هرچند امروز بخشی از آمال و آرزوهای شما و ما برای اداره بهتر کشور با تشکیل کابینه اعتدالی تحقق یافته است، بسیاری از حرفهای فروخورده ما این روزها از زبان دولتمردان شنیده میشود، بخشی از اعضای شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه در قامت عضو کابینه در دولت یازدهم در تلاشند تا وضع نگران کننده کشور را حوزههای مختلف، به سامان برسانند، مردم کوچه و بازار هر روز چشم به رسانهها میدوزند تا بدانند دولت تدبیر و امید چگونه خواهد توانست ثبات و آرامش را به زندگی آنها بازگرداند، دنیا آرام آرام در حال مواجه شدن با تصویر جدیدی از ایران است و مهمتر از همه اینکه یأس و ناامیدی از دلهای میلیونها ایرانی خستهدل رخت بربسته و جای خود را به امید و انتظار داده است، اما....
همانطور که گفته شد، نگرانیها و بیمهایی نیز وجود دارد که فهرستوار به برخی از آنها اشاره میکنم:
- میدانیم و میدانید که در کشور ما هنوز تا داشتن احزابی که همه کارکردهای حزبی یعنی آموزش، کادرسازی و کارکرد انتخاباتی را توأمان و در حد کمال و اعلای آن داشته باشند، فاصله زیادی مانده است، اما راه مواجهه با این نقیصه انکار وجود احزاب نیست. ما نگرانیم که این انکار، اندک انگیزههای کار حزبی و تشکیلاتی را نیز بخشکاند و زمینههای به وجود آمده برای تقویت و ساختارمندشدن احزاب را از بین ببرد.
- فعالیتهای انتخاباتی و تبلیغات به سود نامزدها در ایام انتخابات اگرچه ارزشمند است، اما هرگز نباید با کار هدفمند و درازمدت حزبی یکی دانسته شود. مدت تبلیغات انتخابات، ایامی کوتاه و زودگذر و جو حاکم بر آن هیجانی است و حال آنکه فعالیت حزبی انگیزههای عمیق و عزم و اراده جدی و احساس مسؤولیتی دائمی و همیشگی میخواهد. ما نگرانیم که شبه احزاب و ائتلافهای انتخاباتی برای همیشه به جای احزاب نشانده شوند و کادرسازی و آموزش حزبی برای همیشه به فراموشی سپرده شود.
- یکی از شعارهای مهم دولت تدبیر و امید در حوزه جوانان ایجاد زمینه برای برای طرح مطالبات و خواستههای جوانان بوده است. به اعتقاد ما یکی از بهترین مجاری طرح این مطالبات و خواستهها احزاب هستند. اگر احزاب در این میان جدی گرفته نشوند، برقراری ارتباط دو سویه میان دولت و جوانان، تضمینی نخواهد داشت. تا زمانیکه احزاب را به عنوان حلقه واسط بین تودههای مردم و دولتمردان به رسمیت نشناسیم، همواره خطر گرفتار شدن در یک جامعه عوامزده و تودهای را در مقابل خود خواهیم داشت.
- گرفتار شدن بزرگان حزبی در امور روزمره دولتی و گرفتاریهای کلان دولت و غافل شدن آنها از فرصت به وجود آمده برای تقویت کار حزبی و تشکیلاتی خود دغدغه دیگری است. ما نیز بر این باوریم که عمق مشکلات و نابسامانیهای کشور به حدی زیاد است که شاید در روزهای آغازین دولت، انتظاری جز صرف وقت شبانهروزی برای تسلط بر روند کارها و تصمیمگیریها، وجود نداشته باشد. اما همزمان این نگرانی وجود دارد که ظرفیتهای موجود در حزب، در این فرایند نادیده گرفته شود. باید این اعتقاد را داشته باشیم که قرار نیست فعالان حزبی صرفاً در شب و روزهای ایام تبلیغات انتخاباتی به استقرار و روی کار آمدن دولت کمک کنند، آنها میتوانند در تسهیل و تسریع در پیشبرد امور کشور و دولت نیز مؤثر باشند.
- غافل شدن از تحرکات وابستگان دولتهای نهم و دهم برای بقا و حتی رخنه کردن در دولت نیز، میتواند خطرآفرین باشد. نباید فضا به گونهای باشد که عناصر تندرو و افراطی که طی این سالها به طور مستقیم یا غیرمستقیم خوندلها به مردم دادهاند و دانسته یا نادانسته در راستای به انزوا و خانه نشینی افراد دلسوز و توانمند عمل کردهاند، نه تنها خود را تثبیتشده بدانند که حتی امید ارتقاء در جایگاههای دولتی را نیز در سر بپرورانند.
- استفاده از همه نیروهای توانمند با افکار و سلایق مختلف امری ارزشمند و ستودنی است. اما فرایند امور نباید به گونهای باشد که فعالان حزبی و تشکیلاتی که سالها به اندیشه و گفتمانی که دولت از آن برآمده است، پایبندی خود را نشان دادهاند و متحمل هزینهها شدهاند، احساس کنند که به فراموشی سپرده شدهاند. این قطعاً برای جامعه و افکار عمومی نیز پیام خوبی نخواهد داشت. آنها ازخود خواهند پرسید که جریانی که به همفکران و همراهان راستین و دیرین خود اعتماد و اعتقادی ندارد، آیا قابل اعتماد و اتکا خواهد بود؟ در مقابل اقدامات درست و بهجای دولت در این زمینه و بهرهمندی صحیح از نیروهای خوشنام و توانمند حزبی، خود میتواند عاملی انگیزاننده برای جذب و سوق یافتن نخبگان و فرهیختگان به سوی احزاب باشد و فرهنگ پنهانکاری و عافیتگزینی را در جامعه ما به سمت شفافسازی، عملگرایی سیاسی و آمادگی برای پرداخت هزینههای معقول سیاسی هدایت کند.
آیا در شرایطی که سالها دولت حاکم با تمام توان سعی در دور نگه داشتن نیروهای مستعد و توانمند از مصادر مهم اجرایی کشور را داشته است، جستجو در میان افراد دارای سوابق اجرایی دولتی برای سپردن کارها به آنها، آدرس غلط دادن محسوب نمیشود؟ آیا وقت آن نرسیده است که سوابق شفاف و روشن حزبی و فعالیت در نهادهای غیردولتی را نیز آرامآرام به عنوان پیشینه ارزشمند مدیریتی یک فرد برای حضور در مسؤولیتهای مهم حکومتی به رسمیت بشناسیم؟ درست است که کار گسترده حزبی و تشکیلاتی انجام نشده است، اما آزمودن همین معدود افراد فعال و اثرگذار خود میتواند، سنگ بنای بهرهمندی از افراد حزبی در آینده نهچندان دور باشد.
- باور ما این است که طی سالیان گذشته جوانگرایی بهانهای برای وارد کردن گروهی از افراد فاقد صلاحیت با روابط فامیلی، قومی و باندی در سمتهای عالی مدیریتی کشور بوده است. ما با چنین رویهای به عنوان جوانگرایی موافق نیستیم. همچنین جوانگرایی نباید به قیمت حذف نیروهای کاردان و باتجربه انجام شود. اما میتوان از جوانان تحصیلکرده، متخصص، خوش نام، دارای سوابق روشن و شفاف پله پله در موقعیتهایی که صلاحیت آن را دارند، در مدارج مدیریتی کشور استفاده کرد. قطعاً این امر کشور را از بروز شکافهای مدیریتی در آینده مصون نگاه خواهد داشت و برای پشتوانهسازی مدیریتی کشور ضروری است. کمتوجهی به نیروی عظیم جوانانی که با همه وجود به اندیشه اعتدال و توسعه عشق میورزند، پیام خوبی نخواهد داشت.
- اگرچه طی این سالیان تهمتها و زخم زبانهای ناروا زیاد شنیدهایم و با محدودیتها و دشمنیهای فراوان مواجه بودهایم، اما قصد انتقامجویی نداریم، لیکن قطعاً شما هم موافقید که برای روشن و شفاف شدن تخلفات و سوء استفادههای رخ داده طی این سالها حساس و پیگیر باشیم.
حیف و میل اموال عمومی و بیتالمال از سوی هرکس و هر جریانی که باشد، مذموم و ناپسند است، حتی اگر افراد مذبذبی باشند که اکنون داعیه اعتدالگرایی دارند و مدعی حضور با تقیه در دولت پیشین هستند! به اعتقاد ما خطر افراد ملون اگر بیشتر از عناصر افراطی و خودسر نباشد، کمتر از آنها نیز نیست. پس به ما حق میدهید که از مماشات با اینگونه افراد نگران و بیمناک باشیم و از دولتمردان انتظار داشته باشیم که این هشدارها را جدی بگیرند و نسبت به طرد چنین افرادی از اطراف خود اهتمام ویژه داشته باشند.
- انتخابات اخیر و حضور خاص و تعیین کننده شما در این انتخابات، منجر به خلق سرمایه اجتماعی عظیمی برای جریان اعتدال شده است که قطعاً حزب اعتدال و توسعه بیشترین سهم و مسؤولیت را در حفظ و بسط این سرمایه اجتماعی برعهده دارد. تلاش افراد و گروههایی که پیش از این و در هر دورهای خود را متعلق به اردوگاه طیف سیاسی حاکم میدانستند، برای شکل دادن عناوینی همچون "جبهه اعتدال" یا " اعتدالگرایان" اگرچه ممکن است در نگاه اول خوشحال کننده و نشانه فراگیر شدن این اندیشه باشد اما باید بدانیم که چنین حرکتهایی بدون میدانداری حزب اعتدال و توسعه، به عنوان ریشهدارترین و سرچشمه راستین تشکیلاتی این اندیشه، اطمینانبخش نخواهد بود و هرگونه غفلت ما از این واقعین ممکن است منجر به مصادره این گفتمان توسط گروهها و جریانات انحرافی شود.
- همانگونه که شما در پیدایش و ریشه دواندن اندیشه اعتدالی در مدیریت امور کشور و به خصوص عبور از بحرانهای مختلفی که در بیش از سی سال گذشته انقلاب و نظام با آنها درگیر بوده است، نقش ویژه و منحصر به فردی داشتهاید، انتظار جامعه همچنان این است که در دوره جدید نیز حضور و تأثیرگذاری حضرتعالی را در فرایند ساماندهی امور کشور شاهد باشد. قطعاً محروم شدن از هدایت و رهبری معنوی حضرتعالی در چارچوب هدایتهای کلان رهبر انقلاب، خسارتبار و نگرانکننده خواهد بود و چه بسا اشکالات و ناکارآمدیهای احتمالی در دولت، همچون موفقیتها و کارآمدیهای آن، به پای حضرتعالی و جریان اعتدال نوشته شود.
- ای کاش علاوه بر حضور و سخرانیهای مستمر شما، جامعه از امکان خطبههای شما در نماز جمعه هم محروم نمیشد. برای هدایت جریان اعتدال و نهادینه شدن بیش از پیش این گفتمان، ضرورت بهرهمندی آحاد مردم و متدینین از خطبههای وحدت آفرین حضرتعالی در نماز جمعه، به شدت احساس میشود.
حضرت آیت الله!
هرچند علیرغم همه این دغدغهها و نگرانیها، ما همچنان به درایت و کارآمدی دولتمردان امروزمان که همقطاران دیروز حزبی ما هستند، باور داریم. به رییس جمهورمان که امید و نشاط را به جامعه بازگردانده است و به داشتن کابینه فهیمی که میرود خاطره تلخ وزرای ناکارآمد و ناتوان را از ذهنها بزداید، افتخار میکنیم، اما قطعاً این دلیل نخواهد بود که خطرها و آسیبها را رصد نکنیم و آنچه را ضرورت احساس میکنیم از مجاری مقتضی هشدار ندهیم؛ چرا که شاید مهمترین وظیفهمان در این دوران جدید، امر به معروف و نهی از منکر باشد که قطعاً در برابر دوستان این وظیفه بیشتر و سنگینتر است.
در راستای این وظیفه سنگین، از فردای انتخابات تا امروز که هرکس به سمت
کاری رفته است و فعالان ستادی متفرق شدهاند، جوانان حزب اعتدال و توسعه با
افزایش انسجام تشکیلاتی خود و با برگزاری جلسات منظم و مستمر، در حال
برنامهریزی برای تعمیق فعالیتهای حزبی و تشکیلاتی خود در آینده بودهاند.
نتایج چنین رویکردی شکلگیری نشستهای تخصصی سیاسی و تشکیلاتی با کارکرد
آموزشی، شکلگیری کارگروههای دانشجویی و صنفی، شکلگیری کارگروه راه
اندازی اتاق فکر متناظر با دستگاههای دولتی و وزارتخانهها با عنوان
کابینه سایه، و فعالیتهایی دیگری است که در هفتهها و ماههای آینده بیشتر
از آنها خواهید شنید.