سال نو با بهار آمد و به همین مناسبت، فرا رسیدن بهار عزیز و نوروز سرافراز را به بهار تبریک عرض می کنم. سال 91 سالی مهمی بود و اهمیت آن در آغاز شدنش با فصل بهار بود! آیا هیچ فکر کرده اید که چطور است که سال خارجی ها با زمستان و سال ما با بهار آغاز می شود؟! آیا این دلیل محکمی برای خوب بودن بهار نیست؟!
آیا یادتان رفته هر سال معلم ها موضوع انشا می دادند: "فصل بهار را توصیف کنید!" و خبری از توصیف باقی فصل ها نبود؟! لااقل بهار این فایده را دارد که به دلیل مطبوع بودن هوا نه به بخاری نیازی است و نه به کولر؛ به همین دلیل قبض هایتان آخر ماه کمتر می آید و پول بیشتری از یارانه هایتان پس انداز شده و می توانید بروید با آن پرده و مبل و یخچال بخرید!
حرکت پرشتاب روزها و ساعت ها به ما نشان می دهد بایستی هر چه بیشتر و بهتر از بهار استفاده کنیم. زیرا در بهار هوا بسیار خوب است و می شود با 50لیتری بنزینی که دولت لطف کرده است و به ما عیدی داده است اینطرف و آنطرف برویم و روزهای خوبی را بگذرانیم!
جایگاه و عظمت بهار بر کسی پوشیده نیست و به همین خاطر می خواهیم نگاهی داشته باشیم به یکی از شعرها در خصوص بهار:
شاعر می فرماید: "بهار آمد و شمشادها جوان شده اند؛ پرندگان مهاجر ترانه خوان شده اند!"
* از این بیت شعر هم می توان به اهمیت بهار و جایگاه واقعی اش در میان دیگر فصل ها پی برد. چرا شاعر نگفته زمستان آمد و شمشادها جوان شده اند؟! چرا نگفته تابستان آمد و شمشمادها جوان شده اند؟! ... اصلا از این حرف ها گذشته؛ چطور است که پرندگان مهاجر در این فصل ترانه می خوانند؟! بعدش هم وقتی پرندگان در این فصل ترانه خواندن را شروع کرده اند، ما تبلیغاتمان را شروع نکنیم؟! مگر ما از پرندگان مهاجر چه کم داریم؟!
شاعر در ادامه می گوید: " بهار آمد و آلاله های روشن دشت؛ چراغ خلوت شب های عاشقان شده اند"
* خب اینهم از دیگر مزایای بهار است؛ آلاله ها روشن می شوند و دیگر می توانیم لامپ های برق را خاموش کرده و در مصرف برق صرفه جویی کنیم! البته در مورد معنی و مفهوم این بیت شعر نظرات مختلفی بیان شده است که هیچکدامش را برای شما نمی نویسیم!
البته هستند بدخواهان بهار که با بهانه اینکه در این فصل برخی
گل ها گرده افشانی کرده و برخی حساسیت هایشان عود می کنند از بهار بد می گویند. در
صورتی که با یک آنتی هیستامین می شود این مشکل را حل نمود!
بالاخره وقتی پرنده ها و آلاله ها از بهار استفاده می کنند ، چرا ما که از همه چیز استفاده کرده ایم و فقط همین یک بهار دست نخورده باقی مانده است ، این کار را نکنیم و هی به یاد رفقای گرمابه و حمام و سونا و استخر و جکوزی ، زنده باد بهار نکنیم؟!
به هر حال بهار آمد و دمش گرم و زنده باد بهار ... راستی!
گفتم بهار یاد ناهار افتادم! ... با بهار، بهار گفتن شکم آدم سیر نمیشه! برم یک
نیمرویی چیزی درست کنم بخورم ؛ شما به همون بهار مشغول باشید!