عباس خادم الحسینی- بدون تردید نخبگان ورزشی، سرمایه های بی بدیل و ارزشمند، نه تنها در مقوله ورزش، بلکه در حیطه اجتماعی برای هر کشور محسوب گردیده، و همواره بهره برداری از تجارب و تاثیر گذاری های آنها، مورد توجه مسئولین و مردم می باشد؛ لیکن حفظ شان ورزشی و اجتماعی قهرمانان، در قبال افتخار آفرینی های ایشان، انتظار بجا و شایسته ای به نظر می رسد.
از طرفی بدیهی است که نقطه نظرات، انتقادات و پیشنهادات نخبگان و قهرمانان ورزشی را می توان به عنوان موضوع قابل استناد و قابل تامل، همواره، مطرح کرد و به عنوان مرجع تلقی نمود.
چرا که ضمن در نظر گرفتن فاکتورهایی مثل شانس و امثال آن، بدون داشتن تخصص و درک صحیح از رشته ورزشی مربوطه، و نیز دانستن مولفه های تخصصی آن، تحقق موفقیت های مستمر در آن رشته ورزشی، غیر ممکن و محال است.
این مقدمه خود برای اثبات صلاحیت علی دایی، جهت انتقاد و ابراز نقطه نظرات فوتبالی خود، کافی است و شاید نیاز به مدرک دیگری نباشد. از این رو لزومی برای اثبات حقانیت یکی از 50 اسطوره زنده دنیا دیده نمی شود.
نگاه اجمالی به پرونده دوران بازی و همچنین مربیگری علی دایی و نیز شخصیت قابل احترام و بین المللی وی که در پی موفقیت های بیشمار و قابل ملاحظه او در تاریخ فوتبال ایران، آسیا و جهان به وجود آمده، موید این موضوع نیز می باشد.
لذا اگرهم با اندکی بی انصافی، رویکرد علی دایی در خصوص انتقادهای اخیر از فدراسیون فوتبال و مسئولین این رشته را¬- به دلیل برخورد نه چندان خوب آنها با علی دایی، در زمان سرمربیگری تیم ملی ایران- کمی مغرضانه تلقی نماییم، ادبیات او در طرح انتقادات اخیر، تا حدودی، این احتمال را تحت تاثیر قرار می دهد.
اما چند نکته در پی ممنوع المصاحبه شدن مرد اول تاریخ فوتبال ایران، قابل اهمیت است که در ذیل و به طور اجمالی به آن می پردازیم:
1- اگر علی دایی را به عنوان اسطوره ورزش فوتبال در کشور، و همچنین سرمربی یکی از پر طرفدارترین باشگاه های آسیا، از وضعیت نابسامان داوری و نیز ناکامی های پی دی پی فوتبال در رده های سنی مختلف انتقاد نکند، چه کسی این حق و شایستگی را می تواند داشته باشد؟
البته گفتنی است، رعایت اصول و چهارچوب انتقادات، از سوی علی دایی نیز مورد انتظار است.
2- آیا مسئولینی که تصمیم به ممنوع المصاحبه کردن وی نموده اند، به همین اندازه و سرعتی که در برابر انتقادات بجای علی دایی واکنش نشان دادند، در برابر وضعیت بد داوری و نیز ناکامی های اخیر، که باعث سرخوردگی و جریحه دار شدن غرور ملی ایران و ایرانی گردیده، عکس العمل نشان خواهند داد، یا مثل همیشه تنها راهکار حل مساله را پاک کردن صورت مساله می دانند؟
البته این بار به نظر می رسد که علاوه بر پاک کردن صورت مساله، محو کردن و خاموش کردن طراح سوالات نیز در دستود کار فدراسیون نشین ها قرار گرفته است.
علی دایی تاوان انتقادات بجای خود را داد. حالا تاوان این همه ناکامی و عدم نتیجه گیری تیم های پایه و همچنین وضعیت نامطلوب داوری را چه کسی خواهد داد؟
بر اینکه مخالف تو فدراسیون زیاد دارن و خیلی دوست دارند که تیمه دایی نتیجه نگیره چه ملی باشه چه باشگاهی فرقی هم نمیکنه.
اتفاقات اخیر داوری گویای این قضیه هست.بخاطر دایی دارن به پرسپولیس ضربه میزنن. حالا انتظار دارید دایی چیزی بگه و اونا ممنوع المصاحبه نکنن؟!؟! اگه خلاف این عمل میکردن جای تعجب داشت.
آقای مایلی کهن که بیشتر بهشون انتقاد کرده بود و بر علیه مسئولان فدراسون حرف زده بود چرا اونو ممنوع المصاحبه نمی کنن؟؟!!؟!؟!!؟