گری سیک مشاور سابق کارتر، در مقالهای
در لوموند دیپلماتیک به روند، پیامدها و آثار تحریمهای اقتصادی و اعلان
جنگ علیه ایران و همچنین توانمندیهای ایران در مقابله با دشمنان نظامی و
اقتصادی اشاره کرده و دیدگاه جالبی در این باره ارائه داده است.
«گری
سیک»، نوشته خود را با این جمله آغاز میکند که: «کمتر کسی است که مایل به
جدل درباره این موضوع باشد که یک ایران بدون سلاح هستهای بر ایران با آن
ارجحیت دارد.
حتی ایران [هم در این باره] توافق دارد. این کشور که
عضو پیمان عدم گسترش سلاح هستهای (ان.پی.تی) باقی مانده، بازرسی از
سایتهای اصلی هستهای خود توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی را میپذیرد و
رهبرانش همواره اعلام میکنند که داشتن، تولید یا استفاده از سلاحهای
هستهای، بر خلاف اسلام است.
از زمان شاه، ایران پشتیبان یک منطقه
پاک از سلاحهای هستهای در خاورمیانه بوده است. مدیر اطلاعات ملی آمریکا
تأیید میکند که ایران تصمیمی برای ساخت بمب نگرفته و میتوان باور داشت که
[اگر بگیرد] چنین تصمیمی به زودی ردیابی شود.
راهکار شکست خوردهوی
سپس با اشاره به تحریمهای بینالمللی شکل گرفته علیه ایران، پافشاری بر
این تفکر که میتوان ایران را با فشار از راه خود منحرف کرد، این طرز تلقی
را نوعی تفکر عامه پسند خوانده و میگوید: هنگامی که تحریمها آغاز شدند،
ایران برنامه هستهای در مراحل ابتدایی، بدون حتی یک سانتریفوژ قادر به
غنیسازی اورانیوم بود.
امروز آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شانزده
سال پس از تحریمهای هر چه شدیدتر، گزارش میدهد که ایران دارای یک برنامه
اساسی هستهای با نزدیک هشت هزار سانتریفیوژ در حال کار در دو سایت عمده و
ذخیره نزدیک پنج تن اورانیوم غنی شده با غلظت کم است. این امر گواه یک
راهکار شکست خورده است.
وی ادامه میدهد، تحریمهایی که قرار بود
جایگزین جنگ باشند تا جایی پیش رفتهاند که به یک جنگ اقتصادی تمام عیار
تبدیل شدهاند و مینویسد: کسی نمیتواند اطمینان داشته باشد که ایران
چگونه به این تهاجم پاسخ خواهد داد، ولی باورش دشوار است که پاسخ، تسلیم
فروتنانه یا دست روی دست گذاشتن باشد.
برتری ایران در کجاست؟سیک
در ادامه با اشاره به تفکر اروپا، آمریکا و ایالات متحده در این باره که
ایران نمیتواند رفتار متقابل انجام دهد، به ترور دانشمندان هستهای کشور،
اشاعه ویروس استاکس نت، فرستادن هواپیماهای جاسوسی و تحریک جریانهای
جداییطلب در درون خاک ایران اشاره میکند و مینویسد: همه اینها در
اسراییل، ایالات متحده و برخی پایتختهای اروپایی با حسن ظن و نوعی رضایت
خاطر دیده میشوند.
سیاست غرب همان گونه که گفته شد، بنا بر فرضی
ناگفته، بر آن است که گویا ایران توان پاسخگویی جدی به تحریمهای مالی و
تهدیدها علیه امنیتش را ندارد. هیچ کدام از کشورهایی که این فشارها را به
ایران وارد میکنند، هرگز چنین اعمالی را درباره خودشان تحمل نمیکردند.
وی
در یک تحلیل جالب ادامه میدهد که: ایران، حتی برای نزدیکترین
همسایههایش نیز تهدید نظامی بزرگی نیست بودجه نظامی ایران، نه تنها بخش
بسیار کوچکی از بودجه نظامی ایالات متحده و ناتو، بلکه حتی کمتر از
هزینههای مرکب نظامی شورای همکاری خلیج فارس، شش همسایه عربش است.
سیک
برتری نظامی امنیتی ایران را در حوزه ساختار قدرتمند سیستم دفاعی ارزان
میداند و میگوید: ایران به طور سنگین در یک ساختار قدرتمند اما نسبتا
ارزان دفاعی سرمایه گذاری کرده که هر اشغالگر بالقوه ای را با هزینههای
بسیار هنگفت رودررو میکند. [ایران] همچنین سالهای بسیاری را صرف تکامل
فنون جنگ نامتقارن، مانند جنگهای چریکی درخشکی و بکارگیری قایقهای تندرو
در دریا، کرده که موجب سردرگمی و شاید غلبه بر کشتیهای بسیار بزرگتر
میشوند. ایران [تولید] انواعی از موشکهای کروز را توسعه بخشیده که به طور
نسبی سلاحهایی ساده هستند؛ اما هنگامی که به صورت انبوه علیه یک هدف بزرگ
استفاده شوند، میتوانند بسیار مؤثر باشند.
اما سلاح کشتار جمعی ایرانمشاور
سابق کارتر اشاره میکند که مهمترین سلاح ایران، قایقهای تندرو یا حملات
سایبری نیست، حتی سلاح هستهای که هنوز وجود هم ندارد. به نظر وی، سلاح مهم
و اصلی ایران در این تقابل اقتصادی است: سلاح کشتار جمعی ایران اقتصادی و
مشخصا بهای نفت است و برای استفاده از این سلاح ایران نیاز به بستن تنگه
هرمز ندارد.
وی سپس با ارائه تحلیل از استراتژی اعراب و اروپا و
آمریکا برای جایگزین کردن نفت تحریمی ایران و تحلیلها از پر شدن بازار نفت
از نفت جایگزین، میگوید: اروپا به تنهایی ناگزیر است ششصد هزار بشکه
واردات خود از ایران را جایگزین کند و بخش بزرگی از این تقاضا مربوط به سه
کشور اروپایی است که از نظر اقتصادی آسیب پذیرند: یونان، ایتالیا و
اسپانیا.
هماکنون واردات آنان از ایران، بر مبنای توافقهای
پایاپای و به طور نسبی ارزان و قراردادهای بلندمدت هستند که جایگزین کردن
آنها با قیمت و کیفیت مشابه دشوار است. قراردادهای جدید پس از مذاکرات باید
منعقد شوند، تأمین کنندگان تازه به کار بپردازند و پالایشگاهها خود را
[با نفت جایگزین شده] تطبیق دهند.
وی همه این خللها و تغییرات را
منتج به یک افزایش قیمت شوک آور در بازار میداند و میگوید: غیرممکن است
که پیشبینی شود، قیمت نفت تا چه اندازه بالا خواهد رفت و تا چه زمانی در
آن حد خواهد ماند، به ویژه اگر رویدادهای غیرمنتظره به پیچیدهتر کردن
تصویر ادامه دهند؛ واگراییها برای اقتصاد جهانی که تازه داشت به سوی فاصله
گرفتن از رکود بزرگ میرفت، کاملا جدی خواهند بود.
هزینه و فایده تحریمهاسیک
اشاره میکند که تحریمهای «فلج کننده» نه تنها بر ایران اثر میگذارند،
بلکه میتوانند عوارض جدی برای بقیه دنیا داشته باشند. به نظر وی، اگر این
تحریمها در راستای فلج کردن ایران تا مرز دست کشیدن از برنامه هستهای
باشد، پیشتر هدف به شکست رسیده است: چنین چیزی صرف نظر از این که چه کسی
در تهران حکومت کند، رخ نخواهد داد.
از سویی وی بر این باور است که:
اما اگر هدف تحریک ایران برای درگیری در یک جنگ بوده باشد، به هدف
رسیدهایم و این اتفاق خواهد افتاد. اما این کار معضل برنامه هستهای ایران
را حل نمیکند. برعکس، احتمال بدتر شدن وضعیت را به دنبال دارد.
گری
سیک در پایان نوشته خود با اذعان به اینکه جنگ اقتصادی با پیامدها و آثاری
نامشخص به راه افتاده است، میگوید: همه آنهایی که در این راهکار به بن
بست رسیده درگیر هستند باید توقف کنند، نفسی عمیق بکشند و درباره پیامدهای
آن بیندیشند.
وی خردمندانهترین پرسش را این میداند که: به فرض
آنکه تحریمها علیه ایران کارگر باشد، بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
خردمندانه این است که رهبران ما اکنون این پرسش را بکنند.