۰۶ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۸۸۵۵۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۸ - ۱۴-۰۵-۱۳۹۲
کد ۲۸۸۵۵۶
انتشار: ۱۱:۱۸ - ۱۴-۰۵-۱۳۹۲

وزیر ورزش ؛ خوش اقبال تر از دیگر میراث داران

34 سال با مدیریت تربیت بدنی در جمهوری اسلامی
عصر ایران - با معرفی مسعود سلطانی فر به عنوان وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان در دولت جدید، مروری بر تاریخچه سازمان تربیت بدنی در جمهوری اسلامی مناسبت دارد.

وزیر پیشنهادی ورزش هر چند با سابقه 20 سال استانداری و معاونت سیاسی و مشاوره به اقای روحانی شناخته می شود اما در سازمان تربیت بدنی نیز مسوولیت و سابقه داشته است. او در دوران مصطفی هاشمی طبا و در سال های 74 و 75 قائم مقام سازمان تربیت بدنی بوده و چنانچه وزیر ورزش شود پس از 17 سال بار دیگر به عرصه ورزش بازمی گردد.

او در صورت اخذ رای اعتماد دومین ورزش خواهد بود.  وزارتخانه ای که تاسیس آن داستانی سیاسی دارد.

چرا که شاید اگر خانم دکتر فرحناز ترکستانی حکم ریاست سازمان ملی جوانان را در پایان آذر 1389 و در دولت دوم محمود احمدی نژاد پذیرفته بود چه بسا نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز به صرافت ادغام سازمان تربیت بدنی و این سازمان و تشکیل وزارت ورزش و جوانان نمی افتادند.

در این صورت اکنون به جای این که درباره دومین وزیر ورزش ایران رایزنی شود همچنان بحث بر سر رییس جدید سازمان تربیت بدنی بود که معمولا در هر دولت تغییر کرده است.

در آذر ماه سال 1389 هیات دولت به ریاست محمود احمدی نژاد حکم به برکناری مهرداد بذرپاش از ریاست سازمان ملی جوانان داد. در پی آن رییس جمهور اصولگرای وقت دکتر فرحناز ترکستانی را به جای وی منصوب کرد. این در حالی بود که این خانم پزشک به دلیل بیماری از معاونت دانشجویی وزارت بهداشت هم استعفا کرده و در گفت و گویی ناآمادگی خود را برای قبول این مسوولیت ابراز داشته بود. اینجا بود که نمایندگان به این صرافت افتادند که هر دو سازمان را تحت نظارت خود درآورند و از جمع مقاماتی که رییس جمهور بدون نیاز به رای اعتماد مجلس شورای اسلامی تعیین می کرد دو تن را کم کنند و با یک تیر سه نشان را هدف قرار دهند.

 پیشتر احمدی نژاد در قبال استیضاح و عزل حمید بهبهانی از وزارت راه و ترابری با استناد به برنامه چهارم  اقدام به ادغام وزارت راه در وزارت مسکن و شهر سازی کرده بود و به همین خاطر نمی توانست به صراحت علیه مصوبه مجلس موضع بگیرد.

مجلس شورای اسلامی در تاریخ 12 دی 1389 طرح ادغام سازمات تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان را تصویب کرد و در پایان همین ماه این مصوبه به تایید شورای نگهبان رسید و به قانون بدل شد.

با این حال معرفی اولین وزیر ورزش ایران چند ماه به تاخیر افتاد و پیدا بود که محمود احمدی نژاد از این که از انتصاب مستقیم رییسان دو سازمان محروم شده خرسند نیست. با این حال تهدید به طرح سوال به خاطر تاخیر در معرفی وزیر ورزش  سبب شد سرانجام سید حمید سجادی را در 24 خرداد 1390 به عنوان اولین وزیر ورزش ایران معرفی کند. اما در نامه معرفی او درباره مصوبه تاسیس وزارت ورزش توسط مجلس 5 ابهام را مطرح و تصریح کرد «به ناچار» اقدام به معرفی وزیر می کند.

 در وضعیت عادی معرفی یک چهره کاملا ورزشی با 14 مدال آسیایی و   تخصص در رشته های مختلف ورزشی - دو و میدانی، نجات غریق، ژیمناستیک و بدن سازی- به عنوان وزیر ورزش که سابقه همکاری با نهادهایی چون بسیج را نیز در کارنامه خود داشته است امری ایده آل بود و به قاعده باید بسیار مورد استقبال قرار می گرفت اما نمایندگان به دو دلیل به اولین وزیر پیشنهادی رای اعتماد ندادند:

ابتدا به خاطر متن نامه مفصل احمدی نژاد که جنبه دیگری از تحقیرهای او نسبت به مجلس بود و رییس مجلس را به واکنش واداشت و مطالب دیگر – به جز معرفی وزیر پیشنهادی- را بی ارتباط با اصل موضوع توصیف کرد. رای عدم اعتماد در واقع پاسخ به استدلالات 5 گانه احمدی نژاد علیه مصوبه مجلس و واکنش به قید « به ناچار» در نامه او بود به اضافه شایعاتی که درباره همکاری وزیر پیشنهادی با جریان موسوم به «انحرافی» در دوران مسوولیت موسسه ای در کیش در گرفت. حاصل این شد که با 137 رای مخالف از دست یابی به عنوان اولین وزیر ورزش ایران بازماند.(87 نماینده رای موافق دادند و 23 نفر رای ممتنع.)

  داستان سازمان تربیت بدنی و رییسان آن در جمهوری اسلامی تا به وزارت ورزش می رسد گواهی است بر سایه سنگین سیاست بر ورزش.

از ابتدای انقلاب تا کنون 10 نفر سکان ورزش را در دست داشته اند که تا سال 1390 با عنوان رییس سازمان تربیت بدنی شناخته می شدند و پس از آن وزیر ورزش جای آن را گرفته است و به ترتیب عبارتند از:
 
1- حسین شاه حسینی (دولت موقت و دولت شورای انقلاب)
2- مصطفی داوودی (دولت های رجایی، باهنر، مهدوی کنی و موسوی)
 3-اسماعیل داوودی شمسی (نیمه دوم دولت اول موسوی)
4- احمد درگاهی (دولت دوم موسوی)
 5- حسن غفوری فرد (دولت اول هاشمی)
6- مصطفی هاشمی طبا (دولت دوم هاشمی و دولت اول خاتمی)
 7- محسن مهرعلیزاده (دولت دوم خاتمی)
8- محمد علی آبادی (دولت اول احمدی نژاد)
9- علی سعیدلو (دولت دوم احمدی نژاد)
10- محمد عباسی ( اولین وزیر ورزش ایران- از مرداد 1390 تا پایان دولت احمدی نژاد )

مهم ترین ویژگی ها و ماجراهای هر شخص و دوره را به اختصار می توان این گونه توصیف کرد:

1- حسین شاه حسینی/ نخستین رییس سازمان تربیت بدنی که از مهندس مهدی بازرگان حکم گرفت حسین شاه حسینی عضو شورای مرکزی جبهه ملی بود که در عین حال روابط نزدیکی نیز با نیروهای مذهبی داشت و از سابقه فعالیت های ورزشی (باستانی- زورخانه ای) هم برخوردار بود. او هم رییس سازمان تربیت بدنی شد و هم کمیته ملی المپیک را مدیریت می کرد .  البته به اقتضای انقلاب اوضاع به هم ریخته بود و این دوران بیشتر به تغییر و تحول گذشت.

  با اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی ایران المپیک 1980 مسکو را تحریم کرد و آماده سازی ورزشکاران به قصد المپیک منتفی شد.



سعید فائقی مدیر پرسابقه ورزشی درباره دوران شاه حسینی گفته است:« درست است که ایشان چهره شاخص ورزشی نبود اما با جهان پهلوان تختی سابقه دوستی داشت و استاد فکری را به عنوان قائم مقام انتخاب کرد و از این رو هیچ گاه اهل ورزش احساس نکرد که یک غیر ورزشی بر سر کار است .»

  شاه حسینی به رغم عضویت و فعالیت در جبهه ملی به نسبت دیگر فعالان سیاسی که از حاکمیت خارج شدند کمتر آسیب دید و همچنان در کهن سالی در ایران زندگی می کند. او در 30 سال اخیر بارها با نشریات گفت و گو کرده اما نه درباره ورزش که تماما درباره دکتر مصدق و دوران ملی شدن صنعت نفت.

2- مصطفی داوودی/ با استقرار دولت شهید رجایی یک داور کشتی با سابقه تدریس در آموزش و پرورش رییس سازمان شد. مصطفی داوودی در دوران مسوولیت خود دست به ابتکارات عجیبی زد که مشهورترین آنها طرح موسوم به 27 ساله هاست که بازیکنان بالاتر از 27 سال را از عضویت در تیم های ملی منع می کرد. سرشناس ترین قربانی این طرح ناصر حجازی بود که می توانست تا سال ها پس از آن دروازه بان تیم ملی فوتبال باشد اما در اوج آمادگی ناچار از کناره گیری شد. طرح دیگری با عنوان 20 ساله ها هم چهره های شاخص دیگر را محروم کرد.



 او استقلال فدراسیون ها را به رسمیت نمی شناخت و با کلمه «جام» هم مشکل داشت و از این رو دستور داد به جای اصطلاح جام تخت جمشید یا هر عنوان دیگر از واژه « بزرگداشت» استفاده شود و اعداد روی پیراهن بازیکنان نیز به جای انگلیسی به فارسی نوشته شود. انتقاد از طرح های من در آوردی مصطفی داوودی در رسانه ها و از زبان کارشناسان به قدری بالا گرفت که در در ورزشگاه شهید شیرودی [امجدیه] شعار می دادند:« نخست وزیر موسوی، تو را به حق قرآن، داوودی را عوض کن! »
علت این گونه خطاب این بود که سازمان تربیت بدنی از سازمان های وابسته به نخست وزیری به حساب می آمد. این اعتراضات موثر واقع شد و در سال 62 مصطفی داوودی کنار گذاشته شد.

3-  اسماعیل داوودی شمسی/پس از مصطفی داوودی سکان سازمان تربیت بدنی به کسی سپرده شد که هیچ نسبتی با ورزش نداشت و نامرتبط ترین مقام با ورزش در تاریخ این سازمان از بدو تاسیس در دهه 20 تا آن دوران و حتی پس از آن به حساب می آمد. او بعدتر در دوره های سوم و چهارم از شهرستان اردکان به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در مجلس پنجم به خاطر ابطال چند حوزه از ادامه نمایندگی بازماند. او در دولت اول اصلاحات و با انتخاب دکتر محمد رضا عارف به وزارت پست و تلگراف و تلفن( ارتباطات بعدی) در سمت معاونت مالی و اداری این وزارتخانه به مدیریت کلان دولت بازگشت. در دوره مسوولیت مهندس مهر علیزاده نیز بار دیگر در سازمان ورزش ظاهر شد اما این همکاری دیری نپایید و همچنان چهره ای غیر ورزشی باقی ماند.



درباره کارنامه  دوران ریاست داوودی شمسی در سازمان تربیت بدنی می توان گفت ایران در پی یک دوره تحریم المپیک مسکو المپیک لس آنجلس  را هم در سال 1984 تحریم کرد. به این ترتیب قهرمانان ورزشی در این فاصله دو موقعیت مهم را از دست می دادند. البته با توجه به محدودیت های اقتصادی و جریان داشتن جنگ سطح توقعات از سازمان تربیت بدنی نیز چندان بالا نبود. مهم ترین اتفاق این دوره دخالت های آشکار هیات فوتبال تهران در امور فدراسیون فوتبال پس از یک مسابقه پر زد و خورد در ورزشگاه شیرودی بود که این بیم را دامن زد که فوتبال تعطیل شود اما این اتفاق نیفتاد و چراغ فوتبال روشن ماند. داوودی شمسی  در اواخر مسوولیت ،امور سازمان را عملا به معاون جوان خود – احمد درگاهی – سپرده بود. هم او که بعد تر بر جای او نشست.

4-  احمد درگاهی /انتصاب  احمد درگاهی به ریاست سازمان تربیت بدنی در دولت دوم میر حسین موسوی( 64 تا 68) اتفاق افتاد. در همان ابتدا فارغ التحصیلان تربیت بدنی به انتصاب او اعتراض کردند ولی این اعتراض به جایی نرسید . این افراد  25 نفر بودند. کسانی  که از دوران معاونت او با وی چالش داشتند. با این که خود درگاهی انزوا طلب بود اما دوران مسوولیت او ورزش ایران از انزوا به درآمد. برای اولین بار پس از انقلاب در المپیک سئول( 1988) شرکت کردیم که حاصل آن یک مدال نقره( عسگری محمدیان در کشتی آزاد) بود. پیشتر در مسابقات جهانی نیز ایران به موفقیت هایی در کشتی آزاد و فرنگی همچنین تکواندو دست یافته بود. هر چند که در فوتبال  و در جام ملت های آسیا سهم ایران بالاتر از مقام سوم نبود و رویای راه یابی دوباره به جام جهانی نیز محقق نشد. سیاست دولت توجه به ورزش همگانی در کنار ورزش قهرمانی با اقتضائات اقتصادی دوران جنگ بود . ورزشکارانی چون مجید ترکان،محمد حسین محبی،فیصل دانش، حسن زاهدی ،  فریبرز دانش ، فرزاد ذرخش و عسگری محمدیان در همین دوران و در مسابقات جهانی مدال های طلا، و نقره و برنز گرفتند.

در دوران احمد درگاهی یک اتفاق مهم دیگر نیز رخ داد.  در ماه های پایانی جنگ ایران و عراق یکی از موشک ها درست به ساختمان سازمان تربیت بدنی در ضلع شمالی پارک شهر ( در خیابان شهید فیاض بخش) اصابت و آن را به طور کامل ویران کرد.  ازآن پس تشکیلات اداری سازمان به ورزشگاه آزادی منتقل شد و حتی پس از بازسازی نیز به این مکان بازنگشتند و هم اکنون یکی از ساختمان های متعلق به دادگستری استان تهران است.

احمد درگاهی علاقه ای به گفت و گو ، حضور تلویزیونی و شرکت در مجامع مختلف نداشت و به همین خاطر تصویر خاصی از دوران او بر جای نمانده است.

5- حسن غفوری فرد/ با آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی  و در شهریور 1368 رییس دولت سازندگی،  حسن غفوری فرد با سابقه وزارت نیرو  را به ریاست سازمان تربیت بدنی منصوب کرد در حالی که از این پس معاون رییس جمهور هم خوانده می شد.
او خود درباره کارنامه اش  این 5 محور را مهم بر شمرده است:

نام گذاری سال 69 به عنوان سال فرهنگ اسلامی در پکن ، همراهی یک روحانی با کاروان اعزامی به بازی های آسیایی پکن، درخشش فوتبال در بازی های آسیایی پکن پس از سال ها، انتصاب وزرا در راس فدراسیون ها ، راه یابی قهرمانان ملی به دانشگاه ها بدون کنکور و ردیف مشخص ورزش در بودجه سال 69 ( به گفته غفوری فرد کل بودجه ورزش در سال 69 تنها 780 میلیارد تومان بود و در حالی که کل بودجه در سال 89  صد برابر شد بودجه ورزش در سال 89 به نسبت سال 69 چهار هزار برابر شد)

در میان وزرا و مقامات سیاسی که به ریاست فدراسیون ها گماشت می توان به این افراد شرکت کرد: اکبر ترکان (  وزیر دفاع )رییس فدراسیون کشتی ،مصطفی میرسلیم (وزیر ارشاد )  رییس فدراسیون نجات غریق ، مجد آرا (نماینده مجلس )رییس فدراسیون پینگ پونگ شد ،عیسی کلانتری ( وزیر کشاورزی )و حسین محلوج چی (وزیر معادن و فلزات) هم وارد کمیته المپیک شدند.



 اقدام دیگر دوران ریاست غفوری فرد این بود که مالکیت استقلال و پرسپولیس را از بنیاد مستضعفان گرفت و تحت پوشش سازمان تربیت بدنی قرار داد . علی آقا محمدی را به ریاست اولی و محلوج چی را به مدیریت دومی منصوب کرد. غفوری فرد دکترای فیزیک هسته ای دارد و اتفاقا چون خود تخصص ورزشی نداشت به پیشکسوتان بها می داد. در این دوران ایران قهرمان فوتبال بازی های آسیایی شد و نشاط به محیط های ورزشی بازگشت. برای اولین بار علیرضا سلیمانی ( در فینال مسابقات جهانی 1989 مارتینی سوییس با برتری مقابل بوریس بومگارتنر) مدال طلایی گرفت که پرچم ایران را بالاتر از آمریکا و شوروی به اهتزاز درمی آورد.

از دوران غفوری فرد قهرمانی در پکن ، چهار قهرمانی در جام باشگاه های آسیا و انتصاب محمد رضا یزدانی خرم و محمود مشحون به ریاست دو فدراسیون والیبال و بستکبال در یاد مانده که دو مورد اخیر مسیر این دو رسته را تغییر داد و آغاز تحول و موفقیت در آنها شد. با این حال دل بستن بیش از حد به فوتبال و پیوند خوردن با چهره های سنتی  موجب شد شکست های فوتبال  بیش از توفیقات زمینه های دیگر به چشم بیاید و از غفوری فرد سیمای یک رییس ناموفق را ترسیم کند.


 6- مصطفی هاشمی طبا/هاشمی رفسنجانی نیز در دولت دوم خود رییس سازمان تربیت بدنی را تغییر داد. موفقیت مصطفی هاشمی طبا در احیای نمایشگاه بین المللی تهران و اداره کمیته ملی المپیک بدون بودجه قابل توجه و با راهکارهایی برای تامین هزینه ها و سابقه یک دوره وزارت صنایع سبب شد به معاونت ریاست جمهوری و ریاست سازمان تربیت بدنی برسد. او فارغ التحصیل دانشگاه امیر کبیر در رشته  نساجی بود ونسبت نزدیکی هم با واعظ فقید و مشهور محمد تقی فلسفی داشت.  جالب این که اگر سلف او ( غفوری فرد) سابقه کاندیداتوری ریاست جمهوری 8 سال قبل از ریاست سازمان ورزش را داشت هاشمی طبا 8 سال بعد ( در سال 1380) کاندیدای ریاست جمهوری شد . با این تفاوت که با رییس خود( خاتمی) وارد رقابت شد در حالی که عضو ارشد حزبی بود که همچنان از خاتمی حمایت می کرد و در پی آن هم از حزب ( کارگزاران) اخراج شد و هم ریاست سازمان تربیت بدنی را از دست داد. موفقیت های دوران هاشمی طبا را بیشتر به معاون او نسبت می دهند که اعتماد ورزشکاران و کارشناسان را جلب کرد. نام آشنای این معاون سعید فائقی است که در روزهای اخیر به عنوان گزینه وزارت ورزش هم مطرح شده است.




هاشمی طبا اصرار داشت که هم ریاست سازمان را در اختیار داشته باشد و هم کمیته ملی المپیک را و بدعتی را پایه گذاشت که در سال های بعد ادامه یافت . علت این بود که ریاست سازمان با تغییر دولت از کف می رفت اما کمیته المپیک نیاز به مجمع و تغییرات و تشریفاتی داشت که رییس را تا مدتی دور نگاه می داشت. هاشمی طبا البته بعدها به این نتیجه رسید که اگر جدا باشند بهتر است و در یادداشتی (در شماره 45 همشهری ماه) نوشت: «بله، من هم زمانی به صورت هم زمان ریاست کمیته ملی و سازمان را برعهده گرفتم اما آن زمان برای خود دلایلی داشتم .  نمی خواستم کسی که فکر می کردم افکارش ورزش را به  عقب برمی گرداند به کمیته ملی المپیک برود و شاید با آن تصمیم بدعت گذاری کردم.» با این حال او برای ورزش ایران یک کرسی بین المللی به ارمغان آورد که در سال های بعد به خاطر رقابت های سیاسی و در دولت احمدی نژاد از دست رفت.

7-  محسن مهرعلیزاده/در دولت دوم خاتمی نیز یک مدیر پیشین صنعتی رییس سازمان ورزش شد. محسن مهر علیزاده  که  در دهه 60 معاون وزارت صنایع سنگین بود  در دولت اصلاحات ابتدا استاندار خراسان شد و سپس به ساختمان تازه ساز تربیت بدنی در بزرگراه سئول رفت. از دوران مدیریت او همچون هاشمی طبا با نکات  مثبت یاد می شود. شاید راز موفقیت این دو این بود که هم تحصیلات صنعتی داشتند و هم مدیریت صنعتی و به ورزش به مفهوم یک صنعت ( فرآیند تبدیل یک کالا به محصول نهایی با تولید ارزش افزوده) می نگریستند.



در دوران ریاست مهر علیزاده سند جامع ورزش  تا مراحل آخر پیش رفت . البته در دولت بعد عملا کنار گذاشته شد واز هزاران نفر- ساعت که برای آن وقت صرف کردند بهره برداری به عمل نیامد. جالب این که مهرعلیزاده هم به سنت اسلاف خود در سال 84 کاندیدای ریاست جمهوری شد. سال ها همه از او می پرسیدند که چرا به نفع یکی از کاندیداهای اصلاح طلب- هاشمی ، معین و کروبی- کنار نرفت و در تشتت آرا که منجر به موفقیت احمدی نژاد شد ناخواسته نقش ایفا کرد.

8-  محمد علی آبادی/ درسال 84احمدی نژاد رییس جمهور شد و تیم خود را از شهرداری تهران به دولت برد و سازمان تربیت بدنی را هم  به محمد علی آبادی سپرد که در رقابت با محمد باقر قالیباف برای تصدی شهرداری تهران ناکام مانده بود. علی آبادی علاقه ای به ورزش نداشت و  به جای وزارت این منصب را به او دادند. تنها به این خاطر که رییس جمهور می خواست او در دولت باشد.  غفوری فرد در این باره انتصاب گفته بود « وقتی برای کسی سمت پیدا نمی کنند او را به مدیریت ورزش می فرستند.»

جالب این که در دولت بعد به عنوان وزیر نیرو  پیشنهاد شد و یک چند هم سرپرسی وزارت نفت را تجربه  و نیمه دوم سال 88 را نیز پس از ترک سازمان تربیت بدنی به عنوان مدیر عامل شیلات سپری کرد! از دوران ریاست محمد علی آبادی به عنوان بدترین دوران مدیریت ورزش در 34 سال گذشته و شاید تمام تاریخ مدیریت ورزش مدرن در ایران  یاد می شود.




بارزترین نقطه منفی او در این دوران دخالت مستقیم در امور فدراسیون فوتبال و عزل محمد دادکان در سال 1385 است که فوتبال ایران را تا تعلیق کامل پیش برد . بعد خود را کاندیدای ریاست همین فدراسیون کرد و تا فیفا رسما او را منع نکرد کنار نرفت.پاره ای مدال ها در المپیک البته به یاری او آمد اما در مجموع ناموفق ترین رییس سازمان ورزش لقب گرفت. هر چند که در حوزه های عمرانی توفیق هایی داشت. او سنتی را که اسلاف اش پایه گذاشتند ادامه داد و به کمیته ملی المپیک رفت تا با تغییر دولت نیز در عرصه ورزش باقی بماند.

 برخی از جملات مشهور این مادر ناآشنا با ورزش که در عین حال به ساخت ورزشگاه علاقه نشان می داد از این قرار است:

«من ریشه فدراسیون های نافرمان را می خشکانم . فیفای اسلامی تشکیل می دهیم . عده ای سر در داخل و دوستانی در بیرون دارند که به زودی افشایشان می کنم.» علی آبادی مدعی ساخت سه هزار ورزشگاه در دوران مسوولیت خود بود که اگر صحت داشته باشد قابل توجه است.

9-  علی سعیدلو/همان گونه که هاشمی طبا با تجربه مدیریت نمایشگاه بین المللی به ریاست سازمان ورزش رسید جانشین او در شرکت سهامی نمایشگاه ها نیز یک دهه بعد رییس سازمان تربیت بدنی شد. با این تفاوت که هاشمی طبا از سئول به ورزشگاه آزادی رفت و سعید لو به سئول بازگشت چون ساختمان سازمان به سئول آمده بود. سعیدلو اقدام به کنارگذاشتن مدیران دوران علی آبادی و اصطلاحا «علی آبادی زدایی» کرد.


 
مهم ترین اتفاق دوران سعیدلو بازی های آسیایی گوانگ جو بود که از 16 آبان 1389 برگزار شد و ایران به دریافت مدال های متعدد نایل آمد . انتخاب حسین رضا زاده به ریاست  فدراسیون وزنه برداری نیز از اقدامات قابل تامل سعید لو بود. او ساخت و ساز های ورزشی دوران علی آبادی را متوقف و برای تصویب قانون پنج برابر شدن بودجه های ورزشی کوشید. سعید لو می گوید در 52 هفته ( یک سال) 52 عنوان نصیب ورزش شده است. از مهم ترین افتخارات نیز این گونه یاد می کند: 16 عنوان جدید ، قهرمانی تیم کاراته جوانان، کسب نخستین سهمیه المپیکی یک زن در رشته تیراندازی. کارنامه سعید لو در تربیت بدنی به خاطر تاسیس وزارت ورزش را باید نیمه تمام دانست. تفاوت او با اسلاف خود در این است که نه استعفا کرد نه برکنار شد و نه دولت متبوع به پایان راه رسید.

10-  محمد عباسی /نام محمد عباسی را باید به عنوان اولین وزیر ورزش ایران و در عین حال خوش اقبال ترین آنان ثبت کرد . خوش اقبال به این خاطر که بی هیچ سررشته ای از ورزش یا  حتی صنعت به وزارت ورزش رسید و اگر پاره ای اتفاقات رخ نمی داد با وزارت گمنام تعاون هم باید وداع می کرد چرا که در دو وزارتخانه دیگر ادغام شد. خوش اقبال به خاطر موفقیت هایی که سهم او را در آنها چندان پررنگ نمی دانند . با این حال اگر ورزش در دولت اول احمدی نژاد پاشنه آشیل او بود در دولت دوم به نقطه قوت بدل شد و حتی اگر این تغییر حاصل فعالیت در فدراسیون ها باشد در تاریخ به نام وزیری ثبت می شود که هنوز هم از جنس ورزش شناخته نمی شود و هنگامی که جای خود را به وزیر جدید بسپارد بعید است که در این عرصه باقی بماند.



وزارت ورزش در دولت تدبیر و امید به ریاست دکتر حسن روحانی به ماموریت اصلی خود که گسترش تربیت بدنی است بازمی گردد و ورزش حرفه ای را به فدراسیون ها و امور قهرمانی و فرامرزی را به کمیته ملی المپیک می سپارد.

وزارت ورزش در دولت روحانی را نه با مدال ها که با میزان استقلال فدراسیون ها و توسعه زیر ساخت ها باید ارزیابی کرد. وزیر ورزش او شاید در آغاز کار با کمیته المپیک و رییس آن چالش داشته باشد اما حتی این چالش نیز بهانه ای برای دخالت دولت نیست. در حال حاضر 15 فدراسیون به جای رییس، سرپرست دارند و 4 فدراسیون نیز به حال تعلیق درآمده اند یا در آستانه تعلیق قرار دارند و فوری ترین کار وزیر ورزش این است که برای رفع تعلیق این فدراسیون ها بکوشد و اطمینان دهد دولت در امور فدراسیون ها دخالت نمی کند و انتخابات فدراسیون ها را برگزار کند. تصمیمی که به نوعی دیگر درباره کمیته ملی المپیک نیز باید اتخاذ کند.



سلطانی فر در عین حال  جایگاه امور جوانان را نیز باید مشخص کند . ادغام دو سازمان عملا به منزله انحلال سازمان ملی جوانان بود و اکنون هیچ کس از وزارت ورزش به یاد جوانان نمی افتد.

با این همه دومین وزیر ورزش ایران و یازدهمین سکاندار ورزش در جمهوری اسلامی را به نسبت دیگر اعضای دولت می توان بخت یارتر دانست. کافی است او را با مقامات اقتصادی و فرهنگی و سیاست خارجی مقایسه کنید. میراث دولت احمدی نژاد بر عرصه ورزش با استقلال و انتخاب رییس برای فدراسیون ها سر و شکلی می گیرد اما در وزارتخانه های دیگر بازسازی و بهسازی رنج وزمان بیشتری می برد.
ارسال به دوستان