۳۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۲۱۰۰۹
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۱ - ۰۸-۰۴-۱۳۹۱
کد ۲۲۱۰۰۹
انتشار: ۱۴:۰۱ - ۰۸-۰۴-۱۳۹۱

وقتی شوهركشي جايگزين طلاق می شود!

يك هفته جسد در خانه بود و نمي‌دانستيم بايد چه‌كار كنيم تا اينكه نگار كمدي خريد و جسد را در آن جاسازي كرد. بعد دو افغاني خبر كرد و دو‌ميليون تومان به آنها پول داد تا جسد را به بيابان‌هاي قرچك منتقل كنند. بعد هم خانه را تحويل داديم اما زن صاحبخانه لكه‌هاي خون را ديد و به اين ترتيب بازداشت شديم.
شرق: زني جوان كه به‌دلیل رسم قبيله‌اي نتوانسته‌ بود از شوهرش جدا شود با همدستي خواهرزاده همسرش، او را به قتل رساند. اين متهم ديروز در جلسه محاكمه جزييات قتل را براي قضات توضيح داد.

 ماموران پليس ورامين سه سال قبل با تماس تلفني زني جوان در جريان وقوع قتل قرار گرفتند. اين زن گفت: وقتي براي تحويل‌گرفتن خانه‌ام كه مدت اجاره‌اش تمام شده‌ بود رفتم، لكه‌هاي خون را ديدم و فكر كردم در اين خانه اتفاقي افتاده ‌است. ماموران وقتي به منزل موردنظر رفتند، لكه‌هاي خون را مشاهده و زن جواني را كه مستاجر خانه بود، بازداشت كردند. او اعتراف كرد با همدستي پسر خواهرشوهرش دست به قتل همسرش به نام مهدي زده و جسد او را در حال حاضر به منطقه‌اي در قرچك منتقل كرده‌اند.
 
با دستگيري سعيد و نگار -دو متهم- آنها مورد بازجويي قرار گرفتند و تحقيقات مقدماتي انجام سپس با صدور كيفرخواست پرونده به شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. در ابتداي جلسه محاكمه نماينده دادستان جزييات پرونده را تشريح كرد.

او گفت: سعيد و نگار با همدستي هم مهدي را به قتل رساندند بعد از اينكه نگار نقشه قتل را كشيد، سعيد آن را اجرا كرد و با ضربات چاقو و ميله آهني دايي‌اش را كشت. اكنون من به‌عنوان نماينده دادستان درخواست صدور حكم قانوني را دارم.
 
در ادامه سعيد در جايگاه حاضر شد. او گفت اتهام قتل را قبول ندارد و آنچه در دادسرا گفته دروغ و قاتل اصلي نگار است. نگار هم گفته‌هاي سعيد را قبول كرد و گفت خودش ضارب بوده و سعيد فقط در انتقال جسد به او كمك كرده‌است. بنابراين هيات قضات تصميم گرفتند يك‌بار ديگر دادسرا را موظف كنند تحقيقاتي را در اين خصوص انجام بدهد. با گذشت سه سال از حادثه يك‌بار ديگر
پرونده به شعبه 74 برگشت و اين بار هم دادسرا تاكيد كرد، متهم اصلي پرونده سعيد است.

روز گذشته متهمان در دادگاه حاضر شدند و ابتدا علي عطار، نماينده دادستان گزارش دادسرا را خواند. در ادامه اولياي‌دم در جايگاه قرار گرفتند و درخواست صدور حكم قصاص كردند. سپس  سعيد در جايگاه حاضر شد. او گفت: اتهام قتل را قبول دارم. من دايي‌ام را كشتم.

او ادامه داد: نگار زن‌دايي‌ام خيلي به من ابراز علاقه مي‌كرد اما من نمي‌خواستم به او زياد نزديك شوم. دايي‌ام و نگار صاحب يك پسر بودند و هرچند با هم اختلاف داشتند اما اينكه نگار جدا شود و من با او ازدواج كنم امكان‌پذير نبود.

با اين حال با هم در ارتباط بوديم تا اينكه نگار با دايي‌ام دعوا و به حالت قهر، خانه را ترك كرد. فاميل واسطه شدند و بعد از چند ماه زن‌دايي‌ام به خانه برگشت. درگيري او و دايي‌ام ادامه داشت تا اينكه نگار از من خواست شوهرش را بكشم و من قبول نكردم. روز حادثه صبح زود به من زنگ زد و گفت هرچه زودتر به خانه‌اش بروم. من خودم را به آنجا رساندم. وارد خانه كه شدم نگار يك چاقو و يك ميله به من داد و گفت اگر مهدي را نكشي اول او و بعد هم خودم را مي‌كشم و چون تو در خانه ما بودي همه‌چيز گردن تو مي‌افتد. من كه در شرايط بدي گرفتار شده بودم، وارد اتاق شدم و درحالي‌كه دايي‌ام خواب بود اول با ميله او را زدم و بعد با چاقو ضرباتي به بدنش وارد كردم و كشتمش. ناگهان حالم بد شد و از حال رفتم. بعد از اينكه به‌هوش آمدم، نگار گفت بايد جسد را از خانه خارج كنيم.
 
متهم ادامه‌ داد: يك هفته جسد در خانه بود و نمي‌دانستيم بايد چه‌كار كنيم تا اينكه نگار كمدي خريد و جسد را در آن جاسازي كرد. بعد دو افغاني خبر كرد و دو‌ميليون تومان به آنها پول داد تا جسد را به بيابان‌هاي قرچك منتقل كنند. بعد هم خانه را تحويل داديم اما زن صاحبخانه لكه‌هاي خون را ديد و به اين ترتيب بازداشت شديم.
 
متهم گفت: در جلسه قبلي تلفني با نگار هماهنگ كرده ‌بوديم كه او اتهام را قبول كند و من آزاد شوم اما قضات متوجه دروغ ما شدند.
 
در ادامه، نگار در جايگاه حاضر شد. او ضمن اينكه توضيح داد در زندگي با شوهرش چه سختي‌هايي را تحمل كرده ‌است، اتهام معاونت در قتل را قبول كرد اما گفت رابطه نامشروع نداشته.

او گفت: شوهرم مرد شكاكي بود و خيلي من را اذيت مي‌كرد. از دستش عذاب مي‌كشيدم. 14سالم بود كه ازدواج كردم و خيلي زود هم بچه‌دار شدم. اختلافات من و مهدي از همان سال اول زندگي‌مان شروع شد. اين درگيري‌ها ادامه داشت تا اينكه مدتي قبل از قتل تصميم گرفتم خانه را ترك كنم. شوهرم هميشه من را كتك مي‌زد و همين باعث شد خانه را ترك كنم. به منزل پدرم رفتم اما بعد از چندماه دوباره برگشتم. خانواده من تعصبات قومي زيادي دارند. آنها گفتند ديگر حق نداري طلاق بگيري و بايد با كفن از خانه شوهرت بيرون بيايي. همين باعث شد نقشه قتل شوهرم را طراحي كنم.
 
در ادامه پسر نوجوان نگار در جايگاه حاضر شد. او وقتي كه مي‌خواست جزييات را توضيح دهد به گريه افتاد. او گفت: نيمه‌شب متوجه شدم صدايي مي‌آيد. مادرم گفت پدرت خون‌دماغ شده و من را داخل اتاق فرستاد اما من ديدم كه سعيد در خانه ماست و پدرم كشته شده. مادرم بعد از آن روز ديگر نگذاشت من مدرسه بروم.
 
بنا بر اين گزارش بعد از پايان جلسه دادگاه، هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.
برچسب ها: شوهرکشی ، طلاق
ارسال به دوستان