۱۶ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۱۶۴۴۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۶ - ۰۷-۰۳-۱۳۹۱
کد ۲۱۶۴۴۹
انتشار: ۰۸:۵۶ - ۰۷-۰۳-۱۳۹۱

آرزوهایی که حرام شدند!

جادوگری که روی درخت انجیر زندگی می کند.

به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم

لستر هم با زرنگی آرزو کرد

دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد

بعد با هر کدام از این سه آرزو

سه آرزوی دیگر آرزو کرد

آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی

بعد با هر کدام از این دوازده آرزو

سه آرزوی دیگر خواست

که تعداد آرزوهایش رسید به 46 یا 52 یا...

به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد

برای خواستن یه آرزوی دیگر

تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به...

5میلیارد و هفت میلیون و18هزار و34آرزو

بعد آرزو هایش را پهن کرد روی زمین

و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن

جست و خیز کردن و آواز خواندن

و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر

بیشتر و بیشتر

در حالی که دیگران میخندیدند و گریه میکردند

عشق می ورزیدند و محبت میکردند

لستر وسط آرزوهایش نشست

آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا

و نشست به شمردنشان تا ......

پیر شد

و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود

و آرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند

آرزوهایش را شمردند

حتی یکی از آنها هم گم نشده بود

همشان نو بودند و برق میزدند

بفرمائید چند تا بردارید

به یاد لستر هم باشید

که در دنیای سیب ها و بوسه ها و کفش ها

همه آرزوهایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد!!!


منبع: سیمرغ
برچسب ها: آرزو ، داستان کوتاه
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Australia
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۷
4
108
چقدر جالب بود. حكايت همه ماست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۷
5
47
منبع سیمرغ نیست، منبع شل سیلور استاین است