این روزها درهر فروشگاه یا مغازهای در سطح شهرهای کشور حداقل یک کالای
چینی موجود است، از لوازم آشپزخانه گرفته تا کیف و کفش و لوازمالتحریر همه
محصول کشور چین است، اجناس چینی در چند سال گذشته با سرعت باور نکردنی
وارد بازار ایران شد و در حال حاضر هم به نوعی بازار ایران را به تسخیر خود
درآورده است.
به گزارش جوان، علاوه بر این دولت چین در چند سال
اخیر در روابط سیاسی خود با ایران به نوعی روابط شفاف و منطقی را دنبال
نکرده است.سیاستهای دوگانه چین در قبال بحث هستهای ایران از یک طرف و
نبود یک موضع مشخص از جانب این کشور پرسش های فراوانی را در رابطه با
سیاست چین در قبال ایران مطرح کرده است.برای بررسی سیاستهای چین در قبال
صادرات کالا به ایران و تأثیرات این نوع کالاها در بازار داخلی کشور
گفتوگوی چند ساعته با دکتر جواد منصوری سفیرسابق ایران در چین انجام
دادهایم.
چند سالی است که کالاهای چینی بازار ایران را
به تسخیر خود در آوردهاند و این روند با شتاب زیادی در حال افزایش است به
نظر شما زمینه آن چگونه به وجود آمد،تمایل بازار ایران یا اشتیاق چینیها؟
کشور چین با توجه به وسعت و جمعیتی که دارد و سیاست جدیدی که در راستای
تبدیل شدن به کارخانه بزرگ دنیا از سال گذشته پیش گرفته برای فتح بازارهای
دنیا تلاش زیادی را آغاز کرده است و در این راستا در سالهای گذشته از هیچ
فعالیتی دریغ نکرده و با برنامهریزیهای منسجم درصدد تسخیر بازارهای
کشورهای مختلف است.
کشور چین برای رسیدن به این هدف از تجربیات
متخصصان برجسته و کارکشتهای در شرکتهای خود استفاده میکند و تا به امروز
هم به بخش زیادی از این هدف خود رسیده است و بازارهای بسیاری از مناطق
دنیا امروزه در دست این کشور است. سیاست دولت چین عبارت است از تولید همه
کالاها بدون استثنا و با کمترین هزینه تمام شده و همچنین کمترین سود و به
این ترتیب بسیاری از تولیدکنندگان رقیب را در دنیا از صحنه خارج کرده و در
حال حاضر هم با این رویه و سیاست، تولیدکنندگان را یکی پس از دیگری از
صحنه خارج میکند.
در رابطه با ایران به دلیل مشکلات جدی و اساسی
که در راه تولید کالا داریم، به طور طبیعی کالاهای چینی میتواند جایگزین
تولید نشدن کالاهای ایرانی و گرانقیمت بودن این کالاها باشد.به نظر من
ادامه یافتن این وضعیت و تسخیر بازارهای ایران توسط کالاهای چینی میتواند
باعث مشکلات بسیار زیادی شود و در آینده با یک موج بسیار بزرگی از لشکرهای
بیکار و سرمایههای راکد و بازارهای که در اختیار کالاهای چینی است مواجه
خواهیم شد.
با توجه به این موضع فکر میکنید بهترین روش
در این شرایط برای مقابله با این وضعیت چیست.کاهش واردات کالاهای چینی یا
مذاکره و رایزنی؟ من معتقدم برای مقابله با این وضعیت نیازی
به مذاکره با طرف چینی نداریم، به طور معمولی شرکتهای چینی عرضهکننده
کالاها هستند. مشکل از طرف کشور ماست دولت هم میداند که برای مقابله با
این وضعیت چه اقدامی انجام دهد اما متأسفانه تا به امروز هیچ اقدامی در این
زمینه انجام نداده است!
شما این کمکاریها و عدم توجه را متوجه چه بخشی میدانید؟
بخشی از بدنه دولت که مستقیماً با این موضوع سر و کار داشته در چند سال
گذشته اقدامات لازم را به درستی انجام نداده است و به نوعی سهلانگاری
داشته است.
به نظر شما با توجه به وضعیت موجود چرا اقدامی از طرف سازمانهای مسئول صورت نگرفته است؟
سازمانهای گوناگون میتوانند در این زمینه نقش داشته باشند، وزارت
بازرگانی، گمرک، نیروی انتظامی، سازمان استاندارد وزارت صنایع و دستگاه
قضائی نقش دارند و در حال حاضر شاهد نوعی سهلانگاری از طرف این
سازمانها هستیم.متأسفانه تعدادی از این سازمانها با توجه به قوانین خاص
خود در این زمینه همکاری لازم را با یکدیگر ندارند و این موضوع یکی از
علتهای اصلی تسخیر بازارهای ایران توسط کالاهای چینی است.
بهطور
قطع باید مردم را به سمت خرید اجناس ایرانی و ساخت داخل ترغیب و تشویق
کنیم، اما برای همیشه نمیتوانیم از مصرفکننده ایرانی توقع داشته باشیم که
از جنس چینی با کیفیت و نسبتاً زیبا صرفنظر کند و به سمت اجناس ایرانی
برود و این از نکات مهمی است که باید سیاستمداران و دستاندرکاران بازار
ایران مد نظر داشته باشند.کشور چین تمام بازارهای دنیا را هدف گرفته است،
در سال ۲۰۰۸ چین در حدود ۳۳۰ میلیارد دلار به کشور آمریکا جنس صادر کرده
است که این اجناس قطعاً با کیفیت و استاندارد بالا بوده است که مورد قبول
مصرفکننده آمریکایی قرارگرفته است.
همچنین مازاد تجاری چین و
آمریکا در سال ۲۰۰۸ برابر با ۲۱۰ میلیارد دلار بوده که این موضوع میتواند
برای کشور ما هم به نوعی مشکلات مختلفی در بازار و تسخیر آن توسط کالاهای
چینی به وجود آورد.باید از دستگاهی همانند نیروی انتظامی و گمرک سؤال کرد
که چرا اجازه میدهند تعداد زیادی از کالاهای چینی به صورت قاچاق وارد کشور
شود.
شما از یک طرف به این موضوع اشاره میکنید و از
طرف دیگر منتقد بعضی ازبرنامهها و عدم هماهنگی سازمانهای مسؤول هستید اما
خود شما در سالهایی که در کشور چین به عنوان سفیر ایران فعالیت
داشتید،برای جلوگیری از تسخیر بازار ایران توسط چینیها و ترویج استفاده از
کالای ایرانی چه اقداماتی انجام دادید؟ من بارها این مطلب
را مطرح کردم که به جای اینکه به طور مستقیم جنس چینی وارد کنید با
تولیدکنندگان چینی وارد مذاکره شوید که در داخل ایران سرمایهگذاری داشته
باشند و به صورت مشترک جنس تولید شود که هم در بازارهای ایران و هم در
بازارهای جهانی مصرف شود.چینیها بارها از این پیشنهاد استقبال کرده اما
طرف ایرانی تاکنون نتوانسته در این زمینه موفق باشد چرا که مکانیزم اجرایی
را ندارد، باید موانع سرمایهگذاری خارجی در ایران به کلی برداشته شود و
تمام شرایط برای تولید در ایران فراهم باشد.
اگر این موضوع تحقق
پیدا کند تولیدکنندگان چینی حاضرند که کالاهای خود را در ایران تولید و
عرضه کنند و علاوه بر آن تولیدات مازاد بر نیاز را هم در بازار ایران را به
بازارهای منطقه عرضه کنند.
به عنوان شخصی که سالها در چین زندگی کرده درحال حاضر برای خود و فرزندانتان بیشتر از کالاهای چینی استفاده میکنید یا ایرانی؟
به طور معمول هر فردی که به بازار مراجعه میکند به دنبال کالای با کیفیت و
دارای قیمت مناسب است و در اینجا بحث کالای چینی و غیرچینی مطرح نیست و
افراد با توجه به نیازشان و قیمت و خصوصیات کالای مورد نظر را خریداری
میکنند.
البته کالاهای چینی هم درجهبندیهای خاص خودش را دارد.
اصطلاحی است که میگوید خریداران از بازارهای بینالمللی خرید میکنند نه
از کشور خاصی؛ به این صورت که اجناس در بازارها عرضه میشود و افراد با
توجه به سه ویژگی قیمت، کیفیت و علاقه خریداری میکنند، کالاهای چینی هم
درجهبندی خاص خودش را دارد.
در چند سال گذشته چینیها
به صورت گسترده در صنعت نفت و گاز و پروژههای پتروشیمی ایران وارد
شدهاند، فکر میکنید ورود چینیها به این عرصه در راستای همان سیاست تسخیر
بازارها باشد یا اهداف دیگری در پشت این مشارکتهای صنعتی است؟
کشور چین به عنوان یکی از بزرگترین مصرف کنندههای انرژی به طورطبیعی نیاز
به تأمین سوخت و نفت و فرآوردههای نفتی دارد و به این منظور درسالهای
گذشته میزان خرید انرژی از بازار ایران را افزایش داده است که در صنعت نفت و
گاز ایران سرمایهگذاری کند تا اینکه بخشی از نیازهای خودش را از ایران
تأمین کند و در واقع به نوعی تضمینی برای تداوم تأمین انرژی مورد نیازش
داشته باشد.
در سالهایی که من به عنوان سفیر ایران در چین حضور
داشتم، مذاکرات و قراردادهای متعددی بین دو کشور انجام شد.البته تعدادی از
این قراردادها در پیچ و خم دستگاههای اجرایی نتوانست موفقیت لازم را
داشته باشد و یک مقدار هم با مسائل سیاسی و بینالمللی گره خورد.اما با این
وجود دولت چین تمایل دارد که در این زمینه مذاکرات و قراردادهای مختلفی
با ایران داشته باشد.
در حال حاضر کشور چین روزانه در حدود ۴۰۰
هزار بشکه نفت ودر واقع معادل ۱۳ درصد از مصرف داخلی خود را از ایران تأمین
میکند و در کل سالانه حدود ۱۵ میلیون دلار از ایران نفت و مشتقات نفتی
خریداری میکند. بنابراین اگر چنانچه بحث اجرای پروژهها فعال شود در حدود
۴۰ هزار میلیارد تومان قرارداد داریم که در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی به
صورت مشترک با طرف چینی اجرا خواهیم کرد.
طرف چینی آماده انجام
سرمایهگذاریهای مشترک در این زمینه است؛ البته بستگی به آن دارد که
مدیریت طرف ایرانی چقدر بتواند از این موقعیت به نحو احسن در جهت ارتقای
دانش فنی، انتقال تکنولوژی و سرمایه استفاده و به خود اتکایی بیشتر برسد.
پس معتقدید که باید سازوکارهای قرار دادها و پروژهها به درستی انجام شود؟ در
حال حاضر مقداری در جزئیات و شکل اجرای کار مشکل داریم و از طرفی دولت چین
هم منتظر این است که روابط ایران با کشورهای منطقه در شرایط بهترباشد تا
اینکه مذاکرات خود را بهتر و در شرایط ایدهآلتری با ایران انجام دهد.
دولت چین میخواهد با اتکا بر شرایط ثبات و طولانی ایران سرمایهگذاری خودش
را انجام دهد.
به نظر شما روابط و مسائلی که بین ایران و گروه ۱+۵ وجود دارد در روابط ایران و چین هم تأثیراتی خواهد داشت؟
این مسائل و مناقشاتی که بین ایران و گروه ۱+۵ شکل میگیرد در روابط کشور
ما با چین بیتأثیر نیست، دولت چین به منافع خودش در سطح بینالمللی و در
بلندمدت فکر میکند و تنها به رابطه با ایران فکر نمیکند که یکطرفه
تصمیمگیری کند. بنابراین در رابطه با ایران با احتیاط رفتار میکند تا
اینکه زیانهای سنگین از جهات مختلف متوجه چین نشود.
دولت
چین در موضوع هستهای ایران سیاست دوگانهای را دنبال میکند، نه از ایران
دفاع میکند و نه بر ضد ایران با کشورهای مخالف همراهی میکند، دلیل این
نوع سیاست وعدم شفافیت در مواضع چین را چگونه ارزیابی میکنید؟دولت
چین در روابط خارجی خود با تمام دولتهای جهان به دنبال یک رابطه آرام،
بدون تشنج و دوستانه است و به همین جهت هم در برابر ایران نظرات کشورهای
مخالف را دنبال نمیکند اما در عین حال منافع بلندمدت خود را هم در نظر
میگیرد و در این شرایط با حفظ روابط دوستانه با ایران با کشورهای دیگر و
سازمان ملل هم ارتباطی مؤثر و دوستانه دارد.
مسأله هستهای ایران
به یک عامل یا موضوع سوم در روابط چین و آمریکا تبدیل شده است.مشکل از
زمانی آغاز شد که آمریکا تحریمهایی را علیه شرکتهای چینی اعمال کرد و این
امر به یک موضوع مهم تأثیرگذار بر روابط دو کشور تبدیل شد.چین و آمریکا
از دستورکارهای متفاوتی در تعامل با مسأله هستهای ایران برخوردارند، اما
در عین حال دارای زمینههای مشترکی نیز هستند.سناریوهای گوناگونی در خصوص
مسأله هستهای ایران به انحای مختلف بر روابط چین وآمریکا تأثیر میگذارند.
البته در چند وقت اخیر شاهد موضعگیری جدیدی از چینیها بودیم که به نظر
میرسد تحت فشار سایر کشورهای شورای امنیت بوده است، کشور چین به نفع
قطعنامههای پیشنهادی رای مثبت داد و به نوعی به سمت کشورهای مخالف تمایل
بیشتری پیدا کرده است.
به نظر من این اقدام چین با توجه به
فشارهای جامعه بینالملل علیه ایران انجام شده است و ناشی از احساس دولت
چین بوده که با ادامه یافتن رفتار گذشته بخشی از منافع خود را از دست بدهد.
باید توجه داشته باشیم که در شرایط کنونی آمریکا و اروپا به دنبال تشدید
فشارها و تحریمها علیه ایران هستند و کشور چین هم به دنبال این است که این
کشورها را متقاعد به رفتارهای بهتری بکند.