۱۷ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۷ آبان ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۱۳۳۵۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۹ - ۱۶-۱۰-۱۳۹۲
کد ۳۱۳۳۵۲
انتشار: ۱۰:۰۹ - ۱۶-۱۰-۱۳۹۲
نگاهی به نشست اخیر در وزارت کشور

احزاب؛ از تحقیر تا تدبیر

دولت که به هر حال به یک طیف سیاسی تعلق یا گرایش بیشتر دارد نمی تواند متولی احزاب باشد و این کار را باید به نهادی چون خانه احزاب بسپارد. نشست اخیر اگر مقدمه ای برای این منظور باشد فرخنده است.

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- وزارت کشور روز شنبه 14 دی ماه میزبان سران یا نمایندگان نزدیک به 60 حزب و تشکل سیاسی بود. هر چند غیبت برخی از احزاب مشهور اصلاح طلب این ذهنیت را ایجاد کرده بود که این نشست عملا تشریفاتی و محل دید و بازدید احزاب نه چندان مطرح خواهد شد اما در عمل اتفاقات دیگری رخ داد و وزارت کشور با دعوت از احزابی که در مقطع زمانی کنونی امکان دعوت آنان فراهم بود نگاه مثبت دولت یازدهم به احزاب را به نمایش گذاشت.

با نگاه منفی البته می توان به غیبت و وضعیت مبهم برخی احزاب شاخص اشاره کرد یا با حیرت از عدد 60 حزب گفت و پرسید پس اینها کجایند که ما نمی بینیم؟! کو دفتر و روزنامه و ساختمان و تابلو و اعلام موضع شان؟ چرا جامعه به نسبت حضور 60 حزب سیاسی، سیاسی نیست؟ یا مشخصا از حزبی سخن گفت که دبیر کل آن در مضیقه سیاسی است و قائم مقام  دراین  نشست رسمی شرکت کرده بود.

با نگاه مثبت می توان باز گشت به عصر نهاد ها و تشکل ها را به فال نیک گرفت و به یاد آورد رییس جمهور سابق چگونه کلیت احزاب را تخطئه و تحقیر و از حزب و تحزب با لفظ " حزب بازی" یاد می کرد و حتی یک بار هم حاضر نشد در مراسم مهم ترین و قدیمی ترین حزب موتلف و حامی خود – ولو با یاد شهیدان آن- شرکت کند.

 محمود احمدی نژاد اگرچه خود عضو شورای مرکزی دو تشکل سیاسی و یک مجموعه دیگر بود (جامعه اسلامی مهندسین، جمعیت ایثارگران و بسیج استادان) اما با حزب و تحزب میانه ای نداشت و احزاب را ذیل طبقه اشراف و نقطه مقابل توده ها تعریف می کرد و البته می دانست در حافظه تاریخی مردم ایران نیز ذهنیت مثبت وجود ندارد. چندان که اصطلاح "پارتی بازی" برگرفته از همین نگاه منفی است ( پارتی به معنی حزب) و تا واژه حزب می آید اذهان به یاد حزب توده می افتد و وابستگی آن به اتحاد شوروی سابق یا حرکت مسلحانه گروه های سیاسی دیگر.

بر پایه واقع بینی اما می توان این نکات را یادآور شد:

1- حزب در سیاست مثل باشگاه در ورزش و مشخصا لیگ های فوتبال یا  شرکت ها و کمپانی ها در عرصه تجارت و اقتصاد است. همان گونه که رقابت ورزشی در غیاب باشگاه ها میسر نیست و رقابت تجاری نیز مستلزم حضور شرکت هاست، در سیاست هم عملا گروه ها و تشکل های سیاسی باید  باهم رقابت می کنند چه با عنوان حزب و چه غیر آن و نمی توان به صندوق رای باور داشت و حزب را زاید دانست. البته در کشورهایی که احزاب رقابت می کنند نیز باز جایی برای بازی منفردها یا مستقل ها در نظر گرفته شده است و از آن سوی بام هم نباید افتاد اما در حزب افراد می بالند و سیاست ورزی می آموزند و خود احزاب با تخلفات اعضا برخورد می کنند و در هر انتخابات نیز کارنامه حزب به داوری افکار عمومی گذاشته می شود و اصل نظام سیاسی به عملکرد یک حزب و جناح گره نمی خورد.

با این نگاه احزاب نه تنها تهدیدی برای نظام به حساب نمی آیند بلکه به مثابه کارگاه تربیت رجال سیاسی در خدمت نظام اند و با حضور خود در انتخابات قبول مسوولیت می کنند و باری را از دوش نظام برمی دارند ضمن این که هواداران خود را تشویق می کنند با هر رای حساب اعتماد سیاسی را تقویت کنند. به لحاظ امنیتی هم عملکرد حزب شفاف و در منظر مردم و نهادهای ناظر است اما در غیاب احزاب، باندها مجال بروز پیدا می کنند.

2- اعلام برائت از احزاب هر چند در بادی امر نمایشگر استقلال سیاسی فرد پیروز انتخابات و متعهد نبودن اوبه دیگران است اما در عمل به تشکیل حلقه ای غیر مسوول در پیرامون او می انجامد. این همان اتفاقی است که در دولت های نهم و دهم شاهد بودیم. حال آن که چنانچه شخص با یک حزب مشخص شناخته شود دیگران از زیر بار مسوولیت شانه خالی نمی کنند و بازی " کی بود کی بود من نبودم" راه نمی اندازند. این به نفع خود شخص هم هست. زیرا در روز واقعه تنها نمی ماند.

3- آفت وضعیت موجود این است که احزاب بدون وزن کشی به میدان آمده اند. 60 حزبی که در نشست اخیر شرکت کردند مطلقا هم وزن نیستند. یکی، از دو میلیون برگ تقاضای عضویت سخن می گوید و دیگری قادر به تکمیل اعضای شورای مرکزی خود نیز نبوده است! با این پایگاه متفاوت آیا عادلانه است که در تصمیم گیری درباره خود احزاب  اینان از رای برابر برخوردار باشند و اگر نه، وزن کشی چگونه میسر است؟

4- در دولت اصلاحات سه کار مشخص برای احزاب انجام شد که در دوران 84 تا92 عملا به محاق رفت. این سه عبارت بودند از: تشکیل خانه احزاب، مشارکت دادن نماینده احزاب در فرآیند انتخابات و یارانه احزاب.

درباره اولی مشکل بند پیش گفته وجود دارد. چرا که ممکن است یک طیف سیاسی به چند حزب فعال بسنده کند و در مقابل طیف دیگر دست به تاسیس احزاب مختلف بزند و طبعا در باشگاه یا خانه احزاب سهم بیشتری به دست آورد. در لزوم مشارکت نمایندگان احزاب در فرآیند انتخابات  تردیدی وجود ندارد و هیچ حزبی نیست که چنین مطالبه ای نداشته باشد. یارانه احزاب اما محل بحث است چرا که همواره این نگرانی وجود داشته که احزاب به جای نقد دولت نمک گیر آن شوند. از آن سو هم این بیم هست که حزب برای تامین مخارج خود و به سبب کافی نبودن حق عضویت اعضا به کانون های سرمایه گرایش یابد یا وام دار آنان شود یا خود دست به فعالیت های اقتصادی زند.

5- به لحاظ تئوریک نیز هنوز برخی نحله های فکری وجود احزاب را با وحدت ملی مغایر می دانند و معتقدند حزب مخالف ممکن است مواضع براندازانه اتخاذ کند. حال آن که روشن است این یک رقابت درون ساختاری است و ترکیب مجلس و دولت با دست به دست شدن قدرت تغییر می کند و صحبت از کلیت نظام نیست. برخی نیز تلقی های خاص خود را از تعبیر حزب الله در قرآن دارند و احزاب دیگر را زاید و موجب پاره پاره شدن جامعه می دانند.

این نگاه از فردای پیروزی انقلاب اسلامی نیز وجود داشت اما شهید بهشتی به همراه 4 روحانی شاخص دیگر عضو شورای انقلاب حزب جمهوری اسلامی را پایه گذاشتند. آیت الله شهید مرتضی مطهری و آیت الله مهدوی کنی با این بیم که روحانیت به یک حزب فروکاسته نشود به حزب جمهوری اسلامی نپیوستند. بعدتر اما خود جامعه روحانیت مبارز هم دو شاخه شد و امام بر این انشعاب مهر تایید زدند و آن را مایه تفرقه ندانستند.

فارغ از بحث های نظری فعالیت احزاب مورد تاکید و تایید قانون اساسی است و خوش بختانه جامعه از نگاه منفی گذشته فاصله گرفته است. در انتخابات 24 خرداد 92 و خصوصا در انتخابات شوراها مردم به فهرست ها اعتماد کردند و مقام معظم رهبری نیز تصریح کردند به افرادی که می شناسند یا به فهرست معرفی شده از افراد مورد وثوق رای داده اند. بارز ترین جلوه احزاب در انتخابات ظاهر می شود اما منحصر به موسم انتخابات نیست و می توان و باید امید داشت با رونق فعالیت حزبی تصمیم گیری های انتخاباتی نیز از یک هفته و 48 ساعت آخر به یک پروسه  بادوام منتقل شود.

این فهرست را می توان ادامه داد و از جمله به کاهش بار احزاب بر مطبوعات اشاره کرد زیرا در حال حاضر و در غیاب احزاب بخشی از مطبوعات ناگزیر از حمل بار احزاب و تحمل هزینه های آن هستند.

همان گونه که بازیکن فوتبال در باشگاه فوتبال پرورش می یابد سیاست مدار و سیاست ورز نیز باید در بستر احزاب رشد کند. در غیر این صورت باندها و گروه ها ی غیر مسوول طمع می کنند.

با این همه اما دولت که به هر حال به یک طیف سیاسی تعلق یا گرایش بیشتر دارد نمی تواند متولی احزاب باشد و این کار را باید به نهادی چون خانه احزاب بسپارد. نشست اخیر اگر مقدمه ای برای این منظور باشد فرخنده است. 
ارسال به دوستان