نتایج یک پژوهش نشان میدهد: زنان شاغل در تمام ابعاد کیفیت زندگی به جز عملکرد جسمانی، وضعیت بهتری از زنان خانهدار دارند.
به گزارش ایسنا، زنان حدود نیمی از جمعیت جهان هستند که با احتساب فعالیتهای بیمزد در خانه، 55 درصد کل کار جهان را انجام میدهند.
پژوهشگران معتقدند: زنان اغلب براساس شرایط اقتصادی، اجتماعی و در اختیار داشتن مبالغ مالی و مادی، خانهداری یا اشتغال خارج از منزل را انتخاب میکنند.
یک سرشماری در ایران نشان داده است که سهم زنان از نیروی کار رسمی 11 درصد است و در حال حاضر 14 میلیون زن خانهدار در کشور وجود دارد.
جامعهشناسان کار خانگی را برای ایجاد مکانی قابل سکونت جهت زندگی تربیت فرزندان و ارائهی خدمات ضروری میدانند. آنها معتقدند کار خانه از جهات مختلف با اغلب مشاغل دیگر متفاوت است، چراکه بدون مزد بوده و معمولا در انزوا و جدا از دیگر بزرگسالان انجام میشود، هیچ مقررات تحمیلی خارج از خانه بر آن وجود نداشته و تکراری و پایانناپذیر است.
در همین زمینه پژوهشی در کشور به بررسی مقایسه کیفیت زندگی زنان شاغل و خانهدار پرداخته و 110 زن شاغل و 110 زن خانهدار را مورد بررسی قرار داده است. میانگین سنی این زنان 33 سال بوده که 40 درصد آنها تحصیلات دانشگاهی داشتهاند.
این پژوهش به صورت مورد شاهد انجام شده و عملکرد جسمانی، محدودیت نقش به علت مشکلات جسمانی، درد جسمانی، سلامت عمومی، احساس نشاط، سلامت روانی، محدودیت نقش به علت مشکلات روحی و عملکرد اجتماعی هر دو گروه زنان شاغل و خانهدار را مورد ارزیابی قرار داده است.
نتایج این پژوهش در نهایت نشان داد: میانگین نشاط تفاوت معنیداری در دو گروه شاغل و خانهدار داشته است بهطوری که زنان شاغل وضعیت سلامت روان خود را بهتر از زنان خانهدار ارزیابی کردند.
طبق نتایج به دست آمده، زنان شاغل نسبت به زنان خانهدار، کلیه مقیاسهای کیفیت زندگی را به جز عملکرد جسمانی بالاتر و بهتر گزارش کردهاند.
این تحقیق نتیجه میگیرد: پایینتر بودن میانگین عملکرد جسمانی زنان شاغل نسبت به زنان خانهدار شاید بدین علت باشد که علاوه بر شیوع اختلالات درد بدون منشأ فیزیولوژیک در زنان، زنان شاغل مسوولیتی مضاعف داشته، علاوه بر نقشهای اجتماعی وظیفه خانهداری را نیز برعهده دارند.
براساس نتایج این پژوهش، سطح روانی و نشاط شاغلان نسبت به زنان خانهدار بهطور معنیداری بالاتر است.
تحقیق فوق تاکید میکند: به نظر میرسد اشتغال و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی راه فرار از دغدغههای منزل است که منجر به افزایش قدرت برنامهریزی زنان شاغل و رضایتمندی روانی برای فرد شده است.
نتایج این پژوهش تاکید میکند که اشتغال تاثیر مثبتی بر کیفیت زندگی دارد، بنابراین فراهمکردن زمینههایی جهت مشارکتهای اجتماعی زنان و اشتغالزایی در سلامت و ارتقای کیفیت زندگی آنها به عنوان نیمی از افراد جامعه موثر است.