جوانانی که به زندگی مجردی روی میآورند در کشور ما به 2 دسته تقسیم میشوند: نخست آنانی که این سبک زندگی را بیشتر میپسندند و با وجود داشتن خانواده، مسکن دیگری برای خود اختیار میکنند و دسته دوم کسانی که به اجبار به زندگی مجردی سوق داده میشوند. بخش اعظم دسته دوم را دانشجویان مهمان شده در شهرهای غیر بومی خود تشکیل میدهند.
روزگاری بود که به ندرت پیش میآمد جوانی از خانواده فاصله بگیرد یا حوصله و گوشی برای شنیدن نصیحتهای والدین نداشته باشد، جایی برای بی حوصلگی، جسارت و گستاخی به والدین وجود نداشت.اما گویی امروز دنیا وارونه شده است، تنها یک جمله نصیحت آمیز از سوی والدین بهانهای است برای برخی جوانان تا به سمت زندگی مجردی بروند.
زندگی مجردی به خودی خود نوعی سبک زندگی به شمار میرود که نباید درباره آن قضاوت منفی داشت، اما این پدیده نیز مانند هر رویکرد دیگر اگر به سوی افراط کشیده شود بیشک به ناهنجاریهای اجتماعی دامن میزند. نباید با رواج دادن زندگی مجردی پیش از موعد و غیرضرور باعث کاهش عواطف و ایجاد خلأ احساسی در جوانان شد، همانطور که نباید با نگه داشتن بیش از حد جوانان در کنار خود حس مسئولیتپذیری را از آنان گرفت.
در حال حاضر 30 درصد از جوانان ساکن 6 کلانشهر کشور شامل تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز به زندگی مجردی روی آوردهاند و این آسیب اجتماعی رو به گسترش است. از سوی دیگر رئیس سازمان ملی جوانان استان اصفهان معتقد است که نباید اذهان عمومی را درباره این موضوع آشفته کرد. روی آوردن جوانان به زندگی مجردی با آسیبهایی جدی همراه است. انتخاب دلبخواه زندگی مجردی از سوی گروهی از جوانان ناشی از افزایش حس استقلال طلبی میان آنان است.این همان باوری است که در کشورهای صنعتی از یکی دو سده پیش آن را پذیرفتهاند و حتی آن را تشویق میکنند.
مسئولیتپذیری، درآمد مستقل، تحصیلات، فراگیری آداب اجتماعی و موفقیت در انتخاب دوست، مقدماتی هستند که با طی شدن آنها فرد به بلوغ اجتماعی میرسد و جوانانی که به این درجه از بلوغ رسیده باشند، در صورت روی آوردن به زندگی مجردی مشکلی را متوجه اجتماع نخواهند کرد. زندگی مجردی میتواند آزمونی برای بزرگ شدن و رشد شخصیت جوانان کشور ما و مقدمه ای برای زندگی آینده آنان باشد، اما اکنون همین فرصت به تهدیدی جدی بدل شده است. افسردگی، عادت به فضاهای تاریک و انزواطلبی، برخی از مشکلاتی است که در میان جوانانی که زودتر از بلوغ فکری و جنسی به زندگی مجردی روی آوردهاند، به چشم میخورد. مهمترین پیامد حالتهای یاد شده این است که خطر متارکه، زندگی بعدی این دسته از جوانان را تهدید میکند، زیرا عادت به خودمحوری، تحمل شخص دیگر و مسئولیت زندگی متاهلی را از آنان میگیرد.
کلانشهر شیراز بعد از تهران رتبه دوم را از نظر تعداد زندگی مجردی از آن خود کرده است. خانوادهها باید علاوه بر کمکهای مادی ترس احتمالی جوانان از زندگی مشترک را که با افزایش سن ارتباط مستقیم دارد، کمرنگ کنند.
البته نظام آموزش عالی کشور نیز به میزان قابل توجهی در افزایش آمار جوانان مجرد موثر بوده است، چرا که در بسیاری از موارد دانشجویان در شهر غیربومی مشغول به تحصیل میشوند و به دلیل مشکلاتی مانند نبود خوابگاه یا شلوغ بودن فضای آن از روی ناچاری به اجاره خانه و زندگی مجردی روی میآورند. پس از حداقل 4سال جدایی از خانواده و زندگی مجردی بازگشت به خانه پدری و برخورد با باید ها و نبایدهای رایج،جوانان را با مشکلاتی رو به رو میکند.
همچنین افزایش اشتغال زنان امروز که از زمینه های توسعه و مدرن شدن هر جامعه ای است باعث شده است آنها از نظر مالی به استقلال رسیده و این عمل باعث می شود این استقلال را در سایر زمینه ها نیز خواستار باشند. اولین گام استقلال طلبی این افراد رها شدن از سلطه خانواده است. در حال حاضر در تمام اجزای جامعه ما تقابل میان سنت و مدرنیته مشهود است و در این فضا افزاد در یک سرگردانی زندگی می کنند. در همین راستا تمایل به زندگی مجردی در طبقات پایین و سنتی جامعه به مراتب کمتر بوده و مانند سایر فعالیتهای اجتماعی متولی این آزادی زنان و دخترانی از طبقه میانی جامعه هستند.
به هر صورت، خانههای مجردی را چه محصول نیازهای کاذبی بدانیم که از جوامع غربی و فرهنگ بومی را در آماج حملات خود قرار داده یا حاصل از حس مسئولیتپذیری و استقلال به شخصیت جوانان بدانیم، پدیدهای است که رشد میکند و از خانهای به خانه دیگر میرود، بیش از 40 درصد جمعیت کشور بین 15 تا 40 سال سن دارند و تمایلات و نیازهای نو در آنها رشد بیشتری دارند، نگاه سلبی به این پدیده تا کنون نتوانسته از افزایش آن بکاهد مگر درباره این خانهها و دوری جوانان از آسیبهای زندگی مجردی آگاهسازی و فرهنگسازی شود.
والدین موظفند در زندگی مجردی و خانههای مجردی فرزندانشان رفت و آمد بیشتری داشته و به لحاظ روحی ـ روانی، کلامی، تغذیهای و... به آنها مشاوره بدهند. شاید جوانان عدم تحمل اعضای خانواده را دلیل روی آوردن به خانههای مجردی بدانند، اما پس از چند ماه نیاز شدیدی به والدین و اعضای خانواده پیدا میکنند، پدر و مادر آگاه موظف به حسن ارتباط و جلب اعتماد جوان به سوی خود است.
*عضو کمیسیون اجتماعی مجلس