«رسانهها همه ساکت! ارگان دولت ناراحت نشود»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم محمد قادري است كه در آن ميخوانيد؛
روزنامه ايران ارگان دولت تيتر يك روزنامه مورخه 27 ارديبهشت ماه خود را اختصاص به بررسي مطالب انتقادي رسانههاي مكتوب و غيرمكتوب منتقد دولت داده و سخن از سياهنمايي زنجيرهاي عليه دولت به ميان آورده است. گرچه انعکاس خدمات دولت حق نشريه ارگان دولت است اما اگر دوستان همکار در روزنامه ايران كمي با ادبيات رسانهاي و اصل پيدايش رسانهها آشنا بودند که هستند، به خوبي ميتوانستند به اين نتيجه برسند كه وظيفه ذاتي هر رسانه نقد عملكرد دولتمردان است تا بتواند به عنوان يكي از اركان توسعه به سالمسازي و صالحسازي هرچه بيشتر دولتمردان كمك نمايد.
سوال اساسي اينجاست بر فرض اينكه هيچ رسانهاي به نقد دولت و قوه مجريه نپرداخته و چشم بسته به تمام تحولات و اتفاقات دولت نظر اندازد موجب رشد و تعالي در جامعه اسلامي خواهد شد. جامعه اسلامي كه با شعار النصيحه لائمه المسلمين آحاد اعضاي خود را به نقد حاكمان جامعه فراخوانده، جامعه اسلامي كه رسول مكرم آن در آخرين لحظات زندگي خود به منبر رفته و همگان را به نقد از خود فراميخواند،
حال بايد در 1400 سال و اندي بعد در ايران اسلامي كه داعيه پرچمداري اسلام ناب محمدي را دارد ارگان دولت آن، جامعه رسانهاي و ديگر مسئولان دلسوز آن در قوه قضاييه، مقننه و مجمع تشخيص مصلحت را فقط به علّت انتقاد از عملكرد دولت به باد تخريب و اتهام بنوازد. اساساً چرا قدرت تمايز نقد از تخريب نزد اينان وجود ندارد و چرا هر انتقادي ولو گزنده تأويل به تخريب و سياهنمايي ميشود.
البته در اين خصوص كه روزنامه ايران هر از چندگاهي ميخواهند نقش دايه مهربانتر از مادر را براي رياست محترم جمهور بازي کند هيچ شك و شبههاي وجود ندارد و رياستمحترم جمهور چه در دوره اول و چه در مناظرههاي داغ انتخابات 88 يكي از افتخارات بزرگ خود را تعداد تيترهاي منفي عنوان ميكرد كه در رسانهها عليه دولت بهكار رفته است و سندش را هم به همراه داشت.
اما چرا ارگان دولت به اين اندازه برآشفته شده است البته قطعا و در نگاه حداقلي به اين نقدها كه از سوي رسانهها و عناصر موثر سياسي مطرح ميشود اگر چه شايد در تصحيح روند عملكرد دولت تاثير نخواهد داشت اما آيا به حجم همان اسناد كه شايد در مناظرههاي بعدي يا توليد شبنامه و بولتن، افزوده نخواهد كرد.
به هر حال از ارگان دولتي كه رئيس همواره دم از مردم ميزند انتظار خفه شدن رسانه به عنوان زبانگوياي مردم به هيچوجه مورد انتظار و پسنديده نيست، چه، از لوازم حكومتداري در هر جامعه دموكراتيكي حتي با فرض حذف پسوند اسلامياش، سعهصدر و تحمل پذيرش انتقادات است كه بر اين اساس آقايان براي بقاي در قدرت راهي ندارند جز اينكه انتقادات (نه تخريبها) را بپذيرند وگرنه بايد رحل اقامت از اريكه قدرت برگزينند تا خداي ناكرده شائبه «استبداد» در موردشان پديدار نگردد.
و در آخر اگر فرهيختگان اين روزنامه نقشه راهي براي رسانهها مدنظر عالي خود دارند ارايه دهند تا رسانهها بتوانند به وظايف ذاتي خود آشنا شوند وظايفي كه با تغيير دوستان در اين 30 و اندي سال پس از انقلاب مغفول بوده و حتماً در اين چند سال دولت نهم و دهم وظيفه آشنايي با آن را پيدا كردهاند.