استیو جابز در کنفرانس جهانی توسعه دهندگان ۲۰۱۰ در معرفی آی فون ۴ زادروز ۲۴ فوریه ۱۹۵۵ سان فرانسیسکو، کالیفرنیا
درگذشت ۵ اکتبر ۲۰۱۱ پالو آلتو کالیفرنیا
محل زندگی سان فرانسیسکو، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا
ملیت آمریکایی
پیشه رئیس و مدیر ارشد اجرایی شرکت اپل و هیات مدیره شرکت والت دیزنی
دستمزد ۱ دلار آمریکا
مذهب بودایی
همسر لورین پاول
فرزندان ۴
استیون پل جابز (به انگلیسی: Steven Paul Jobs) (متولد ۲۴ فوریه ۱۹۵۱- درگذشته ۵ اکتبر ۲۰۱۱) مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانهای شرکت اپل و یکی از چهرههای پیشرو در صنعت رایانه است. او به همراه استیو وزنیاک با بنیان گذاشتن شرکت اپل در سال ۱۹۷۶ و ارایه رایانه اپل II، به مورد پسند عام قرار گرفتن مفهوم رایانه خانگی کمک بسیار کرده است. بعدها، او یکی از اولین افرادی بود که به ارزش تجاری بالقوه واسط گرافیکی کاربر و موشوارهای که در مرکز تحقیقات شرکت زیراکس در پالوآلتو ساخته شده بود، آگاه گشت و بر افزوده شدن این فناوریهای نوین به رایانه اپل مکینتاش نظارت کرد. امروزه، بهعنوان مدیر ارشد عملیاتی شرکت اپل، جابز به نجاتدهنده اصلی این شرکت معروف شدهاست. خصوصاً پس از به نتیجه رسیدن ایدهای که وی اصرار و علاقهای شخصی به آن داشته است؛ آیپاد. همچنین او نائبرئیس و مدیر عامل استودیوی پویانمایی پیکسار نیز بوده است . این شرکت یکی از شرکتهای پیشرو در زمینه تولید محصولات سینماییای است که از پویانمایی رایانهای استفاده میکنند.
در ۲۴ ژانویه ۲۰۰۶، شرکت والت دیزنی تمامی سهام شرکت پیکسار را به مبلغ ۷.۴ میلیارد دلار (به شکل سهام در دیزنی) خریداری نمود و تمامی مدیریت این شرکت عظیم را از زیر انگشتان آقای جابز برداشتند.
سالهای ابتدایی زندگیاو فرزند «جوآنی سیمپسون» و پدری سوری و مسلمان به نام «عبدالفتاح ("جان") جَندَلی»، استاد دانشگاه در زمینهٔ علوم سیاسی، است. او در شهر گرینبِی در ایالت ویسکانسین ایالات متحده بدنیا آمد. بدلیل اینکه پدر و مادر او زوجی ازدواج نکرده بودند و در آن زمان داشتن فرزند برای چنین زوجی از نظر جامعه قابل قبول نبود، استیون پاول برای پذیرفتن به فرزندخواندگی از سوی زوجی دیگر معرفی شد. خیلی زود پس از تولد، زوج دیگری به نام «پاول و کلارا جابز» از اهالی شهر مانتِین ویو در سانتاکلارای کالیفورنیا، او را به فرزندی پذیرفتند. نام کلارا جابز قبل از ازدواج کلارا هاکوپیان بود. این زوج وی را «استیون پاول» نام گذاشتند. پدر و مادر اصلی او بعدها ازدواج کردند و خواهر تنی جابز را به دنیا آوردند. وی مونا سیمپسون نام دارد و رماننویس است. ازدواج پدر و مادر تنی جابز چند سال بعد با طلاق پایان گرفت. تا به امروز جابز از اینکه پاول و کلارا جابز را والدین ناتنیاش بخوانند، بیزار است و ترجیح میدهد که ایشان تنها بهعنوان «والدین» او خوانده شوند.
در سال ۱۹۷۲، جابز از دبیرستان «هومستید» در شهر کوپِرتینو در کالیفورنیا فارغالتحصیل شد و در کالج رید در شهر پورتلند ایالت اورِگُن ثبت نام کرد اما بعد از یک نیمسال تحصیلی انصراف داد. سالها بعد زمانی که در یک مراسم فارغالتحصیلی در سال ۲۰۰۵ در دانشگاه استنفورد سخنرانی میکرد گفت که حتی پس از انصرافش از ادامه تحصیل در کالج رید باز هم سر کلاسها - از جمله کلاسی درباره خوشنویسی حاضر میشده است. او در مورد این کلاس گفت: «اگر گذر من به این یک کلاس در کالج نمیافتاد، مَک [رایانه مکینتاش] هیچوقت دارای قلمهای رایانهای متفاوت و فاصلههای مناسب نسبی نمیبود».
در زمستان ۱۹۷۴، او به کالیفورنیا بازگشت و به همراه استیو وزنیاک، حضور در جلسات «انجمن رایانه هومبِرو» را آغاز کرد. جابز شغلی به عنوان یک تکنیسین در شرکت آتاری، سازنده رایانه و دستگاه بازی رایانهای که آن روزها محبوب بود، یافت. در طی این دوران، این مسئله برای بعضی افراد علاقمند آشکار شده بود که با ایجاد تغییر اندکی در صدای نوعی سوتسوتک که به عنوان اسباببازی در جعبههای کورنفلکس موجود بود، شخص میتوانست فرکانسی ۲۶۰۰ هرتزی را ایجاد کند. این فرکانس صوتی خاص نوعی پیام صوتی استفادهشده جهت مسائل نظارت بر شبکه تلفن شرکت اِی تی اَند تی (AT&T) بود که با تقلید آن بهوسیله دمیدن سوت در گوشی تلفن، امکان انجام دادن مکالمات راه دور به شکل رایگان ممکن میشد. در سال ۱۹۷۴ جابز و وزنیاک برای مدت کوتاهی وارد کسب و کار تولید و فروش «جعبه آبی» مبتنی بر این ایده شدند. با استفاده از این جعبه مکالمات راهدور رایگان ممکن میشد.
پس از سفر معنوی استیو به هند، وی با سری تراشیده و با جامه سنتی هندی بر تن، به آمریکا بازگشت. او سرِ کار پیشیناش در آتاری بازگشت اما برای پیشگیری از ایجاد مزاحمت از سوی او برای دیگر کارمندان، تنها پس از ساعت کاری که طراحان دیگر رفته بودند، میتوانست سر کارش بیاید. وظیفه او ساختن یک صفحه مدار الکترونیکی برای یک بازی شرکت آتاری - به نام Breakout - بود. بر طبق گفته نولان بوشنل - بنیانگذار آتاری - جایزهای ۱۰۰ دلاری به ازای هر تراشهای که در فرآیند طراحی از دستگاه اصلی حذف میشد، داده میشد.
استیو که علاقه و دانش اندکی در طراحی صفحه مدارهای الکترونیکی داشت، با استو وزنیاک قول و قراری گذاشت که اگر «واز» (Woz - مخفف Wozniak) بتواند صفحه مداری با حداقل تعداد تراشهها طراحی کند، جایزهای که از آتاری دریافت میکنند را بین خودشان تقسیم نمایند. این پروژه انجام شد و با وجود حیرت فراوان مسوولین آتاری، وزنیاک توانست که تعداد تراشههای استفاده شده در دستگاه نهایی را ۵۰ عدد کاهش دهد. متاسفانه، وزنیاک طراحی را به حدی فشرده انجام داده بود که تولید دستگاه نهایی بر روی خط مونتاژهای آن دوران ممکن نبود.
با وجود این، جابز به وزنیاک گفت که آتاری تنها ۵۰۰ دلار از جایزه را پرداخت کرده است (در صورتی که تمامی ۵۰۰۰ دلار جایزه پرداخت شده بود) و پیشنهاد کرد که وزنیاک نیمی از آن را برای کاری که انجام داده بود بردارد. سالها بعد، زمانی که استیو وزنیاک مبلغ واقعی جایزه را فهمید، نتوانست بر احساسات خود غلبه کند و گریست. او گفت که میخواسته است که لطفی در حق یک دوست خوب بکند و اگر جابز از او خواسته بود که آن کار را مجانی هم انجام دهد، فقط بدلیل جالب بودن همکاری با آتاری و بخاطر خود بازی Breakout، حتماً انجامش میداد. اما در حالتی که پیش آمده بود، احساس میکرد که به او خیانت شده است.
استیو جابز بقیه آن مبلغ را برای آغاز شرکت اپل سرمایهگذاری کرد و آن دو در این شرکت سهیم شدند، اما دوستی آنها هیچگاه به شکل گذشته باز نگشت. البته خود وزنیاک در پاسخ به پرسشی در این باره گفته است که این مساله آنقدر قدیمی است که میتوان آن را فراموششده دانست و او نیز مایل است آن را فراموش کند. بعلاوه او گفته است که این مساله ممکن است اشتباهی از سوی آتاری بوده باشد که بعدها آن مبلغ را ۵۰۰۰ دلار اعلام کردهاند.
در سال ۱۹۷۶، وقتی جابز ۲۱ ساله و وزنیاک ۲۶ ساله بودند، شرکت رایانهای اپل را در پارکینگ خانواده جابز، بنیان گذاشتند. اولین رایانه شخصیای که جابز و وزنیاک به بازار معرفی کردند اپل I نام داشت. قیمت این رایانه ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت بود.
استیو جابز. در مک ورلد ۲۰۰۵، سانفرانسیسکودر سال ۱۹۷۷، جابز و وزنیاک رایانه اپل II را معرفی کردند که این رایانه به موفقیتی عظیم در بازار رایانههای خانگی تبدیل شد و شرکت اپل را به یکی از بازیگران صنعت در حال تولد رایانههای شخصی تبدیل کرد. در دسامبر ۱۹۸۰، شرکت رایانهای اپل به شرکت سهامی عام تبدیل شد و با شاخص ابتدایی عرضهٌ عمومی (IPO) بالایی که کسب نمود، قدرت و نفوذ جابز بیش از پیش افزوده گشت. در همان سال، شرکت اپل، رایانه اپل III را معرفی کرد که این رایانه با موفقیت کمتری در بازار مواجه شد.
همزمان با رشد اپل، این شرکت جستجویی را برای یافتن مدیران مستعد که بتوانند آن را در مدیریت توسعه و گسترش کمک کنند، آغاز کرد. در سال ۱۹۸۳، جابز با به چالشطلبیدن جان سِکولِی که یکی از مدیران پپسی کولا بود، او را تطمیع کرد که بهعنوان مدیر عامل اپل کار کند. جابز به او گفته بود: «میخواهی که باقی زندگیات را صرف فروختن آب-شکر بگذرانی، یا میخواهی شانس این را داشته باشی که دنیا را عوض کنی؟». در همان سال شرکت اپل، رایانه اپل لیزا را معرفی کرد که با وجود پیشرفته بودن از نظر فناوری از بابت تجاری ناموفق از آب درآمد.
سال ۱۹۸۴ سال معرفی رایانه مکینتاش بود. این رایانه اولین رایانهای بود که واسط گرافیکی کاربر داشت و از نظر تجاری به موفقیت دست یافت. تولید و توسعه مک توسط جِف راسکین آغاز شده بود و گروه تولید و توسعه این رایانه در اپل تحت تأثیر فناوریای بودند که توسط آزمایشگاههای زیراکس در پالوآلتو تولید شده بود ولی هنوز به شکل تجاری ارائه نشده بود. موفقیت رایانه مکینتاش شرکت اپل را متقاعد کرد که تولید رایانه اپل II را به نفع خط تولید جدید مکینتاش متوقف کند که این مساله تا به امروز ادامه یافته است.
جدایی از اپل و بنیانگذاری شرکت نِکْسْت در حالیکه جابز یکی از شخصیتهای پبشبرنده و رهبران معنوی اپل بود، منتقدین این مسئله را نیز مطرح کردهاند که او مدیری دمدمی مزاج و شلوغ بوده است. در سال ۱۹۸۵، پس از یک کشمکش بر سر قدرت در درون این شرکت، هیئت مدیره جابز را از مسئولیتهایش خلع کرد و او نیز از این شرکت استعفا داد. با این تفاسیر باید توجه داشت که جابز بدلیل سهامدار بودن در شرکت رئیس هیئت مدیره شرکت باقی ماند.
پس از ترک اپل، جابز شرکت رایانهای دیگری را با نام نِکْسْت بنیان گذاشت. «ایستگاه کاری نکست» (یکی از اولین محصولات این شرکت) نیز مانند رایانه لیزا از نظر فناوری پیشرفته بود اما به دلیل هزینههای بالای فناوری، هیچوقت قادر به ورود به جریان اصلی بازار نشد. برای کسانی که میتوانستند هزینههای بالا را بپردازند خدمات این شرکت مطلوب بود و معمولاً پس از ارائه شدن به بازار باعث پیروی دیگر شرکتها در آن زمینه خاص نیز میگشت. بهعنوان مثال یکی از مهمترین موفقیتهای این شرکت سامانه تولید و توسعه نرمافزار مبتنی بر روشهای شیگرا بوده است. جابز معمولاً برای بازاریابی محصولات نکست به حوزههای دانشگاهی و علمی روی میآورد چرا که فناوریهای نو موجود در این محصولات بدیع و آزمایشی بودند (و هنوز به شکل نهایی و بالغ نرسیده بودند). از این محصولات میتوان به هسته ماک (Mach Kernel)، تراشه پردازش سیگنال دیجیتال (DSP) و پورت ایترنت توکار (Built-in) اشاره کرد.
رایانه نکست کیوب (NeXTCube) پیادهسازی ایده فلسفی جابز در باره یک رایانه «بین شخصی» (Interpersonal) بود که به نظر او بهعنوان قدم بعدی پس از رایانههای «شخصی» مطرح میشد. این ایده به این معنا بود که اگر رایانه ارتباط افراد با یکدیگر و همکاری و همفکری را به سادگی ممکن میساخت، بسیاری از مشکلاتی که رایانههای "شخصی" ناتوان از حل آنها بودند، حل میشد. پیش از این جابز بدلیل در نظر نگرفتن امکانات ارتباط با شبکه در رایانه مکینتاش بسیار نقد شده بود و اکنون سعی میکرد که آن اشتباه را تکرار نکند. در زمانی که رایانامه برای اکثر افراد معنی متن سادهٔ رایانهای را داشت جابز با علاقه فراوان سامانه رایانامهای نکست - نکست مِیل - را به عنوان نمونهای از فلسفه "بین شخصی"اش به نمایش گذاشت. این سامانه از اولین سامانههایی بود که امکانات قراردادن نگارههای قابل کلیک و قابل نمایش بر روی تمام رایانهها در متن رایانامه را در خود داشت.
استیو جابز در کنار بیل گیتس
جابز شرکت نکست را با وسواسِ کمال و عالی بودن به هر بهای ممکن اداره میکرد. این توجه فراوان به جزئیات در نهایت باعث نابودی بخش سختافزار این شرکت شد، اما از سوی دیگر، به دنیا نشان داد که جابز میتواند یک رایانه مکینتاش را طراحی کند که از نمونه اصلیاش (که توسط اپل طراحی و ساخته شده بود) بهتر باشد. جعبه رایانه نکست کیوب از فلز منیزیم بود که با لیزر برش داده میشد، در دید عموم نمونهای از تلاش برای رسیدن به کمال به هر بهایی ذکر میشود.
همانطور که جابز در اپل به آی بی ام حمله میکرد، در زمان مدیریت شرکت نکست هم آغاز به سرزنش شرکت سان مایکروسیستمز به عنوان رقیبی بزرگ، نمود. بعدهها، پس از تعطیل شدن بخش سختافزار شرکت نکست، جابز و اسکات مکنیلی از مدیران سان مایکرو سیستمز، محصولی مشترک با نام اٌپن اِستپ را ارائه کردند.
با وجود اینکه کتابهای تاریخی، زمان کوتاهی که جابز مدیریت نکست را بعهده داشت بطور غلوآمیز و اغراقشدهای درخشان توصیف میکنند، ولی آثار و نتایج مدیریت وی بر این شرکت دو رویداد عظیم را برای جهان رایانه به ارمغان آورد:
1. وب جهانگستر. تیم برنرز لی در سازمان اروپایی پژوهشهای هستهای (CERN)، سامانهٔ اصلی وب جهان پهنا را بر روی یک ایستگاه کاری رایانه نکست ایجاد کرد. تاکید جابز بر این نکته که افراد عادی هم باید بتوانند برنامههای کاربردی «پر اهمیت» (Mission-Critical) بنویسند، بنیان برنامهای کاربردی به نام «سازنده رابط کاربر» (Interface Builder) گشت که برنرزلی با استفاده از آن توانست برنامهای با نام «WorldWideWeb 1.0» را بنویسد.
2. بازگشت شرکت رایانهای اپل. اتکای اپل به نرمافزارهای کهنه و سوءمدیریت درونی در شرکت بخصوص در مورد ناتوانی آن برای انتشار نسخهای بهروزرسان عمده برای سیستمعامل رایانههایش، در اوایل و میانهٔ دههٔ ۱۹۹۰ میلادی این شرکت را به ورشکستگی نزدیک نمود. ایدههای مترقی جابز در مورد تکیه کردن به بنیانهای یونیکس در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی جاهطلبی بزرگی بیش نبود و حتی نوعی بازگشت به عقب محسوب میشد. اما این انتخاب در نهایت شالودهٔ محکم و بسطپذیری برای یک سیستمعامل گشت. بعدهها، اپل از این روش استفاده کرد و تحت رهبری جابز تولدی دوباره را تجربه نمود.
فناوریهای تولیدی شرکت نکست نیز به پیشرفت بسیاری از فناوریهای دیگر مانند برنامهنویسی شیگرا، نمایش پُستاسکریپت و دستگاههای نورمغناطیسی کمک نمود.
بازگشت به اپل در سال ۱۹۹۷ (میلادی)، اپل شرکت نکست را به قیمت ۴۰۲ میلیون دلار خرید و جابز به شرکتی که خود تأسیس کرده بود بازگشت. در سال ۱۹۹۷ با از بین رفتن اطمینان هیئت مدیره به جیل آملیو مدیر ارشد عملیاتی اپل در آن زمان، جابز مدتی بهعنوان مدیر موقت برگزیده شد. به هنگام بازگشت به اپل و بدست گرفتن مجدد رهبری این شرکت جابز از عنوان «iCEO» که در آن CEO در زبان انگلیسی مخفف «مدیر ارشد عملیاتی» است، را استفاده کرد. در ماه مارس سال ۱۹۹۷ جابز بطور ناگهانی تعدادی از پروژهها مانند اپل نیوتن، سایبر داگ و اُپن داک را لغو کرد. در ماههای بعدی، بسیار از کارمندان دچار این ترس شدند که در صورت برخورد کردن به جابز در آسانسور شرکت «ممکن است وقتی در آسانسور باز میشود بیکار شوند. واقعیت این بود که تعداد افرادی که عذرشان توسط استیو از شرکت خواسته میشد اندک بود، ولی چند نفر قربانی کافیست تا ترس به دل کل اهالی شرکت بیافتد.»
با خریدن شرکت نکست توسط اپل، اکثریت فناوریهای آن نیز به محصولات اپل راه یافت و از میان آنها «نکست استپ» از همه قابل توجهتر است که در طول زمان رشد یافته و به مک اواس ده تبدیل شده است. اپل تحت رهبری جابز با معرفی رایانه آی مَک فروشاش را به شکل قابل توجهی افزایش داد. از آن زمان، طراحی جذاب و نوآورانه اپل، محصولات این شرکت را محبوب ساخته است.
در سالهای اخیر، این شرکت با گسترش در حیطههای مختلف مواجه بوده است. با معرفی دستگاه قابل حمل پخش موسیقی آیپاد، رایانه لوحی آی پد، نرمافزار موسیقی دیجیتال آیتیونز و فروشگاه موسیقی آیتیونز، شرکت اپل تاخت و تازی در زمینه دستگاههای شخصی الکترونیکی و موسیقی بر خط به راه انداخته است. همراه با قدرت بخشیدن به نوآوری، جابز به کارمندانش گوشزد میکند که «هنرمند واقعی بستهبندی و ارسال میکند» ("Real artists ship") که منظور او از این حرف این است که تحویل محصول کارا در زمان مشخص شده همانقدر مهم است که نوآوری و طراحی محشر اهمیت دارند.
جابز سالهاست با حقوق یک دلار در سال برای اپل کار میکند و این باعث شده است که نام او بهعنوان «کم حقوقترین مدیر ارشد عملیاتی» در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شود. در سخنرانی افتتاحیه نمایشگاه «مکورلد اکسپو» در سانفرانسیسکو، حذف عنوان «موقت» از عنوان اداری جابز اعلام شد. باوجود اینکه حقوق فعلی او در اپل به شکل رسمی همان مقدار یک دلار در سال باقی مانده است، او تعدادی هدیه پربها از طرف هیئت مدیره شرکت دریافت کرده است. از جمله این هدایا میتوان به یک هواپیمای جت ۹۰ میلیون دلاری و کمتر از ۳۰ میلیون سهام شرکت اشاره کرد که اولی در سال ۱۹۹۰ و دومی در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ به او اعطا شده اند. بنابراین با وجود حقوق یک دلار در سال، از زحمات او در این شرکت بخوبی قدردانی شده است.
جابز برای تواناییهای خارقالعادهاش در بازاریابی و کسب رضایت مشریان، همزمان تشویق و نقد شده است و حتی به این تواناییها، عنوان «حوزه تحریف حقیقت» دادهاند که مخصوصاً در زمان سخنرانیهای افتتاحیه در همایشها و نمایشگاههای مکورلد بارز میشوند. این مساله - حوزه تحریف حقیقت - از جنبهای دیگر به قیمتگذاری غیر رقابتی محصولات اپل (مانند قیمت بالای رایانه G4) و اتخاذ تصمیماتی خارج از نیازهای بازار (مانند حذف رایانههای خانواده مکینتاش) نیز اشاره دارد. تمام تصمیمات جابز موافقت عام را کسب نکردهاند، بهعنوان مثال تلاشهای اپل برای بازاریابی محصولاتش در دهه ۸۰ میلادی با وجود کیفیت عالی فناوری برای خریداران سهام غریبه بود و آنها به خرید سهام شرکت «آی بی ام» روی آورند و سهام اپل با افت قیمت مواجه شد. بعدهها نیز شرکت مایکروسافت با تولید و توسعه واسط گرافیکی کاربر ویژه خود، ویندوز، به سلطه اپل بر این حیطه پایان داد.
در سال ۲۰۰۵ جابز در پاسخ به انتقاداتی پیرامون برنامههای ضعیف شرکت اپل در مورد بازیافت زبالههای الکترونیکی، در گردهمایی سالانه اپل که در آوریل این سال در کاپرتینو برگزار شد، نسبت به این انتقادات مدافعین محیط زیست عکسالعملی تند نشان داد. در این جلسه زمانی که یکی از نمایندگان برنامههای سرمایهگذاری مسئولانه اجتماعی از وی پرسید که به چه دلیل برنامههای شرکت اپل در مورد بازیافت نتوانسته است به سطح برنامههای شرکتهای دیگر رایانهای چون دل و اچپی برسد، جابز با «چرت و پرت» خواندن گلایههای مدافعین محیطزیست، منتقد مذکور را از میدان بدر کرد. با وجود این، چند هفتهٔ بعد، اپل اعلام کرد که آیپادهای خراب که باید بازیافت شوند را به رایگان از طریق فروشگاههای خردهفروشیاش جمعآوری خواهد کرد. جمعیتی فعال در زمینه بازیافت زبالههای الکترونیکی که با نام «Computer TakeBack Campaign» مشهور است، به این تصمیم شرکت اپل با برافروختن پرچمی بستهشده به یک هواپیمای در حال پرواز برفراز محل برگزاری مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه استانفورد - که سخنران افتتاحیه آن جابز بود - عکسالعمل نشان داد. روی پارچه بسته شده به هواپیما نوشته شده بود: «استیو! بازیگر کوچکی نباش. همه زبالههای الکترونیکی را بازیافت کن!» ("Steve - Don't be a mini-player recycle all e-waste").
پیکسار و دیزنی در سال ۱۹۸۶ جابز و اِدوین کَتمول با همراهی هم استودیوی پویانمایی پیکسار را بنیان نهادند. این شرکت که در زمینه پویانمایی رایانهای فعالیت میکند در کالیفورنیا قرار دارد. این شرکت حول بخش گرافیک رایانهای لوکاس فیلم شکل گرفت. این بخش را جابز به یک سوم قیمت مشخص شده به مبلغ ۱۰ میلیون دلار از جرج لوکاس خریده بود. پیکسار یک دهه بعد با ساخت فیلمهای پیشرویی مانند «داستان اسباببازی» معروف و موفق گردید. از آن زمان به بعد این شرکت فیلمهای پویانمایی دیگری مانند «زندگی یک حشره» (۱۹۹۸)، «داستان اسباب بازی ۲» (۱۹۹۹)، «شرکت هیولاها» (۲۰۰۱)، «در جستجوی نیمو» (۲۰۰۳) و «اُعجوبهها» (۲۰۰۴) را ساخته است که همه آنها برنده جوایزی بودهاند. سهام جابز در این شرکت هم اکنون در حدود یک میلیارد دلار ارزش دارد. فیلم بعدی ساخته شده در این شرکت خودروها (Cars) نام دارد و در سال ۲۰۰۶ نمایش داده خواهد شد.
«در جستجوی نیمو» و «اُعجوبهها» هر یک جایزهٔ بهترین فیلم پویانمایی از آکادمی اُسکار را دریافت کردهاند.
در ۲۴ ژانویه ۲۰۰۶، شرکت والت دیزنی - پخشکننده تمام فیلمهای پویانمایی ساخته شده توسط پیکسار، معاملهای را که برای خریدن پیکسار در جریان است، آشکار کرد. خبر این معامله که هنوز در جریان است، پس از تایید هیئت مدیره شرکت دیزنی اعلام شد. بر طبق مفاد این معامله، دیزنی به قیمت ۷.۴ میلیارد دلار از سهام دیزنی را تشکیل خواهد داد. جابز، بهعنوان عمدهترین سهامدار پیکسار، پس از این معامله، بزرگترین سهامدار دیزنی خواهد شد که در حدود ۶ درصد از کل سهام این شرکت متعلق به او خواهد بود. همچنین جابز در هیئت مدیره دیزنی عضویت خواهد یافت.
سهام جابز در دیزنی از سهام مدیر ارشد عملیاتی پیشین این شرکت - آیزنر - که هنوز ۱.۷ درصد از سهام دیزنی را در دست دارد، بیشتر خواهد بود. مدیرعامل دیزنی - روی ای. دیزنی - (دارای حدود ۱ درصد سهام شرکت)، آیزنر را بدلیل برخی مسائل از این شرکت اخراج نمود و بهنظر میرسد معامله خرید پیکسار به این مسئله سرعت بخشیده است.
هماهنگی این معامله باید با قوانین سازمانهای ناظر بر اجرای قوانین مربوط به ائتلاف شرکتها برای جلوگیری از ایجاد تراست (Anti-trust) که از قوانین تجاری کشور آمریکاست، بررسی گردد، اما پیشبینی میشود که از نظر قوانین مشکلی برای آن نباشد و انتظار میرود که پذیرفته شود.
زندگی شخصی جابز با «لورِن پاوِل» در تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۹۱ ازدواج کرده است و این زوج دارای سه فرزند هستند. همچنین، او دختری به نام «لیزا بِرِنان جابز» از نامزد سابقاش - «کریس بِرِنان» - که هیچوقت بطور رسمی با هم ازدواج نکردند، دارد.
در کتاب «بازگشت مجدد استيو جابز» (The Second Coming of Steve Jobs) نویسندهٔ این کتاب - «آلن دویْستْچمَن» - راجع به ملاقاتهای عاشقانه جابز با خوانندهٔ زن آمریکایی جون بائِز مینویسد. دویستچمن با نقل قول آوردن از "الیزابت هولمز" که یکی از دوستان جابز در کالج رید بوده است، مینویسد: «من اعتقاد داشتم که جابز بیشتر به این دلیل عاشق جون بائز شده که این زن زمانی معشوقهٔ (باب) دیلَن بوده است.»
در کتاب استیو جابز؛ تمثال (iCon Steve Jobs) نوشتهٔ «جِفری اس. یانگ» و «ویلیام اِل. سیمون»، نویسندگان به این مسئله اشاره میکنند که جابز ممکن بود با جون بائز ازدواج کند اگر سنِ بائز (۴۱ سال) در آن زمان باعث این نمیشد که امکان بچهدار شدن برای آنها وجود نداشته باشد. احتمالاً بائز و جابز دوست باقی ماندند. بائز در بخش سپاسگزاریهای کتاب خاطراتی که در سال ۱۹۸۷ با نام «صدایی برای خواندن» منتشر کرد، از جابز نام برده است.
جابز، بر خلاف ادعای برخی، با وجود اینکه گوشت قرمز نمیخورد، گیاهخوار نیست. ولی گاهی غذایش از گوشت ماهی است.
در سال ۱۹۸۲ میلادی، جابز آپارتمانی را در سان ریموی نیویورک، جایی که شاهزاده خانم یاسمین آقا خان - دختر ریتا هَیوُرث - هم آپارتمانی در آنجا دارد، خرید. این مجموعه آپارتمانی در آن زمان و پیشتر محل کار و زندگی گروهی از افراد بود که به پیشرو و ترقیخواه معروف بودند. جابز، با کمک آی. اِم. پِی (معمار معروف چینی که یکی از موفقترین معماران قرن بیستم نام گرفته است)، سالها وقت صرف کرد که این آپارتمان قرار گرفته در دو طبقه فوقانی بُرج شمالی این مجتمع را بازسازی کند. اما با تمام این احوال، او و خانوادهاش هیچوقت به این آپارتمان نقل مکان نکردند و در نهایت بیست سال بعد آن را به خوانندهٔ گروه یوتو - بونو - فروخت.
در سال ۱۹۸۴ جابز یک عمارت مستعمراتی اسپانیاییها که ۱۶۰۰ متر مربع وسعت و ۱۴ اتاق خواب داشت را خرید. این عمارت به دست جورج واشنگتن اسمیت طراحی شده و در وودساید، کالیفورنیا قرار دارد. جابز ده سال در این عمارت در حالت تقریباً بدون اثاث زندگی کرد و در سال ۱۹۹۸ جابز به بیل کلینتون اجازه داد که برای مدتی از آن استفاده کند (دختر کلینتون در دانشگاهی در آن حوالی تحصیل میکرد). اما با وجود اینها ساختمان این عمارت بدلیل بیتوجهی به وضعیت نامناسبی درآمده است.
جابز که تصمیم به تخریب عمارت و ساخت خانهای کوچکتر روی آن زمین داشت، با مخالفتهایی از جانب علاقمندان حفظ میراث فرهنگی مواجه شد. در ژوئن ۲۰۰۴، شورای شهر وودساید به جابز اجازه تخریب این ملک را داد مشروط بر اینکه به مدت یک سال آگهیهایی را منتشر کند تا مشخص گردد که کسی علاقمند به خرید و بازسازی این ساختمان هست یا خیر. تعدادی از اشخاص تمایل خود را به این مساله اعلام کردهاند که در میان آنها میتوان به «ریچارد پیوْنیکا» - وکیل - اشاره کرد که پیش از این نیز تجربیاتی در زمینهٔ بازسازی املاک کهن داشته است.
در ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۴ جابز برای خارج کردن یک تومور از لوزالمعدهاش تحت عمل جراحی قرار گرفت. او به یکی از اشکال بسیار نادر سرطان لوزالمعده به نام «تومور islet cell neuroendocrine» دچار شده بود که نیازی به شیمیدرمانی یا پرتودرمانی ندارد. در غیاب او، «تیم کوک»، مسوول عملکرد و فروش جهانی شرکت اپل، کمپانی را اداره میکرد.
در سال ۲۰۰۵ (میلادی)، جابز در عکسالعمل به چاپ شدن یک زندگینامهٔ غیرتایید شده توسط او بهوسیله انتشارات جان وایلی (به نام «استیو جابز؛ تمثال» که قبلاً به آن اشاره شد) فروش تمام کتابهای چاپ شده توسط این انتشارات را در فروشگاههای خردهفروشی شرکت اپل ممنوع کرد.
در مصاحبهای با نام آنچه موش زمستانخواب گفت؛ چگونه پادفرهنگ دهه ۶۰ رایانههای شخصی را شکل داد در این کتاب، استیو جابز راجع به این مساله صحبت میکند که چگونه مصرف الاسدی یکی از تأثیرگذارترین تجربههای زندگیاش بوده است.
اختلافنظرها در مورد جابزراجع به شخصیت سلطهجو و متوقع استیو جابز بسیار صحبت و نوشته شده است و تعدادی زندگینامه غیرتایید شده توسط او نیز موجود است :
* قلمرو پادشاهی کوچک (The Little Kingdom) نوشتهٔ مایکل مورتیز.
* استیو جابز: سفر همان پاداش است (The Journey is the Reward) نوشتهٔ جفری اِس. یانگ.
* بازگشت مجدد استیو جابز (The Second Coming of Steve Jobs) نوشتهٔ آلن دویْستْچمَن.
* استیو جابز؛ تمثال (iCon Steve Jobs) نوشتهٔ جفری اس. یانگ و ویلیام ال. سیمون.
در کتاب استیو جابز؛ تمثال، نویسندگان به این مساله اشاره میکنند که شخصیت پل جابز - پدرخواندهٔ استیو - بهعنوان دلیل سلطهجویی وی شناخته میشود:
«پل در ابتدا بهعنوان شَرخَر یک شرکت مالی فعال در زمینه وام خودرو استخدام شد. وظیفهٔ او این بود که با قدرت بدنیای که داشت به این شرکت در راستای جمعآوری وامهای عقبمانده و پرداختنشده کمک کند. جثه بزرگ و شخصیت سلطهجوی او با این شغل خطرناک سازگاری داشت و از سوی دیگر تواناییهای مکانیکی خودرو که داشت به او کمک میکرد که در صورت نیاز قفل خودروهایی که وام آنها پرداخت نشده بود را باز کند و آنها را بدون کلید راهاندازی کند.»
در فیلم مستند «Triumph of the Nerds»، قضیه مشهور اخراج جابز از شرکت رایانهای اپل توسط مدیرعامل وقت آن شرکت - جان سِکولِی - و هیئت مدیرهٔ اپل از دید اشخاص متفاوت بررسی شده است :
- کریس اسپینوزا: «نقشههای پر آب و تابی که برای (رایانه) مکیناش کشیده شده بود بدلیل وضعیت این محصول در بازار، کم کم داشت نقش بر آب میشد. و حقیقت این بود که وضعیت این محصول در بازار وحشتناک نبود، میشد که این محصول را نجات داد. اما شکافی که بین آن نقشههای پر زرق و برق و وضعیت محصول در آن زمان ایجاده شده بود، آنقدر باورنکردنی بود که کسی باید کاری میکرد و این شخص جان سکولی بود».
- جان سکولی: «هیئت مدیره باید انتخابی را انجام میداد و من گفتم "ببینید، این شرکت استیو است، من را اینجا آوردهاند که کمک کنم. اگر میخواهید که او باز هم شرکت را اداره کند، از نظر من مشکلی ندارد ولی دستکم باید تصمیم بگیریم که چه میخواهیم بکنیم و همگی آن هدف را پشتیبانی کنیم..." و در نهایت پس از اینکه هیئت مدیره با استیو صحبت کرد و با من هم صحبت کرد، تصمیم بر این شد که برنامههای من را ادامه دهیم و استیو شرکت را ترک کرد».
- استیو جابز: «چه میتوانم بگویم؟ من شخص اشتباهی را استخدام کردهام. او همهچیز را که من برایش ۱۰ سال زحمت کشیده بودم از بین برد و با کنار زدن خود من هم شروع کرد. اما این غمانگیزترین بخش قضیه نیست. اگر اپل تبدیل به آن چیزی شده بود که من در نظر داشتم با خوشحالی این شرکت را ترک میکردم».
- لاری تِسلِر: «کارمندان شرکت احساسات متناقضی در مورد این قضیه داشتند، همه زمانی دور یا نزدیک مرعوب استیو جابز شده بودند و آسودگی قطعی در این بود که مرعوبکننده برود. و از سوی دیگر همان کارمندان مرعوب شده احترام زیادی برای استیو جابز قائل بودند، و همهٔ ما نگران این مساله بودیم که برای این شرکت بدون قدرت تصور، بدون بنیانگذار و بدون جذبه (کاریزما) چه اتفاقی خواهد افتاد».
- اَندی هِرتزفِلد: «او (جابز) این مساله را بهعنوان یک حمله شخصی محسوب کرد و بهعنوان مقابله به مثل، شروع کرد به حمله کردن به سکولی؛ حملهای به شکل یک عقبنشینی گوشهگیرانه. چون مطمئن بود که هیئت مدیره طرف او را خواهد گرفت و از سکولی پشتیبانی نخواهد کرد...از دست دادن استیو برای اپل دردی بود که هیچوقت بهبودی پیدا نکرد؛ او قلب و روح و نیروی پیشبرندهٔ شرکت بود. اپل امروزه جایی بسیار متفاوت خواهد بود؛ آنها روحشان را از دست دادند...».
گفتآوردها * «وقتی که جوان بودم، نشریه جالبی بود به نام «فهرست تمام زمین» که یکی از کتابهای مقدس نسل من بود. این کتاب بهوسیله مردی به نام اِستوارت بِرَند در محلی نه چندان دور از اینجا در «مِنلو پارک» تهیه میشد. و دید شاعرانه او به این نشریه زندگی میبخشید. این مساله مربوط به اواخر دههٔ ۱۹۶۰ است یعنی پیش از رایانههای شخصی و نشر رومیزی. بنابراین تمام این نشریه با استفاده از ماشین تحریر، قیچی و دوربینهای فوری (پولاروید) درست میشد. سی و پنج سال پیش از بوجود آمدن گوگل، این نشریه مانند یک گوگلِ کاغذی بود؛ کاملاً ایدهآل گرایانه و سرشار از ابزارهای خوب و اندیشههای بزرگ». سخنرانی استیو جابز در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه استانفورد، ۱۲ ژوئن ۲۰۰۵ (نقل شده در نشریهٔ برخط «گزارش استانفورد» در تاریخ ۱۴ ژوئن ۲۰۰۵).
استيو جابز از مديريت عامل شرکت کامپيوتری اپل کنارهگيری کردشرکت اپل روز چهارشنبه، ۲ شهریورماه، اعلام کرد که استيو جابز، مدير عامل این شرکت عظیم از مقام خود کنارهگيری کرده است. تيم کوک، از مديران ارشد اپل، جايگزين آقای جابز شده است.
به گزارش تلویزیون خبری سیانان، استيو جابز به عنوان رئيس هيئت مديره اين شرکت به فعاليت خود ادامه میدهد.
استيو جابز سالهاست که با بيماری سرطان لوزالمعده دست و پنجه نرم میکند.
شرکت اپل روز چهارشنبه اشارهای به بيماری آقای جابز نکرد، ولی در استعفانامهای که اقای جابز به هيئت مديره اپل فرستاده آمده است: «من همواره به شما گفته بودم اگر روزی بيايد که نتوانم وظايف خود را به عنوان مدير عامل اپل ايفا کنم، شما نخستين کسانی خواهد بود که از اين موضوع مطلع شويد. متاسفانه چنين روزی فرا رسيده است.»
استيو جابز، ۵۶ ساله، در این نامه افزود: «من فکر میکنم اپل خلاقترين و درخشانترين روزهای خود را پيش رو دارد.»
استیو جابز که از هیچ دانشگاهی مدرک نگرفته است، از نوجوانی به وسایل الکترونیکی علاقه داشت. وی یک بار برای پروژه دبیرستانش به ویلیام هیولت از بنیادگذاران غول الکترونیکی هیولت-پکرد تلفن زد و پرسشهایی را با وی در مورد طرحش مطرح کرد.
استیو جابز پس از این مکالمه، کار تابستانی در این شرکت پیدا کرد و با استیو وزنیاک دوست شد.
استيو جابز سپس به همراه استیو وزنياک در سال ۱۹۷۶ در گاراژ خانهاش شرکت اپل را بنیاد گذاشت.
استیو جابز برای راهاندازی این شرکت فولکس واگن خود را فروخت. این دو نفر در همین سال نخستین کامپیوتر خود به نام « اپل یک» (Apple 1) را خلق کردند.
بیل گیتس، رقیب آینده جابز، در همین سال اولین نرمافزار خود را عرضه کرد.
استیو جابز ۹ سال بعد پس از اختلاف با برخی از مديران اپل اين شرکت را ترک کرد. وی سال ۱۹۹۶ به اين شرکت که در وضعيت بسيار بد مالی قرار داشت به عنوان مشاور بازگشت.
سال ۱۹۹۷ مدير عامل موقت اين شرکت شد و در سال ۲۰۰۰ اين مقام را از آن خود کرد.
اپل تحت مديريت استيو جابز مبدل به باارزشترين شرکت تکنولوژی جهان شد و از رقيب ديرينه خود مايکروسافت نیز پيشی گرفت.
اين شرکت با ارائه محصولاتی مانند آیپاد، آیفون و آیپد دنيای تکنولوژی را دگرگون کرد.
«انقلاب تکنولوژی» استیو جابز فقط به اپل محدود نمیشود، وی مدتی مدیر اجرایی شرکت انیمیشن «پیکسار» (Pixar) نیز بود، همان شرکتی که با خلق کارتونهایی چون «در جستجوی نمو» چند جایزه اسکار را از آن خود کرد.
منبع: ویکی پدیا
شما خبرگزاری ها و اقعا این همه اخبار بدرد نخور دنیارو منتشر میکنید ولی از مردان واقعا بزرگ در قید حیات حرفی نمیزنید. وقتی میمیرند یک صفحه درست میکنید و مطلب راجع بهشون مینویسید. واقعا دنیای تاسف باریه.
آدم بزرگی بود