عصرایران - بحران مرغ در ایران ، بی هیچ تردیدی محصول اقدامات نادرست مسوولان است و الا مگر می شود در یک اقتصاد متوسط و حتی ضعیف ، شاهد چنین وضعیت تأسف باری شویم ، به گونه ای که نارضایتی در داخل و وهن و تمسخر در خارج ، گریبانگیر کشور شود؟!
با این حال ، اگر بخواهیم از منظر خودانتقادی به ماجرا بنگریم و اگر به خودمان برنخورد ، بخشی از این وضعیت محصول عملکرد جمعی ماست.
صورت مساله این است: مرغ به دلیل بی تدبیری مسوولان گران می شود ؛ هیچ کس هم نمی تواند منکر مسوولیت مسوولان شود و ماله کشی های دولتی در این باب نیز تنها نمک بر زخم مردم می پاشد.
در مرحله بعدی ، دولت مقداری مرغ به قیمت ارزان تر از بازار آزاد ، عرضه می کند. البته این قیمتِ به اصطلاح ارزان ، گران تر از قیمت های قبلی است!
در اینجا مردم می توانند دو رفتار کاملاً متفاوت از خود نشان دهند: هر کس به اندازه کم ،مرغ بخرد یا برای مدتی کوتاه ، مرغ را تحریم کند. هیچ کس با نخوردن مرغ به مدت مثلاً یک ماه ، دچار مشکل نمی شود.
اما رفتار دوم این است که مردم به فروشگاه های مرغ "هجوم" ببرند و به دنبال کامیون های حامل مرغ ، چنان بدوند که گویا دنبال کسپول اکسیژن برای رهایی از خفگی هستند.
نگارنده افرادی را می شناسد که در روزهای اخیر ، با همه اعضای خانواده در صف های طویل مرغ به اصطلاح ارزان دولتی ایستاده و 30 الی 40 مرغ را در یکی دو روز خریده اند.
نظایر این خانواده زیاد است. چند روز پیش در همین محله خاک سفید تهران ، که مرغ دولتی بدون محدودیت فروخته می شد ، مردم ، مرغ را جعبه جعبه - هر کدام شامل 10 مرغ - می خریدند که البته این موضوع فقط منحصر به خاک سفید نیست و در جاهای دیگر هم کمابیش به همین شکل است.
نتیجه چنین رفتاری ، دامن زدن به گرانی است . البته باز تأکید می شود که علت اصلی گرانی ها ، ناکارآمدی دولتی هاست و هیچ کس نمی تواند و نباید مسوولان بی تدبیر را تطهیر کند اما در کنار این جوالدوز زدن به دولت ، پر بیراه نیست ، سوزنی هم به خود بزنیم.
اگر مردم در مواقعی مانند وضعیت اخیر که مرغ در حد انفجار گران شده است ، تا مدتی ولو کوتاه و چند هفته ای ، کالای گران شده را - به شرط آن که ضرورت حیاتی نداشته باشد - نخرند یا مصرف خود را به حداقل برسانند ، کسانی که از گرانی ها منتفع می شوند و در این وادی منافع کلان دارند ، ناگزیر به عقب نشینی در مقابل ملت می شوند.
اما وقتی می بینند که مرغ 3500 تومانی را به قیمت 4700 تومان می فروشند و مردم هم برایش سر و دست می شکنند و ده تا ده تا می خرند ، معلوم است که آقایان از ادامه این وضع استقبال هم بکنند!
آخر این ماجرا هم معلوم است ؛ بعد از آن که جیب های مافیا و دلالان آکنده از پول مردم شد ، مرغ آزاد 9000 تومانی را به مثلاً 5000 تومان کاهش می دهند و کلی هم منت می گذارند که قیمت ها را شکستیم و اصلاً هم به رویشان نمی آورند که این همان مرغ 4 -3 هزار تومانی قبلی است!
آنها وقتی می بینند که مردم برای مرغ 4700 تومانی سر از پا نمی شناسند و ساعت ها در صف می ایستند ، به این نتیجه می رسند مردم راضی خواهند شد مرغ را بدون ایستادن در صف ، کمی گران تر از این مبلغ هم بخرند!
بعد از تحریر:یکی از دانشجویان قدیمی که سال ها قبل در آلمان درس می خواند ، تعریف می کرد که در مقطعی یک کالا - احتمالاً روغن یا برنج (خطا از نویسنده است) دچار کمبود و گرانی شد.
رادیو و تلویزیون اعلام کردند که در فلان فروشگاه ها ، این کالا را به قیمت ارزان عرضه می کنند تا کسانی که بنیه مالی مناسبی ندارند ، از این فروشگاه ها خرید کنند.
من و دوستانم ، به همان سبک و سیاق ایرانی ، فرصت را مغتنم شمردیم و به چند فروشگاه مراجعه کردیم و از هر کدام به اندازه سهمیه ای که می دادند ، خریدیم و به خانه مان که در آن مستأجر بود ، بازگشتیم.
هنگام ورود ، صاحبخانه را که پیرزنی 80 ساله بود دیدیم. نگاهی به کیسه هایی که در دست داشتیم کرد و پرسید: این ها چی هستند؟
با شور و شوق برایش از زرنگی مان گفتیم و به او هم آدرس فروشگاه ها را دادیم و اعلام آمادگی کردیم که اگر بخواهد ،فردا برای او هم خرید ارزان کنیم.
پیر زن آلمانی به حرف هایمان گوش داد و سپس گفت: فردا به جای خرید برای من ، خانه مرا تخلیه کنید و از اینجا بروید!
با تعجب علت را پرسیدیم ؛ گفت: شما با این خریدهای مازاد بر نیازتان ، به جامعه آلمان خیانت کردید ؛ خانه من جای خیانتکاران نیست.
اقای احمدی نژاد بدجور خراب کردی
مردم در زمان جنگ اینطور صف نمی استادند کجاست اون پیشرفتی که دم ازان میزنی...
مرغ هم از سر سفرمون پريد !!!!!!
او بین تهران و قم مسافرکشی می کند
دیروز با شوق بی وصفی از زرنگیش می گفت که چند روز است از قم مرغ چهارهزار و سیصد تومان را می خرد و در مغازه باجناقش با قیمت هفت هزار و پانصد تومان می فروشد
او می گفت هر روز تقریبا صد کیلو مرغ از قم می خرم و در تهران می فروشم
می بینید
به چه روز افتاده ایم
داغ مرا تازه تر کن
اصلا گیریم مردم ما مرغ را گران کردند. یکجور حرف می زنید انگار هیچ چیز گران نشده و فقط مرغ گران است.
بنده کارمند هستم و مجرد هستم. به خاطر کار زیاد با کامپیوتر دچار کمر درد شدم و بخش عمده ای از هزینه هایم مشمول بیمه نشد. تقریبا تمام پس اندازم خرج معالجه شد. می دانم اگر یک بیماری دیگر بگیرم کارم تمام است و شاید مجبور شوم گوشه خیابان گدایی کنم. احساس نا امنی می کنم.
دلیلش کاملاً واضح است: ما عقب افتاده ایم.
هر آنچه سرمان می آید، خودمان مسبب آن هستیم. فقط خودمان و دیگر هیچ.
وقتی سطح فکری مردم آنقدر پایین است که با بوجود آمدن چنین شرایطی این چنین برای خرید مرغ هجوم می آورند آنقدر خرید می کنند که بیش از مصرف چند ماهشان است و نیم نگاهی به بقیه جامعه نمی اندازد و شرایط جامعه را درک نمی کنند وضعیت ما همین خواهد بود که هست...
سكه خريداريم .
مرغ خريداريم .
مردم گشنه ان ؛ گشنه
خودتون تبر برداشتید به ریشه خودتون میزنید