روزنامه شرق / دکتر حسین احمدی
سفر رییسجمهوری ایران به چین برای شرکت در کنفرانس تعامل و اقدامات برای اعتمادسازی در آسیا (سیکا) صورت میگیرد. محور اصلی این کنفرانس بهبود همکاری و اعتمادسازی بین کشورهای آسیا با هدف تقویت صلح و امنیت در این قاره است.
کنفرانس اخیر تحتالشعاع چالشهای منطقهای و بینالمللی مانند اختلافات دریایی مابین چین، ژاپن، تایوان، کرهجنوبی، در دریای چین شرقی، چرخش نظامی آمریکا به آسیا و اقیانوسیه- اوضاع امنیتی شبهجزیره کره- مساله هستهای ایران و بحران اوکراین است.
با توجه به ماهیت پدیده قدرت در عرصه بینالملل، نقش کشورهای کوچک در روابط بینالملل که دیرزمانی رئالیستها آنها را نادیده میگرفتند در حال تغییر است و این سازمان مشتمل بر کشورهای کوچک آسیا و اتحادیه «آسهآن» تاییدی بر نفوذ و نقش جدیدی است که در عرصه بینالمللی پیدا کردهاند.
هرچند سازمان «سیکا» دارای اهداف امنیتی است اما میتواند برای ایران دارای پتانسیل بالای اقتصادی باشد. نفوذ اقتصادی کشورهای شرق آسیا و بهخصوص چین در معادلات جهانی و منطقهای بر ما پوشیده نیست.
امروز کشور چین از قطبهای مهم سیاسی و اقتصادی دنیاست اما ما شناخت اندکی از جایگاه این کشور در مناسبات جهانی داریم. برای مثال ما هنوز رویکرد چین در قبال ایران را نمیدانیم. در بحث هستهای رویکرد چین فرصتطلبانه است یا حامیانه؟ حجم اقتصاد چین بالغ بر 2/3تریلیوندلار است و پیشبینی میشود تا سال 2020، 50درصد از رشد تولید ناخالص داخلی در سطح جهان متعلق به کشورهای عضو گروه «بریکس» (برزیل، روسیه، هند و چین) باشد که چین از مطرحترین کشورهای عضو آن بهشمار میرود.
چین با وجود اختلافات ارضی با ژاپن و رقابت ژئوپلیتیک با ایالاتمتحده، بالاترین حجم دادوستد تجاری را نیز با همین کشورها دارد. در جامعه غرب پاسیفیک، چین، ژاپن و آسهآن و در «پانپاسیفیک» چین بههمراه آمریکا و کانادا حضوری فعال دارد.
شناخت و فهم ما از روابط بینالمللی چین خصوصا با آمریکا با ذهنیت ژئپولیتیکی است و به همین دلیل نگاه چینیها به ایران ژئوپلیتیکی بوده است. حال آنکه طبق آمار فوقالذکر روابط بینالمللی چین تحتتاثیر صادرات و «ژئواکونومیک» است و مشخصا رویکرد آنها به ایران فرصتطلبانه بوده است.
در سیاست نوین چین، اقتصاد مولفهای حیاتی است و طراحی سیاست خارجی مبتنی بر همین ایده است. آقای روحانی بهخوبی آگاه است که رابطه ایران و چین یک رابطه نامتوازن است و در دیداری که با «شیجینپینگ» رییسجمهوری چین خواهد داشت رویکرد جدیدی را مدنظر دارد؛ رویکردی که در عرصه دیپلماسی شاهد نمایش آن هستیم.
انرژی و ذخایر نفت و گاز ایران که رتبه دوم جهانی را دارد پاسخگوی انرژی چین خواهد بود اما این مستلزم برداشتن تحریمهاست؛ جایی که شاهد مواضع متغیر چین در قبال برنامه هستهای ایران بودهایم.
شناخت چالشها و گوشزدکردن آنها به رهبران و ارایه راهحلهای علمی برای حلوفصل مشکلات مخصوصا آکادمی علوم اجتماعی چین مبنای عمل دولت چین است. چینیها در این سهدهه اخیر، برای تبدیل «نقطهضعف - تهدید» به «نقطهقوت - فرصت» شناخت عمیق و تبحری ویژه پیدا کردهاند. این شناخت باعث چندوجهیشدن سیاست خارجی پکن شده است.
چین همزمان با آنکه در شورای امنیت سازمان ملل همراه کشورهای آمریکا، فرانسه و انگلستان به تحریم ایران رای میدهد بخش بزرگی از بازار ایران را به کالاهای صادراتی خود اختصاص داده است.
مناسبات با این کشور در سالهای آتی مستلزم شناخت و درک استراتژی چندوجهی چین است. این الزام یکی از بایستهای اصلی دستگاه سیاست خارجی آقای روحانی است. منطق این استراتژی، اقتصادی است و محیط اجرای استراتژی فوق بازارهای جهانی منجمله بازار ایران است.
در این صورت خیلی سخت نیست که بگوییم چین در بحث هستهای ایران، در چارچوب الزامات استراتژی اقتصادی خود به جلو میرود؛ دقیقا همان جایی که محل تلاقی دولت آقای روحانی با دولت چین به رهبری «جین پینگ» است.
رشد خیرهکننده کشورهای شرق آسیا مخصوصا اتحادیه «آسهآن» از دیگرفرصتهایی است که با شناخت و برنامهریزی میتوان به آن سمت حرکت کرد. اکثر کشورهای اتحادیه فوق، عضو دایم یا ناظر «سیکا» هستند. رایزنی و فعالکردن دیپلماسی اقتصادی با این منطقه مهم از ضروریاتی است که آقای روحانی در این سفر باید مدنظر داشته باشد.
این 10کشور (آسهآن) 2/2تریلیوندلار تولید ناخالص داخلی دارند. از نظر سیاسی نیز روابط و تعامل با این کشورها خیلی آسانتر و منطقیتر از دیگرمناطق جهان است. بهطور مثال کامبوج که شاهد درگیریها و مناقشات فراوانی بوده است با عضویت در این اتحادیه توانسته است موقعیت بهتری را بهدست بیاورد؛ اقدامی که باعث تشویق تیمور شرقی نیز شده است.
در نهایت اینکه توسعه روابط با چین با تغییر استراتژی این کشور در شناخت ایران بهعنوان یک قدرت اقتصادی منطقهای - و نه بهعنوان یک موازنهگر- مخصوصا در روابط چین با اتحادیه اروپا و آمریکا حایزاهمیت است.