۰۴ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ دی ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۱۸۷۹۸
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۲ - ۱۷-۱۱-۱۳۹۲
کد ۳۱۸۷۹۸
انتشار: ۱۴:۴۲ - ۱۷-۱۱-۱۳۹۲

آن آقایی که هل می داد دیگر رفته است!

الف.راستگو

شنبه - امروز صادق بهم زنگ زده بود و حسابی شاکی بود. می گفت چرا وقتی با روحانی واسه سبدکالای خودت صحبت کردی، اسم ماها رو نیاوردی! بیچاره مشمول سبدکالا نشده بود. هر چی بهش گفتم که با روحانی واسه این قضیه دیدار نداشتم، اصلا باور نمی کرد. هر چی هم بهش گفتم وضع مالی من رو با خودت مقایسه نکن حرف تو گوشش نمی رفت.

تا خودم به سایت سبدکالا سر نزدم و کدملی ام رو وارد نکردم باورم نشد که بهم سبد تعلق گرفته. خیلی خوشحالم که دولت تدبیر و امید ما ساده زیست ها رو هم فراموش نکرده، کم کم داره از تدبیر دولت خوشم می یاد!

 یکشنبه - ساعت هشت صبح به یکی از مراکز توزیع سبدکالا رفتم. چه جمعیت خفنی اومده بودن، به نظرم چون همه شون شنیده بودن منهم مشمول سبدخانوار شدم اومده بودن تا شاید برای یکبار دیگه من رو توی صف ببینن. جمعیت به قدری بود که من رو یاد اون سفرهای استانی ام در سال های ابتدایی دولت نهم می انداخت! اشک توی چشمام جمع شده بود!

با صدای بلند خطاب به جمعیت گفتم: "از ساعت هشت اومدین اینجا؟!"

جمعیت گفت: "نه! زودتر!"

گفتم: "از ساعت هفت اومدین اینجا؟!"

جمعیت گفت: "نه! زودتر!"

گفتم: "میشه من برم قبل از شماها سبدم رو بگیرم!"

چون هوا سرد بود اکثر مردم شالگردن و کلاه داشتن و خوب نمی تونستن ببین! به همین خاطر من رو نشناختن و در جواب این حرفم، حرف های بی ربطی زدن! هر چی هم واسشون دست تکون دادم و انگشتام رو به علامت هفت گرفتم کسی توجه نکرد. این دولت جدید اینقدر مردم رو گرفتار کرده که براشون هواس نمونده!

توی صف متوجه شدم که هنوز بین مردم یک عالمه هوادار دارم. یکی می گفت: "این طرح سبدکالای روحانی، خیلی احمدی نژادی بود!"؛ با این حرف ها مطمئن شدم مردم هنوز منو یادشونه و اگه دور بعد کاندیدا شم حتما رای می یارم!

نفر جلویی خیلی آدم باکلاسی بود! هر کی ازش جلو می زد بهش هیچی نمی گفت! بالاخره مجبور شدم واسه اینکه صف یکم جلو بره هل بدم! وقتی طرف برگشت دیدم هلوی خودمونه که اومده سبدکالاش رو بگیره! بازم این هلو! تا من رو دید بهم احترام گذاشت و جای خودش رو بهم داد! اینقدر به هل دادن ادامه دادم که فکر کنم مردم بالاخره من رو شناختن و یکی شون گفت: "اون آقایی که هل میده بیاد اول صف بهش سبدش رو بدیم بره!"

بعد هم سبدم رو گرفتم و یکی از مردم گفت: "خیالتون راحت باشه! اون آقایی که هل می داد، دیگر رفته است!" دقیقتر که بهش نگاه کردم متوجه شدم مسجدجامعی هست! نزدیکتر رفتم که شاید بشه باهاش لابی کنم و شهردار بشم که توی جمعیت گم شد!

کم کم هوا بهتر شده بود و مردم شالگردن هاشون رو برداشته بودن. چندتا از نماینده های مجلس و شورای شهر و وزاری قبلی هم توی صف بودن. به نظرم دولت تدبیر خیلی بهتر از خوشه بندی های من عمل کرده و دقیقا تونسته افراد ساده زیست رو دقیقا تشخیص بده!

 دوشنبه - امروز شنیدم اولین قسط توافق هسته ای به حساب ایران واریز شده. کاش هنوز رئیس جمهور بودم و به جای سرمایه گذاری در زیرساخت ها و کارخونه ها و ... اینطور سوسول بازی ها، همه پول رو بین مردم تقسیم می کردم تا برن حالش رو ببرن!

 سه شنبه - امروز یک جایی خوندم دلیل اینکه دولت به جای پول نقد به مردم کالا داده این هست که تورم افزایش پیدا نکنه! آخه دولت هم اینقدر سوسول؟! از قدیم گفتن تورم که بالا رفت چه سی درصد، چی 50درصد! 

ارسال به دوستان