روز 18 فروردين سالروز مرگ سيروس قايقران و فرزندش راستين است. با هم نگاهي كوتاه ميكنيم به زندگي شخصي و ورزشي اين فوتباليست بزرگ كشورمان.
سيروس قايقران – فرزند زكريا (پرويز) – متولد 1/11/1340 در بندر انزلي و محله كلوير – فوت در 18/1/1377 بر اثر تصادف در جاده رشت به تهران (امامزاده هاشم)محل تحصيلات: بندر انزلي – شغل پدر: كارمند تربيت بدني – شغل مادر: خانهدار – داراي چهار برادر به اسامي آقايان عبدالله، ناصر، نادر و حسين و داراي دو خواهر – فرزند وي راستين قايقران متولد 6/1/1369، در حادثه رانندگي ذكر شده فوت كرد. همسر وي خانم افسانه اسدان است.
عضو باشگاههاي: ملوان و استقلال انزلي، الاتحاد قطر و كشاورز تهران
مربيان وي در گيلان: بهمن صالحنيا، احمد صومي، غفور جهاني، مجيد جهانپور، نصرت ايراندوست
مربيان وي در تيمملي: مرحوم پرويز دهداري، مهدي مناجاتي، علي پروين، ناصر ابراهيمي، بهمن صالحنيا، رضا وطنخواه
سابقه ملي: وي در صد مسابقه شركت داشت كه ۴۳ بازي، رسمي بوده است. در ۲۱ بازي كاپيتان تيمملي بوده و ۱۴ گل براي تيمملي به ثمر رسانده است كه بهترين آنها به تيم كرهجنوبي در نيمه نهايي بازيهاي آسيايي ۱۹۹۰ پكن بود. اولين بازي ملي را در ۳۰ دي ۱۳۶۳ برابر يوگسلاوي و آخرين بازي ملي را در ۲۶ فروردين ۱۳۷۲ برابر بوسني انجام داد. اولين كاپيتاني تيمملي را در ۱۱ دي ۱۳۶۷ برابر قطر بر عهده گرفت.
سابقه مربيگري: كشاورز تهران (با اين تيم به مقام سوم ليگ كشور رسيد) – مسعود هرمزگان
افتخارات: قهرمان جام حذفي كشور و گروه مقدماتي آسيا با ملوان – نايب قهرماني ليگ استاني قدس با منتخب گيلان – مقام سومي در جام ملتهاي آسيا ۱۹۹۸ – قهرمان بازيهاي آسيايي پكن ۱۹۹۹
زندگينامه:زندهياد سيروس قايقران در اول بهمن ۱۳۴۰ در محله كلوير بندر انزلي پا به عرصه هستي نهاد. سيروس از همان ابتداي كودكي به فوتبال در زمينهاي خاكي كلوير روي آورد و با استعداد درخشانش به عضويت تيم فوتبال منتخب آموزشگاهها درآمد.
وي در ۱۶ سالگي در سال ۱۳۵۶ موفق شد به عنوان يكي از مهرهاي اصلي در تيمهاي نوجوانان و جوانان ملوان استعدادهاي خود را به نمايش بگذارد و با مهارتهاي منحصر به فردش ملوان را به رتبه قهرماني باشگاههاي گيلان رساند. وي در سالهاي ۵۷ تا ۶۳ افتخارات زيادي را براي ملوان و گيلان به ارمغان آورد مانند دو گلي كه وارد دروازه پرسپوليس كرد يا گل زيبايي كه وارد دروازه تيم منتخب مازندران نمود.
در اين دوران وي به عنوان يك بازيكن استثنايي با ويژگيهاي اخلاقي عالي و منش پهلواني در ميان عموم مردم محبوب شد. وي آنقدر متواضع و افتاده بود كه همه افراد به او علاقهمند بودند.
لبخندهاي صميمياش هيچگاه از لبان او دور نميشد و قلبش مانند دريا پاك و بيآلايش بود. سيروس در سال ۱۳۶۳ به تيمملي دعوت شد و در سال ۶۶ تنها فوتباليست شهرستاني بود كه شادروان دهداري بازوبند پرافتخار كاپيتاني تيمملي ايران را به بازوان او بست. در سال ۶۷ در جام ملتهاي آسيا در قطر، تيمملي ايران با رهبري سيروس به مقام سومي دست يافت و در سال ۶۹ تيم ايران را با گلهاي زيبايش پس از ۲۰ سال به قهرماني در بازيهاي آسيايي پكن رساند.
سيروس در آن دوران نه تنها در ايران بلكه در آسيا و اروپا هم به عنوان يك بازيكن استثنايي مطرح شد و با وجود داشتن پيشنهاد از تيمهاي آلماني به الاتحاد قطر پيوست. سيروس در اوج شهرت هرگز مغرور نشد و اصالت خود را فراموش نكرد و بعد از مدتي بازي در قطر، مجددا به تيم اول خود ملوان پيوست و اين تيم را قهرمان جام حذفي و راهي مسابقات آسيايي كرد.
سيروس در سال ۷۲ به عنوان بازيكن و سپس مربي به تيم كشاورز تهران پيوست و نتايج قابلتوجهي به دست آورد. وي سپس به تيم دسته دومي مسعود هرمزگان پيوست و مدتي در آنجا مشغول به مربيگري شد. در سالهاي ۷۶ و ۷۷ سيروس بارها تمايل خود را براي بازگشت به ملوان به عنوان بازيكن يا مربي اعلام كرد. اما در اوايل سال ۷۷ كه وي براي تعطيلات نوروز همراه خانوادهاش به انزلي آمده بود در بازگشت و در حاليكه همراه فرزند، همسر و برادر همسرش در اتومبيل رنوي خود عازم تهران بود، در حوالي امامزاده هاشم با كاميون خاور تصادف كرده كه منجر به فوت وي و فرزندش شد. روحشان شاد و قرين رحمت باد.