یکی از خبرنگاران روزنامه کیهان در وبلاگ خود مطلبی را در انتقاد از سخنان اخیر محمد جعفر بهداد معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور منتشر کرده بود که در سایت های مختلف انعکاس پیدا کرد ؛اکنون عبدالرضا داوری نیز مطلبی در دفاع از بهداد منتشر کرده است.
به گزارش ویژه محرمانه نیوز -
بسم الله الرحمن الرحیم
«لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنی ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمینَ »
«(هابیل خطاب به قابیل گفت:)اگر تو براى کشتن من، دست دراز کنى، من هرگز به قتل تو دست نمىگشایم، چون از پروردگار جهانیان مىترسم! »
سوره مبارکه مائده آیه 28
برادر گرامی جناب آقای رحیم چوخاچی زاده مقدم
نامه سرگشاده شما خطاب به برادرمان آقای "محمد جعفر بهداد" ، تعجبم را برانگیخت. این تعجب از یک سو ریشه در شناخت اینجانب از جنابعالی و از سوی دیگر روند متناقضی بود که در نگارش نامه خود پی گرفتید.
برادر رحیم! شما مرا هم خوب می شناسید. قریب به 440 روز در کنار یکدیگر در تحریریه روزنامه کیهان و در سرویس سیاسی این روزنامه به تحلیل و کتابت تحولات سیاسی کشور پرداختیم و به خصوص از زمانی که جناب آقای شریعتمداری ، مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان به اینجانب مجوز دادند تا در کیهان سرمقاله بنویسم ، همواره جنابعالی و دوستان سرویس سیاسی کیهان را مشوق و حامی نگاشته های خود - که با بضاعت اندکم همواره در حمایت از دولت جناب آقای دکتر احمدی نژاد قلمی می شد- می یافتم . جلسات هفتگی کمیته رسانه مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری نیز خود فرصت دیگری بود تا شناخت عمیقتری از کنش نظری و رفتاری یکدیگر به دست دهیم و همین شناخت است که امروز این برادرتان را از شیوه و لحن نامه نگاری شما خطاب به "آقای بهداد " متعجب نموده است و تلاش می کنم در بندهای آتی این نامه ، تعجب خود را به تفصیل توضیح دهم و البته حتما تلاش دارم تا به این توصیه حضرت حافظ علیه الرحمه پایبند بمانم که:
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود اززرق نکنیم
برادر رحیم!
اگر در آغاز این مکتوب کلام را به کلام الهی و دیالوگ هابیل با قابیل مزین نمودم ، بی دلیل نبود . این آیه را انتخاب کردم چون کلمات و عباراتی که شما در نامه خود خطاب به "آقای بهداد " به خدمت گرفتید ، برای نقد و نقادی استعمال نشدند بلکه تیرهایی بودند که "ترور شخصیت" را هدف خود قرار داده اند. تروری که شاید اگر عمیقتر به آن می اندیشیدید مانند بومرنگ به سمت پرتاب کننده اصلی باز می گردد و دیگر "نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان". اما چرا بخشی از این تیرهایی که از سنگر کیهان برای ترور شخصیت "آقای بهداد " شلیک شد ، بومرنگ وار به سمت کیهان بازمی گردد و سابقه کیهان را مخدوش می سازد؟
1- شما خطاب به "آقای بهداد " نوشته اید: "می بینم هنوز همان عادت و حال وهوای زشت گذشته را که با ما بودی و درکنار ما کار می کردی بسر داری که وقتی در بحث ها ، جوابی برای گفتن نداشتی به فرافکنی می پرداختی و حتی حیا را به کناری افکنده به ناسزاگویی متوسل می شدی تا به هر نحو ممکن خود را و منطق ات را حتی اگر غلط هم باشد محق جلوه دهی."
برادر رحیم ! در این بخش از نامه خود که "آقای بهداد " را به "فرافکنی در بحث" ، "به کنارافکندن حیا" ، "ناسزاگویی" و "محق جلوه دادن باطل" متهم کرده اید ، هیچ اندیشیدید که همین "آقای بهداد " با همین اتهاماتی که شما متوجه اش نمودید ، سالها برای روزنامه کیهان سرمقاله می نوشت . هیچ اندیشیدید که همین "آقای بهداد " با همین اتهاماتی که شما متوجه اش نمودید سالها صف اول درگیری روزنامه کیهان با نمایندگان مجلس ششم بود . هیچ اندیشیدید که همین "آقای بهداد " با همین اتهاماتی که شما متوجه اش نمودید سالها گزارشات ویژه کیهان را در حوزه های امنیتی و سیاسی نظیر ماجرای شهرام جزایری، پیمان CTBT ، کمکهای بنیادهای غربی به اصلاح طلبان و... به قلم می کشید. هیچ اندیشیدید که همین "آقای بهداد " با همین اتهاماتی که شما متوجه اش نمودید در سال 84 و با حکم جناب آقای صفارهرندی، متولی کل امور "فرهنگ و ارشاد اسلامی" یک استان شد. هیچ اندیشیدید که همین "آقای بهداد " با همین اتهاماتی که شما متوجه اش نمودید در سال 87 و با حکم جناب آقای صفارهرندی ، متولی حساسترین مرکز خبری و رسانه ای کشور شد. می دانید آنچه نگاشته اید یعنی چه؟ یعنی جناب آقای شریعتمداری ، حساسترین ستون کیهان را در اوج منازعه با مدعیان اصلاحات به فردی سپرده بود که در بحث فرافکنی می کرد، حیا را به کناری می افکند و اهل ناسزاگویی و حق جلوه دادن باطل بود! اتهامات شما نسبت به "آقای بهداد " یعنی حساسترین گزارشهای کیهان در ماجرای شهرام جزایری، پیمان CTBT و کمکهای بنیادهای غربی به اصلاح طلبان توسط شخصی تهیه می شد که در بحث فرافکنی می کرد، حیا را به کناری می افکند و اهل ناسزاگویی و حق جلوه داده باطل بود! اتهامات شما نسبت به "آقای بهداد " یعنی جناب آقای صفار هرندی ، کل امورات فرهنگ و ارشاد اسلامی یک استان را به مدیرانی می سپرد که در بحث فرافکنی می کرد، حیا را به کناری می افکند و اهل ناسزاگویی و حق جلوه داده باطل بود!با این اوصاف باید بگویم اتهاماتی که از موضع کیهان به "آقای بهداد " منتسب نموده اید ، قطعا مصداق "یکی بر سر شاخ و بن می برید" است.کاش پیش از نگارش نامه خود دمی با آقایان حسین قدیانی و تقی دژاکام گپ می زدید که پیش از این در مورد آقای بهداد گفته بودند:
حسین قدیانی:" من یک تار موی همین "محمد جعفر بهداد” عزیز را که در "کیهان” دورانی با هم داشتیم، با کل دنیای شرق و غرب عوض نمی کنم. بهداد خود در جبهه همرزم پدرم بوده و سال ها به اسارت نزد بعثی ها رفته است. بهداد باید همچنان "آزاده” باشد، حتی آزاده از سر کار گذاشتن من!"
منبع:http://ghadiany.ir/1388/82
تقی دژاکام:" من ، برادرم " محمد جعفر بهداد " را فردی مخلص به انقلاب و نظام و مدیری توانمند می شناسم."
منبع:http://ab_o_atash.persianblog.ir/tag/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1_%D8%A8%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%AF
2- برادر رحیم ! شما می توانید نسبت به دفاع بهداد از بینش ، منش و روش مهندس مشایی انتقاد کنید اما هتاکی و فحاشی برای آنکه او به مهندس مشایی باورمند است چرا ؟ گیرم که بهداد در سخنرانی خود جریان "ضدمشایی" را اصحاب فتنه های بعدی خوانده باشد. در میان صدها هزار فحش و اتهامی که جریان ضدمشایی طی ایام اخیر حواله آقای مشایی و همفکرانش کرده است ، آیا انصاف است اگر یک صدا در انتقاد از مهاجمین بلند شود آن را هم با اتهام و توهین و هتاکی خفه نماییم ؟ آیا قرار است هزینه دفاع از مهندس مشایی آن چنان بالا برود که برای همفکری با آقای مشایی ، تنها جگر شیر به کار آید! اگر با کلید واژه "مشایی" یک جستجوی سریع در اینترنت به عمل آورید در می یابید که تا کنون بیش از نیم میلیون صفحه اینترنتی برای تخریب و فحاشی علیه مهندس اسفندیار رحیم مشایی ایجاد شده است. آیا تاکنون فکر کرده اید که این حجم بی سابقه توهین و تخریب علیه یک فرد ، تنها از یک برنامه سازمان یافته هدفمند رونمایی می کند؟ مگر آقای مشایی چه می گوید یا چه می کند که نوک پیکان همه جریانهای ضد دولت به سمت وی نشانه رفته است؟
برادر رحیم! اینجانب تمام مواضع و سخنان جناب آقای مشایی را از سال 82 تا امروز، - یعنی از زمانی که وی مسئولیت سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را به عهده داشت تا امروز که مشاور و رییس دفتر رییس جمهوری است ،- تحلیل محتوا نموده ام . اینجا فرصتی برای ارائه جزئیات نتایج کارم نیست . یکبار به برخی از فعالین جریان ضدمشایی پیغام دادم که آماده ام در یک جلسه علمی و فارغ از هیاهو و غوغاسالاری در مورد اندیشه های مهندس مشایی - بر اساس تحقیقی که به انجام رسانده ام- به گفتگو و مناظره بنشینیم که البته هنوز این فرصت مهیا نشده است. لذا برخلاف شما که متاسفانه سخنان آقای مشایی را "جیر جیر" می نامید ، اعتقاد دارم که منظومه فکری مهندس مشایی نقطه پایان تمامی دوگانه انگاری های کاذب و نفی پلاریزاسیون و قطبی سازی عرصه عمومی جامعه ایران در 150 سال اخیر است. اگر از نهضت مشروطه تا نهضت ملی شدن نفت ، از خرداد 42 تا بهمن 57 و از فروردین 58 تا خرداد 68 و از شهریور 68 تا خرداد 76 و از خرداد 76 تا تیر 84 و از تیر 84 تا دی 88 همواره دوگانه انگاری های کاذب سنت و تجدد ، ایران و اسلام ، مذهب و دانش ، تعهد و تخصص ، توسعه و ارزش ، آزادی و عدالت ، عوام و خواص و .... موانعی را در مسیر پیشرفت جامعه ایرانی ایجاد کرده اند ، مهندس مشایی با بهره گیری از اندیشه قرآنی علامه طباطبایی و کاربست اندیشه عرفانی محی الدین عربی ، رویکرد نوینی را در میان طیفهای فکری انقلاب اسلامی برانگیخته است که تضادها و دوانگاری های کاذب را در درون خود حل و هضم می نماید به ویژه آنکه در عصر جهانی شدن و اعمال شدیدترین نیروهای مرکز گریز بر جوامع امروزین ، چنین رویکردی که انسجام درونی یک جامعه را نسبت به سایر رویکردهای رقیب افزایش داده و از خط کشی های کاذب پرهیز می کند ، بهترین ابزار را برای صیانت از جامعه در اختیار مدیریت ارشد نظام قرار می دهد. اگر یکبار با دقت کتاب خدمات اسلام و ایران استاد شهید مرتضی مطهری (ره) را مطالعه نمایید و با گزاره هایی که آقای مشایی در توصیف مکتب ایرانی به کاربسته است تطبیق دهید ، آشکارا درخواهید یافت که مجاهدت استاد مطهری برای مقابله با دوانگاری ایرانی – اسلامی عصر پهلوی و جلوگیری از ایجاد شکافهای اجتماعی حول این دوانگاری ، همان راهی است که آقای مشایی برای دفاع از "جمهوری اسلامی" و در مقابله با شعار "جمهوری ایرانی" فتنه گران، طی نموده است. بر همین اساس باورمندم که اتفاقا برخلاف نظر شما "مساله مشایی" ، یک مساله فرعی نیست. با مساله مشایی ، فراگفتمانی در حال بروز و ظهور است که تمامی گفتمانهای 30 سال اخیر را در درون خود هضم نموده و گفتمان دهه های آینده انقلاب را متولد خواهد ساخت و البته تصور می کنم سکوت آقای مشایی نیز در برابر حجم وسیع حملات و تخریبها به آن دلیل است که ایشان هم این دوره تاریخی را حامل دردهای زایمان فراگفتمان نوین جامعه ایران دانسته و آن را گذرا و بی اثر تلقی می کند. این روزها که برای تدریس به دانشگاه می روم و آشکارا موجی از اقبال دانشجویان و اساتید با گرایشهای مختلف را نسبت به اندیشه ها و منش مهندس مشایی مشاهده می کنم به انقلاب اسلامی باورمندتر می شوم که چنین ظرفیتهای عظیمی را در تولید فکر و اندیشه مهیا کرده است. شاید یادآوری یک خاطره در همین موضوع برای شما مفید باشد. حتما خاطرتان هست که در یکی از جلسات کمیته رسانه مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری که بعد از ماجرای معاون اولی مهندس مشایی برگزار شد ، تعدادی از اعضای وقت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) هم حضور داشتند. در آن جلسه آقایان جعفری و نادری از اعضای وقت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) که به تازگی ملاقاتی با مهندس مشایی داشتند ، اظهار نمودند که پس از گفتگو با مهندس مشایی بیشتر ابهاماتمان در مورد مواضع وی برطرف شد و در پایان هم تاکید کردند تصویری که از آقای مشایی در برخی رسانه های ضددولت به متدینین القا می شود ، دامی است که تنها با مراجعه به نسخه اصل از هم دریده می شود. باید از تجربه اعضای وقت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) استفاده کنیم ، مبادا دام های رسانه ای و عملیات روانی جریان ضد دولت ، فصل آخر صفین را بازتولید کنند و نهروانی دیگر را رقم زنند.
3-برادر رحیم!
در فراز پایانی این مکتوب تلاش خواهم کرد تا شما را با برخی از ویژگیهای رفتاری و کنشهای مدیریتی "آقای بهداد " که قطعا از آن بی اطلاعید ، آشناتر نمایم ، باشد که در ظلم مکتوب خود نسبت به ایشان تجدیدنظر کنید:اولین روزی که در ایرنا کارم را آغاز کردم ، "آقای بهداد " مرا به اتاق خود فراخواند و متن کامل صحبتهای حضرت آیت الله خامنه ای در جمع مدیران ایرنا که مربوط به سال 1373 بود را به دستم داد و گفت که از متن سخنان آقا ، استراتژی حرکت ایرنا شامل بایدها و نبایدها و فرصتها و تهدیدها را استخراج کنید تا به عنوان مبنای حرکتمان در دوره جدید باشد. این کار حدود 15 روز زمان برد و بعد از آن بود که از "آقای بهداد " شنیدم جمع بندی هایمان را در جلسه ای به محضر رهبر مجاهد و فرزانه انقلاب اسلامی ، حضرت آیت الله خامنه ای ارائه کرده و از سوی ایشان نیز مورد تفقد قرار گرفته است. پس از آن بود که "آقای بهداد " برای اداره ایرنا ، شورایی راهبردی را با حضور مدیران رسانه های انقلابی تشکیل داد . در جلسات شورای راهبردی ایرنا که همه هفته صبح شنبه در دفتر مدیرعامل برگزار می شد آقایان میثم نیلی ، سیدنظام موسوی ، کاوه اشتهاردی ، مرتضی قمری وفا ، احسان صالحی ، روح الله احمدزاده کرمانی ، مهدی محمدی و محمد پاریاب حضور داشتند که این دو نفر آخر در عین حال مشاورین مدیرعامل ایرنا نیز بودند و البته در برخی از این جلسات جناب آقای صفارهرندی نیز حاضر می شدند. اینجانب که همه هفته شاهد مباحث پربار این جلسات بودم ، قاطعانه اظهار می دارم که هماهنگی تولید شده در این جلسات بود که ظرفیت رسانه ای نظام را برای مقابله با تحرکات جریان فتنه در جنگ نرم رسانه ای دو چندان ساخت و این میسر نبود مگر با تدبیر و مدیریت "آقای بهداد " در شبکه سازی از رسانه های انقلاب با محوریت ایرنا. البته اقدامات "آقای بهداد " در اصلاح روند ایرنا به این دو مورد محدود نیست. اگر فهرست همکارانی که "آقای بهداد " به ایرنا دعوت کرد را یکبار مرور کنیم به خوبی می توان نگاه فراخ ، فراگروهی و غیرحذفی "آقای بهداد " را در گزینش نیروهایش دریافت: تقی دژاکام(دبیر سرویس شهرستانهای کیهان) ، محمد پاریاب(دبیر سابق شورای اطلاع رسانی دولت) ، مجید فدایی(دبیر سیاسی خبرگزاری مهر) ، احسان صالحی (سردبیر سایت رجانیوز) ، آرش پاک اندیش(از فعالین رسانه ای ارزشی و عضو مستعفی حزب اعتماد ملی) ، محمد شربتیان(از بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع))امیرحسین کبیری(از فعالین رسانه ای اصولگرا که در زمان بهداد به ریاست خبرگزاری ایرنا در مازندران رسید) ، دکتر فواد ایزدی(تحلیلگر مسائل امریکا) ، یاسر مرادی (خبرنگار پارلمانی روزنامه همشهری در مجلس ششم) ، ناصر بهرامی راد(عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان) ، مهدی فاطمی(از فعالین سایت رجانیوز) ، منیژه شعاعی(از روزنامه نگاران سابق کیهان هوایی و رییس یکی از فرهنگسراهای شهر تهران) ، روح الله جمعه ای(خبرنگار پارلمانی واحد مرکزی خبر در مجلس ششم که البته بعد از خرداد 88 به دلیل برخی اختلاف نظرها از ایرنا جدا شد.) ،مهدی محمدی(دبیر سرویس سیاسی کیهان که البته در میانه سال 88 از ایرنا جدا شد) و نهایتا سیدحسین علوی(مدیر مسئول کنونی سایت صراط نیوز که علیرغم اختلاف نظر شدید بهداد با وی تا آخرین روزی که بهداد مدیرعامل ایرنا بود به فعالیت خود در ایرنا ادامه داد.) و البته لازم است به انتصاب آقای صادق مهدی غفرانی ، مسئول سابق سرویس دانشگاه روزنامه کیهان به عنوان مدیرعامل خبرگزاری برنا که با حکم آقای بهداد بر این منصب تکیه زد نیز اشاره نمایم.نکته با اهمیت دیگر آنکه هنوز 2 پرونده قضایی از مجموع پرونده هایی که برای "آقای بهداد " با شکایت اصحاب فتنه تشکیل شده است ، مربوط به انتشار 2 مقاله از آقای پیام فضلی نژاد در تلکس ایرناست که با شکایت شیرین عبادی و عبدالکریم سروش ، "آقای بهداد " تحت بازپرسی و رسیدگی قضایی قرار گرفته است.با این اوصاف آیا تصدیق می کنید که "آقای بهداد " زمانی که سکان اطلاع رسانی دولت را به دست گرفت ، فارغ از دسته بندی های معمول و رایج ، تنها بر اساس موازین حرفه ای و ارزشی به گزینش و انتخاب همکاران خود مبادرت می کرد و همین موضوع بود که نقش ایرنا در مقابله با جنگ نرم رسانه ای دشمن را به نقشی بی بدیل و ممتاز مبدل نمود؟
آری اینچنین است برادر رحیم!
"بهداد"ی را که شما آنچنان به باد تهمت و تخریب و توهین نواختید ، اینچنین بر مدار اصول و ارزشهای انقلاب ، "زیست ایمانی و کاری" خود را تنظیم کرده است. هرچند که اطمینان دارم نامه شما غبار غم را بر دل بهداد عزیز ننشانده است چون او در میدان جهاد و شهادت پیشکسوت بوده و امتحان خود را در نوجوانی و در میدان نبرد و اسارت در اردوگاههای جهنمی بعث به خوبی پس داده است و اینک نیز در نبردی رویاروی با اصحاب فتنه با چندین پرونده از شکایتهای زنجیره ای فتنه گران روز را به شب می رساند.
بر خود لازم می دانم در پایان این نامه ، خود و شما را به تقوای الهی دعوت نموده و این سیاهه را به دختران خردسال بهداد عزیز ، "زینب خانم" ، "ساجده خانم" و "زهرا خانم" تقدیم نمایم که در همه این سالها به دلیل اشتغالات پدرشان هیچگاه نتوانستند حضور تمام و کمال "آقای بهداد " را درک نمایند ، باشد که این سطور گوشه هایی از غصه کمرنگی حضور پدر در خانه را برای خانواده بهداد عزیز قابل تحمل سازد.
هرچه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم