقدم، فرماندهم در ميان بود اين موضوع را پذيرفتم. تجربه كار با مقدم را داشتم و به علت ارادتي كه به او دارم هر كاري كه بگويد انجام مي‌دهم. همين امر باعث شد تا براي صحبت در مورد اين موضوع جلسه‌اي را با مقدم برگزار كنم. نمي‌دانم چرا پاي مقدم را به اين موضوع باز كردند و او را براي وساطت به پيش من فرستادند. شايد به اين علت بوده كه مي‌دانستند من حرف او را زمين نمي‌گذارم.

*تمام قول‌هاي وفايي واهي بود

در جلسه اي كه با مقدم داشتم وفايي به صراحت اعلام كرد كه برنامه‌ريزي براي بودجه، برطرف كردن تعليق و كليه امكانات يك باشگاه حرفه‌اي فراهم است و مرا نيز به علت تجربه در صبا و ابومسلم و چندين تيم ديگر به عنوان شخصي كه باشگاه را ارزيابي كند، انتخاب كرد اما زماني كه به مشهد رفتنم متوجه شدم نه تنها هيچ امكاناتي وجود ندارد بلكه مكاني براي فعاليت من نيز نيست.

*بدون هماهنگي مرا مديرعامل معرفي كردند

از طرف تربيت بدني استان بدون هماهنگي مرا به عنوان مديرعامل انتخاب كردند و حتي زماني كه من چند روزي تكذيب كردم، وفايي قول داد تا تمام امكانات را فراهم خواهد كرد.

*عزيزي گزينه اول مربيگري من بود

گزينه‌هاي اصلي من براي هدايت تيم ابومسلم خداداد عزيزي و علي حنطه بودند، اما متاسفانه وفايي اعلام كرد كه اين دو نفر در ليست سياه ما هستند. چند روزي براي مربيگري عزيزي بحث داشتيم، اما احساس كردم كه عزيزي نيز نمي خواهد با اين آدم ها كار كند.

*همه مربيان پس از وضعيت نابسامان باشگاه منصرف مي‌شدند

مذاكراتي با هادي برگي‌زر كردم، اما به علت درگيري وي با شهرداري تبريز نتوانست همراهي كند. پس از او نادر دست نشان و مجيد نامجومطلق را معرفي كرديم و آنها نيز پس از وضعيت نابسامان باشگاه حاضر با همكاري نشدند و كار را با اصغر صدري آغاز كرديم.

*چك‌هاي برگشتي بازيكنان را از جيب خودم پرداخت كردم

براي جذب بازيكن اردوي چهار روزه‌اي را در تهران برگزار كرديم و تقريبا 80 درصد تيم را در اين اردو بستيم، اما زماني كه آقايان براي مخارج اين سفر چك كشيدند، پس از يك ماه تمام آنها برگشت خورد و من مجبور شدم از جيب خودم آنها را پرداخت كنم. همچنين در اردوي شمال نيز اين امر تكرار شد و تمام هزينه‌ها را از جيب خودم پرداخت كردم.

*تنها فرد حامي فوتبال مشهد استاندار است

در آخرين روز اردوي شمال چند بازيكن، سرپرست و مربيان تيم بر وضعيت حاكم معترض بودند. من پس از اين موضوع با وفايي صحبت كردم و گفتم كه اگر همين روند ادامه داشته باشد نمي‌توانم كار كنم اما صلاحي، استاندار مشهد با من تماس گرفت و اعلام كرد كه به كار خود ادامه دهم و ابراز اميدواري كرد تا مشكلات حل شود. من نيز به علت اينكه مي‌دانستم صلاحي تنها فرد حمايت كننده در فوتبال مشهد است حرف او را با جان و دل پذيرفتم.

*برخي بازيكنان ابومسلم در ساير تيم‌ها دو برابر قرارداد مي‌بستند

بازيكنان به علت شناختي كه از من داشتند و مي‌دانستند كه به حرف خود پايبند هستم و به قول خود عمل مي‌كنم حاضر شدند در تيم ابومسلم بمانند. برخي از بازيكنان ابومسلم بودند كه مي‌توانستند در ساير تيم ها دو برابر قرارداد ببندند.

*ابومسلم هيات مديره نداشت، با هم‌فكري مسئولان ورزشي سرمربي انتخاب مي‌كرديم
با توجه به اينكه اصلا هيات مديره‌اي در باشگاه ابومسلم وجود نداشت ما با همفكري مسئولان ورزشي شهر و هواداران سرمربي تيم را انتخاب مي‌كرديم هر مربي پس از مشاهده وضعيت باشگاه از حضور در تيم ابومسلم منصرف مي‌شد.

*دفتر نداشتيم، در هتل كار مي‌كرديم

اصلا دفتري براي مسئولان باشگاه وجود نداشت و در هتل كار مي‌كرديم. جلسات را نيز در اتاق هتل برگزار مي‌كرديم و حتي براي برخي اشخاص جايي براي نشستن نداشتيم و محبور بودند روي اپن بنشينند.

*پسرم و مهاجر به علت عدم پرداخت پول هتل در ساري ماندند

تيم براي رويارويي با نساجي در اولين بازي هفته سرگردان بود و در دقايق پاياني رفع تعليق شديم. قرار بود قبل از بازي با نساجي قرارداد بازيكنمان پرداخت شود، اما اين امر محقق نشد و از آنجا بود كه اعتراض‌هاي خود را به وفايي آغاز كردم. تا آن لحظه هيچ چيز نگفته بودم و بازيكنان نيز از ماجرا باخبر نبودند.
در بازي جام حذفي كه به ساري رفته بوديم بار ديگر پول هتل پرداخت نشد و پسرم به همراه مهاجر مجبور شدند از پنجشنبه تا شنبه در هتل بمانند تا پول هتل پرداخت شود.

*صاحب هتل به علت عدم پرداخت مرا بيرون مي‌كرد

يك ماه و نيم در مشهد بودم و در هتل كار مي كردم. صاحب هتل بارها به من اعلام كرد كه به علت عد پرداخت پول نمي‌توانم در اينجا بمانم. من با تمام اين مشكلات كنار آمدم، اما نمي‌توانستم با آبرويم بازي كنم و هر روز با بازيكنان در مورد حق و حقوقشان بحث كنم. من حتي براي كم كردن مخارج با تاكسي مسافت‌ها را مي‌رفتم.

*وفايي اعتقادي به پرداخت قرارداد بازيكنان نداشت

قبل از بازي با شيرين فراز گفتم اگر شرايط اين گونه باشد نمي‌توانم ادامه دهم. وفايي نيز قول داد كه مسائل را حل خواهد كرد و جواب نهايي را شب مي دهد. اما اين موضوع آن قدر امروز و فردا شد كه بي جواب ماند. وفايي معتق بود بازيكنان حق ندارند اعتراض كنند و بايد بازي كنند. باشگاه شخصي است و من بايد تصميم بگيرم. ‌هم‌اكنون مي‌فهمم كه خداداد عزيزي هر چه گفته درست بوده است.

*وفايي پس از دو ماه اعلام كرد كه مديرعامل غير قانوني هستم

وفايي پس از دو ماه به من اعلام كرد كه مديرعامل غيرقانوني هستم اين در حالي است كه من از اين موضوع هيچ اطلاعي نداشتم. صفايي فعاليت خود را نيز غير قانوني دانست. استعفا ندادم بلكه وقتي ديدم كارم غيرقانوني است تصميم گرفتم بروم.

*وفايي از اسمم سو‌ءاستفاده كرد تا وارد فوتبال شود

وفايي با آبروي ما بازي كرد. من نيازي به شكايت ندارم، زيرا امثال وفايي را مي‌چرخانم. از هدايتي بپرسيد كه در استيل‌آذين پولي گرفتم يا خير. من هرجا كه در ورزش باشم بدون پول كار مي‌كنم. وفايي براي اهداف شخصي آمد و در آينده‌اي نزديك همه چيز مشخص خواهد شد. هيچ پولي از جيب خود خرج نمي كند و مي خواهد راه 100 سال را يك شب برود. كسي او را نمي شناخت و وي از اسم من سوءاستفاده كرد تا به اهداف شخصي خود برسد.

در پايان از تمام اهالي فوتبال و مردم مشهد عذرخواهي مي‌كنم و اميدوارم با آمدن اشخاص مجرب بتوانيم شاهد پيشرفت فوتبال مشهد باشيم.
ارسال به دوستان