عصر ایران؛ سعید شمس - هشت کاندیدای انتخابات در شرایطی فعالیت میکنند که هم اصولگراها رقابتی درون جناحی برای معرفی کاندیدای نهایی دارند و هم اصلاحطلبان منتظرند تا عارف و روحانی تصمیم نهایی را بگیرند.
«امکان دارد که واکنش طرفداران هاشمی انتخاب گزینه «عدم مشارکت» باشد که مطمئنا تحت هیچ شرایطی نمیتواند اتفاق خوب و پسندیدهای باشد. پس باید وضعیت موجود را به نوعی مدیریت کنیم که آنها هم تا زمان انتخابات به سمت یکی از افراد حاضر در انتخابات جلب شوند. اینجاست که باید گفت سلیقههای حاضر در انتخابات نقش مهمی دارند.»
محمدجواد حقشناس در گفتوگو با عصر ایران در خصوص شرایط انتخاباتی جریانهای سیاسی و همچنین ضرورت مشارکت به سؤالات پاسخ میگوید:
*فضای انتخاباتی را چطور تحلیل میکنید؟
جامعه در حالی به استقبال انتخابات میرود که اعلام صلاحیتها فضای انتخاباتی را با ابهاماتی مواجه ساخت. واقعیت موجود این است که بعد از رد صلاحیت هاشمی مردم ماندهاند و انتخاباتی که با هشت کاندیدا منتظر روز برگزاری است و مردم باید گزینه خود را از بین نفرات تعیینشده انتخاب کنند، گزینهای که انتخابش باید بهرهای بیشتر و هزینهای کمتر همراه داشته باشد.
البته این شامل آنهایی نمیشود که خود را برای رأی دادن به هاشمی رفسنجانی آماده کرده بودند. به همین دلیل امکان دارد که واکنش طرفداران هاشمی انتخاب گزینه «عدم مشارکت» باشد که مطمئنا تحت هیچ شرایطی نمیتواند اتفاق خوب و پسندیدهای باشد.
پس باید وضعیت موجود را به نوعی مدیریت کنیم که آنها هم تا زمان انتخابات به سمت یکی از افراد حاضر در انتخابات جلب شوند. اینجاست که باید گفت سلیقههای حاضر در انتخابات نقش مهمی دارند.
*به سلیقههای حاضر در انتخابات اشاره کردید. در خصوص ویژگیشان توضیح میدهید؟
در حال حاضر چند گرایش نماینده دارند. اول گرایش اصلاحطلبی است که حضور محمدرضا عارف به عنوان معاون اول سیدمحمد خاتمی در کابینه دوم دولت اصلاحات، نماد اصلاحطلبی در انتخابات 92 است. همچنین آقای حسن روحانی نماینده میانهروهاست؛ اعتدال گرایی که مشی سیاسی وی مشخص است و همواره به عنوان یکی از نزدیکان سیاسی و اجرایی هاشمی رفسنجانی شناخته میشود و البته با جریان اصلاحطلبی هم همکاری خوبی دارد و باید گفت در هشت سال اخیر در مقام یکی از منتقدین سرسخت مدیریت اصولگرایی خودنمایی کرده است.
این دو نفر عملاً فعالیتهای انتخاباتی جبهه اصلاحطلبان و اعتدال گرایان را به خودشان اختصاص دادند. در طرف دیگر شاهد یک گروه شش نفره هستیم که میتوانیم از آنها به عنوان جبهه اصولگرایان و افراط گرایان تندرو یاد کنیم که در این طیف شاهد حضور دو چهره شاخص نظامی هستیم که سرلشگر محسن رضایی و سردار قالیباف هستند که در جنگ مسؤولیت داشته اند.
در کنار اینها دو چهره باسابقه در دولت دیده میشود که آقای غرضی با دو دوره وزارت که تأییدش مورد انتظار خودش و خانوادهاش هم نبود و به همین دلیل حضوری خنثی در انتخابات دارد.
آقای ولایتی باسابقه 16 سال وزارت خارجه در دولتهای آقای موسوی و هاشمی یکی از مردان باتجربه سیاست ایران به شمار میرود و از چهرههای شاخص جریان اصولگرایی است و در نهایت آقایان حداد عادل و جلیلی که دو چهره افراطی و تندروی مورد حمایت جبهه پایداری و ایثارگران هستند، با این تفاوت که حداد یک دوره ریاست بر مجلس را در کارنامهاش میبینیم و وجهه فرهنگی دارد، اما سعید جلیلی در گذشته فقط در سطح معاون وزیر فعال بوده است و بعد از تقابل بین لاریجانی و احمدینژاد به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی به طور جدی وارد عرصه سیاسی شده است.
*شانس کدام یک از کاندیداهای اصولگرایی بیشتر است؟
بین این شش نفر شانس ولایتی بیشتر است، چرا که او توانسته است آرای سنتی اصولگرایان را به سمت خود هدایت کند. البته زمزمههایی هم به گوش میرسد که جامعتین هم از او حمایت خواهد کرد. همچنین شاهد تداوم فعالیتهای قالیباف هستیم که با یک دوره تجربه کاندیداتوری، اصرار دارد تا حضوری جدی در انتخابات داشته باشد، که این امر از روزهای اول حضور او در ساختمان شهرداری مشهود بود.
به هر حال روند حاکم بر این طیف نشانگر این است که ولایتی، قالیباف و البته جلیلی رقابت تنگاتنگی دارند.
*شرایط کاندیداهای منتسب به اصلاحات چطور است، امیدی برای موفقیت دارند؟
جریان اصلاحطلب بعد از عدم احراز هاشمی در خصوص گرایش به سمت روحانی یا عارف هنوز مردد است و به همین دلیل باید منتظر بود تا ببینیم اصلاحات با چه ساز و کاری به 24 خرداد ورود خواهد کرد.
*با توجه به رد صلاحیت هاشمی این ذهنیت در برخی به وجود آمده که نباید برای روحانی و عارف شانسی قائل شد؟
این نگاه به شدت غلط است. نکته مشخص این است که مشارکت حداکثری در راستای منافع ملی و افزایش امنیت ملی حتماً تأثیرگذار خواهد بود و فضای تهاجمی به سمت ایران را با چالشی جدی مواجه خواهد کرد و دشمنان را با شوک روبرو خواهد کرد. نکته دیگر این است که وقتی مشارکت هواخواهان اصلاحطلبی بالا باشد، با توجه به میزان رأی مشخص و ثابت معمول اصولگرایی، به طور طبیعی احتمال موفقیت افزایش پیدا خواهد کرد و رقیب را از اهدافش دور خواهد کرد و در همین راستاست که جریانی تلاش می کند که شور انتخاباتی شکل نگیرد تا از طریق مشارکت نه چندان بالا، بتواند به خواسته خود برسد.
پس باید گفت رای مردم و به خصوص طرفداران اصلاحات میتواند شرایطی به وجود آورد که انتخاباتی پرشور برگزار شود.
*ذهنیت مورد بحث میتواند تأثیر منفی بر انگیزه مردم بگذارد؟
این دیدگاه را باید نفی کرد و باید بدانیم که رای دادن، هم وظیفه است و هم استفاده از حق مسلم. همچنین باید این را بدانیم امکان دارد گاهی مجبور به انتخاب گزینهای باشیم که محصول محدودیتهای موجود است و اگر «چهره اصلی» حضور داشت، هیچگاه به او حتی «فکر» هم نمیکردیم. اینجاست که باید عقل سیاسی و هوش جمعی به حرکت درآید و در غیاب گزینه اصلی، به انتخابی برسد که نسبت به بقیه به چهره اصلح و غایب، نزدیکتر باشد.
همچنین نگاه فردی که وارد مسابقه میشود، مبتنی بر چند مفروض است. اولین فرض این است که طرف مقابل هیچگاه راضی به برنده شدن نیست و فرض دوم هم این است که «احساس باخت» باعث میشود تا میل به مبارزه به کمترین حد خود برسد.
*با این حال باید گفت که شرایط اصلاح طلبان و اصولگرایان حداقل به لحاظ «عدد» ی برابر نیست.
ما قبول داریم که شرایط جبری و عددی کاندیداهای اصولگرا با اصلاح طلبان برابر نیست. با این حال باید با یک برنامه هوشمندانه و با توجه به شرایط موجود تهیه کنیم.
*عارف یا روحانی، کدام یک شرایط بهتری دارد؟
هم عارف و هم روحانی در شرایط فعلی رقیب اصولگرایان هستند. محمدرضا عارف چهرهای نزدیک به سیدمحمد خاتمی و اصلاحات است. اما به زعم بنده حضور حسن روحانی در فضای سیاسی و مدیریتی مقرون به صحت است. چرا که ایشان شاخصههای بیشتری برای حضور در دولت دارد و همچنین باید گفت این پتانسیل را هم در خود میبیند که در دولتش تفکرات اصلاح طلبی را هم اعمال و هم ترویج کند.
پس باید گفت بر آنها واجب است در فرصت باقی مانده جلسات مشترکی برگزار کنند و در نهایت یک نفر به عنوان کاندیدای اصلاحات در انتخابات باقی بماند. اگر روحانی یا عارف بتوانند به توفیق دست پیدا کنند، حتما کشور با بهره بردن از عقلانیت و اعتدال گرایی دولت احتمالی شان به سمت پیشرفت و تعالی قدم خواهد برداشت و مشکلات اخیر به پایینترین حد ممکن خود خواهد رسید.
*احتمال دخالت مستقیم هاشمی و روحانی چقدر است، اصلا میتوان گفت که نقش آفرینی این دو چهره لازم است؟
این امر هم بعید است و هم پسندیده نیست. آقایان هاشمی و خاتمی چهرههایی تاثیرگذار هستند که با اظهارات غیرمستقیم و حتی سکوت خود نظراتشان را اعلام میکنند. اما باید قبول کرد که برای ورود مستقیم به بحث روحانی و عارف معذوریت دارند. البته این انتظار از آنها وجود دارد که با تلاشهای پشت صحنه به «اجماع اصلاح طلبی» کمک کنند. در پایان لازم میدانم، تاکید کنم رای ندادن دردی را دوا نمیکند.