نسیمی که از تونس آغاز شده بود ،خیلی زود به مصر رسید وبدل به توفانی
سهمگین شد. توفانی که هم اکنون با درنوردیدن بخشهای مهمی از این کشور پهناور
در شمال آفریقا کم کم دارد نفسهای آخرش را میکشد و سرانجام دیگری را برای
سایر کشورها در منطقه خاورمیانه رقم میزند.
وقایع اخیر مصر را بدرستی کلید تحولات آینده خاورمیانه دانسته اند و به
همین سبب نیز رسیدن زود هنگام قیامی که از سوی مردم تونس آغاز شد و قلب
دیکتاتورهای منطقه را نشانه رفت ،به کشوری کلیدی به نام مصر، توانست تا
حدود زیادی اوضاع منطقه را دچار تحولی تازه کند. بگونهای که هم اکنون این
توفان سهمگین در این نقطه از منطقه در حال مهار وتبدیل شدن به نسیمی از"
تغییرات " قابل کنترل از سوی رهبران این کشورها است.
اگرچه تا شکل گیری کامل
این رویداد در مصر وتحولات پیش روی منطقه هنوز راه طولانی در پیش است ولی
به نظر میرسد وقوع دو رویداد مهم در این خصوص ، تاحدودی چشم انداز متفاوتی
را برای رویدادهای منطقه رقم بزند.
این دو رویداد را به اعتقاد نگارنده هیچ کس جز خود مبارک و نحوه عملکرد او
در مواجهه با اعتراضات خودجوش مردمی باعث نشده است؛ عملکردی که موجب شد
ارتش مصر واکنشهای متفاوت و بعضا متناقضی از پیوستن به قیام مردمی در هفته
اول آغاز جنبش تا صدور بیانیه ودعوت مسالمت آمیز آنها برای پایان دادن به
اعتراضات و بازگشت کشور به حالت عادی از خود نشان دهد.
اولین رویداد نیز به
همین مذاکره وتوافق پشت پرده مبارک با ارتش برمی گردد. توافقی که برخلاف
تصور به نظر میرسد نشانهای از مقابله تمام عیار ارتش و نظامیان مصری لااقل
به صورت آشکار با مردم ندارد.
در یکی، دو بیانیهای که از سوی ارتش صادر شد
این موضع کاملا آشکار است که در کشاکش جنگ میان مبارک و معترضین، ارتش راه
سومی را برای حل این بحران، که همانا حفظ منافع ملی مصر است، اتخاذ کرده
است. دومین بیانیه ارتش که از تلویزیون این کشور منتشر شد و شبکه های
تلویزیونی و ماهواره ای در سراسر دنیا آن را منتشر کردند، حکایت از این داشت
که ارتش موضع خود را یافته و احتمالا و یا تا آنجا که امکان داشته باشد با
مردم مقابله نخواهد کرد، ولی شاید نخواهد و یا اصلا نتواند در میان غبار
برخاسته از حوادث پیش آمده موضع دیگری که نشان از تسلیم کامل ارتش در
مقابل خواسته های مردمی داشتنه باشد ،از خود نشان دهد. و اگر نبود این موضع
آشکار ارتش شاید هم اکنون ما شاهد مصری دیگرگون و به تبع آن حوادثی غیر قابل
پیش بینی در منطقه بودیم.
رویداد دوم به آخرین سخنان مبارک در آستانه روز
جمعه که مصریان آن را" یوم الرحل "نامیدند، بازمی گردد. سخنانی که اگرچه
میتواند مبارک را به تناقض گویی وحتی لاف زنی آشکار متهم کند ولی حاوی عزم
وی برای ایجاد اصلاحات در کشور مصر با محوریت خود او بود.
مبارک در این سخنان با پذیرش کناره گیری از قدرت ودادن وعده اصلاحات –وعده
ای که البته همه دیکتاتورها انجام آن را به زمانی موکول می کنند که در حال
سرازیر شدن از بالای برج وباروی خودکامگی خویش هستند- با زیرکی تمام ضمن
دفاع از عمکرد سی ساله اش در زمان صلح و جنگ در کشور متمدن مصر خود را به
مثابه مدافع حقیقی منافع حیاتی مصر معرفی کرد و در سخنانی کوتاه اما کلیدی
به همه مردم مصر، مخالفان و حتی حامیانش در منطقه وسایر نقاط جهان این
پیام هشدار گونه را داد که تحولات آینده منطقه از یک سو در گروی چگونگی
عملکرد او در مواجهه با موج تحول خواهی در مصر و از سوی دیگر در گرو مواضع
سایر کشورهای منطقه و بویژه حامیان دولت او در قبال تحولات منطقه است.
بر همین
اساس می توان گفت مواضع متناقض رهبران اروپا وآمریکا در قبال مفهوم
محوریای که تحولات خاورمیانه بر اساس آنها شکل گرفته است بیانگر این
ادعاست که کشورهای مدعی اشاعه مفاهیم دموکراسی خواهی اگرچه نمی توانند به
صورت آشکار به مخالفت با موج دموکراسی خواهی از سوی مردم به ویژه نسل جوان
برخیزند، ولی از سوی دیگر باید مسیری را انتخاب کنند که بتوانند نقش کلیدی
خویش را در آینده تحولات منطقه همچنان حفظ کنند.
نقشی که به نظر میرسد از چندی پیش آغاز شده است ودر سیزدهمین روز جنبش
مردمی مصربا ورود حزب اسلامگرای اخوان المسلمین به دایره مذاکرات دولت با
احزاب مخالف در حال به بار نشستن است.
از همین رو بدرستی می توان نقش
تحولات مصر و مسیری را که این تحولات با گشوده شدن باب مذاکره بین تحول
خواهان ودولت وبویژه پیوستن بهنگام و هوشیارانه اخوان المسلمین به این
مذاکرات طی میکند ، نقشی بسیار کلیدی وتاثیر گذار برای انتقال قدرت در این
کشور ومهمتر از آن برای چگونگی انتقال قدرت در کشورهایی دانست که در معرض
موج تحول خواهی قرار گرفته یا بزودی قرارخواهند گرفت .
نقشی که بن علی در تونس با مقابله غیر عقلانی اش با خواست مردم، روند آن را
به سمت افراط گرایی وخشونت طلبی هدایت کرد ومبارک با گشودن باب مذاکره در
زمانی کمتر از دو هفته مسیر آن را به سمت انتقال مسالمت آمیز قدرت وتقسیم
آن با معترضین تغییر داد.