۲۶ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۶ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۲۵۳۸۸
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۹ - ۱۹-۱۲-۱۳۹۲
کد ۳۲۵۳۸۸
انتشار: ۱۱:۲۹ - ۱۹-۱۲-۱۳۹۲

چرا به این دانشگاه حمله می‌شود؟

در اینجا لازم است تا پاسخ برخی از این پرسش‌ها به اختصار داده شود تا افکار عمومی، ‌جامعه دانشگاهیان ایران و خانواده بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی بیش از پیش به ماهیت این جریان تمامیت‌خواه سیاسی که ارگان رسانه‌ای بی‌شمار دارد پی ببرند.

فرهیختگان نوشت: پس از سخنرانی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در دومین نشست دست‌اندرکاران حوزه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، موتور دژهای پولادین رسانه‌ای که مدتی است دانشگاه آزاد را آماج نشر اکاذیب و حملات خود قرار داده‌اند، روشن شد.

در ادامه این یادداشت آمده است: آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در این نشست اعلام کرد «اساسنامه دانشگاه آزاد را براساس اساسنامه حسینیه ارشاد نوشتیم که از قوی‌ترین اساسنامه‌های مراکز فرهنگی بود تا رژیم پهلوی نتواند آن را تصاحب کند. متاسفانه دولت سابق اساسنامه را برخلاف قانون تغییر داد تا دانشگاه را تصاحب کند.»

رئیس هیات‌موسس و هیات امنای دانشگاه آزاد همچنین تاکید کرد «هر کسی می‌تواند سند بیاورد که ما یک بار در این سال‌ها کوچک‌ترین استفاده انتخاباتی از دانشگاه آزاد کرده‌ایم.» همین دو جمله کافی بود تا آنها که حدود 18 ماه این نهاد موثر انقلابی را غصب کرده بودند دست به کار شده و با انتشار نامه‌ای مجهول و مجعول متعلق به نماینده یکی از تشکل‌های دانشگاه آزاد، آن هم اوایل سال 1388، در اثبات این ادعا تلاش کنند که از دانشگاه آزاد استفاده انتخاباتی شده است.

اما سوال اینجاست که چرا تعداد اخبار منتشرشده منفی درباره این نهاد آموزشی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین برکات انقلاب اسلامی چنین روند شتابانی دارد؟ دلیل انتشار اخبار کذب از سوی سایت‌های وابسته به نهادهای خاص و جریان‌های سیاسی مشخص درباره بزرگ‌ترین دانشگاه حضوری جهان چیست؟ چه اتفاقی روی می‌دهد که دوران 18 ماهه غصب دانشگاه آزاد اسلامی در دولت قبلی را ایام طلایی تصور می‌کنند اما حضور یک مدیر انقلابی، اجرایی و علمی در راس این دانشگاه را برنمی‌تابند؟

در اینجا لازم است تا پاسخ برخی از این پرسش‌ها به اختصار داده شود تا افکار عمومی، ‌جامعه دانشگاهیان ایران و خانواده بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی بیش از پیش به ماهیت این جریان تمامیت‌خواه سیاسی که ارگان رسانه‌ای بی‌شمار دارد پی ببرند.

1 - قضیه از آنجا آغاز شد که بازرس ویژه رئیس دولت دهم - یعنی همان دولتی که مسبب روی کار آوردن مدیر قبلی دانشگاه آزاد بود- در نامه‌ای مهم خطاب به مسئول وقت دانشگاه آزاد از وی خواست به 24 سوال پاسخ دهد که برخی از آنها به این شرح است:

(سوال 24) علت حمایت و پرداخت مبالغی به تشکل‌ها برای هزینه کردن در تبلیغات یک نامزد خاص ریاست‌جمهوری.

(سوال 18) علت به‌کارگیری دیتاسنتر برای تبلیغات شورای شهر آقای خسرو - د. (سوال 19) استفاده از پرسنل واحد علوم و تحقیقات برای تبلیغات شورای شهر آقای خسرو - د.

(سوال 14) علت اخراج و کناره‌گیری افرادی که از شایستگی و تخصص بالایی برخوردار بوده‌اند و ده‌ها سوال دیگر. اگرچه پرسش‌های بازرس ویژه محمود احمدی‌نژاد از سوی مدیران قبلی دانشگاه آزاد هرگز پاسخ داده نشد اما همین چند سوال -که حتما برگرفته از گزارش‌های متعدد مالی و اداری بوده است - اثبات می‌کند برخی افراد مدعی اصول و حفظ ارزش‌ها چگونه نسبت به مسائلی که هم از منظر دین و هم اخلاق در همه جوامع محل تامل محسوب می‌شوند، بی‌تفاوت بوده‌اند و اگر چنین نیست پس چرا در پاسخ به نامه بازرس ویژه رئیس دولت منسوب به خودشان سکوت کرده و سر در گریبان برده‌اند؟

2 - حملات رسانه‌های وابسته به نهادهای ارتزاق‌کننده از بیت‌المال دقیقا از زمانی آغاز شد که پس از 24 خرداد 1392 براساس متن همان اساسنامه‌ای که دولت قبل تغییر داده بود، سکان هدایت این نهاد بزرگ آموزشی به حمید میرزاده سپرده شد. درباره میرزاده همین بس که مدیریت را از پایین‌ترین رده‌های اجرایی در نخستین روزهای انقلاب آغاز کرده و تا استانداری، ‌معاونت اجرایی نخست‌وزیر امام(ره)، معاونت اجرایی دولت سازندگی و ریاست سازمان برنامه و بودجه همان دولت را عهده‌دار بوده است؛ یک مدیر انقلابی که از دانشگاه و کسب علم نیز غافل نمانده و در ایام 16 سال خانه‌نشینی، خود را وقف علم‌آموزی و ارتقای جایگاه آکادمیک کرده است.

رزومه رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با یک جست‌وجوی ساده در سایت‌ها قابل دسترسی و البته شایسته مقایسه است. اما یک مدیر انقلابی- علمی چه وجه تمایزی با مدیرانی دارد که نه انقلابی‌اند و کمتر علمی؟ کافی است به دستاوردهای شش‌ماه اخیر دانشگاه آزاد اسلامی نگاهی بیندازیم تا خیلی سریع پاسخ این پرسش را دریابیم.

ژنرال‌هایی که به دانشگاه آمده‌اند، ‌از معاونان گرفته تا دانشمندان و اعضای شوراهای راهبردی، گواهی بر مشروعیت و مقبولیت دانشگاه آزاد اسلامی در دوره مدیریت جدیدند. چگونه می‌توان افرادی نظیر علی مطهری، مهدی محقق، حجتی‌کرمانی، مصطفی محقق داماد، احمد احمدی، علیرضا اعوانی، فاطمه طباطبایی، محسن قمی، ‌اکبر ترکان، محمدخان، عادلی، باقر لاریجانی، پروفسور سمیعی، سفیران کشورهای خارجی و... را بدون مشروعیت و مقبولیت بالاترین رده سازمان به دانشگاه آزاد آورد؟

رفتارهای هیستریک معارضان و غرض‌ورزان از همین موفقیت‌ها نشات می‌گیرند؛ نشر اکاذیب می‌کنند چون خودشان در فرصت 18 ماهه‌ای که داشتند، نتوانستند. شاید نخواستند و به نیت دیگری آمده بودند. کسری بودجه 2 هزار و 500 میلیارد تومانی و بدهی 3 هزار و 600 میلیارد تومانی آن هم ظرف یک سال و نیم عدد کوچکی نیست.

این مصرع معروف «گر تو بهتر می‌زنی بستان بزن» از مولوی مثال خوبی برای معارضان و بدخواهان دانشگاه آزاد اسلامی است. آنها تصور می‌کردند بهتر می‌زنند؛ گرفتند و دیدیم که چگونه زدند. با همه این احوال، اقوال و بداخلاقی رسانه‌ها و جریان‌های سیاسی مغرض اما به نظر می‌رسد دانشگاه آزاد اسلامی قدم به راه بی‌بازگشتی گذاشته است که افق آن شاید کمتر از آکادمی‌ها و دانشگاه‌های مطرح جهانی نباشد.

ارسال به دوستان