کاترین اشتون، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ماه اکتبر (اوایل
آبان) سال جاری میلادی باید سمت خود را به کسی که پارلمان جدید این اتحادیه
انتخاب میکند، تحویل بدهد.
به گزارش وطن امروز، او تا ماه اکتبر
زمان دارد که پرونده هستهای ایران را به جایی که باید، برساند و با توجه
به تغییرات عجیب و غریبی که در چینش نمایندگان پارلمان اروپا به وجود آمده
به نظر میرسد این اتحادیه با روش و رویکردی جدید به مساله هستهای ایران
بپردازد. از وزرای خارجه سابق لهستان و سوئد به عنوان کاندیداهای احتمالی
مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی یاد میشود.
با نگاهی به سوابق و
کارنامه کاری نامزدهای احتمالی برای جانشینی اشتون، میتوان به این حقیقت
دست یافت که هر تغییری هم در چیدمان پارلمان اروپا رخ دهد، مسؤول سیاست
خارجی این اتحادیه باید در نهایت یکی از دوستان صمیمی آمریکا باشد تا
بتواند اهداف این کشور را بهخوبی در اروپا به پیش ببرد.
از آنجا که
نقش مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در پرونده هستهای ایران بسیار مهم
است، به سوابق کاری و کارنامه فعالیتهای «توماس سیکروسکی» وزیر خارجه
سابق لهستان و «کارل بیلت» وزیر خارجه سابق سوئد که احتمال میرود یکی از
آنها جانشین کاترین اشتون در دوره جدید باشد، پرداخته شده است.
روزنامهنگاری که مرداک او را سیاستمدار کرد
رادوسلاو
توماس سیکروسکی سیاستمدار و روزنامهنگار لهستانی است که از سال 2007 به
عنوان وزیر خارجه در کابینه دونالد تاسک فعالیت میکرده است. او پیش از آن
نیز معاون وزیر دفاع و معاون وزیر خارجه و وزیر دفاع ملی بوده است.
سیکروسکی
برای تحصیل به انگلستان رفته و ضمن تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی،
در رشته علوم سیاسی فارغالتحصیل شده است. او همچنین به تحصیل در رشتههای
فلسفه و سیاست و اقتصاد در دانشگاه آکسفورد نیز پرداخته است. او همچنین در
مدت تحصیل در انگلستان در گروهی دانشجویی عضو بوده که از این گروه افرادی
چون دیوید کامرون، نخستوزیر انگلستان و بوریس جانسون شهردار لندن وارد
عرصه سیاست شدهاند.
او در سال 1987 به عنوان دانشجوی نمونه توانست
تابعیت انگلستان را هدیه بگیرد اما در سال 2006 به دلیل اینکه به عنوان
وزیر دفاع لهستان انتخاب شد، این تابعیت را به انگلستان پس داد. او یک
روزنامهنگار آزاد بود که در دهه 1980 برای مجلههای اسپکتیتور و آبزرور
مقاله مینوشت و بعد در جنگ افغانستان به عنوان خبرنگار جنگی وارد این کشور
شده و برای نشریاتی چون ساندیتلگراف و نشنال ریویو گزارش تهیه میکرد اما
چیزی که باعث شد او به عرصه سیاست راه پیدا کند، خدمات مشاورهای بود که
به رابرت مرداک، سرمایهگذار بزرگ صهیونیستی و صاحب شرکتهای بزرگ رسانهای
ارائه کرد.
از سال 1988 تا 1992 او به عنوان مشاور رابرت مرداک در
سرمایهگذاریهایش در لهستان با او همکاری کرد. بعد از این کار بود که
توانست به عنوان معاون وزیر دفاع لهستان در سال 1992 در کابینه جان اولزسکی
به فعالیت بپردازد. او بعد از این از سال 2002 تا 2005 به همکار موسسه
تحقیقاتی امریکن اینترپرایز در واشنگتن تبدیل شد و در همانجا اقامت گزید و
با روزنامهنگار آمریکایی «آن اپلبام» ازدواج کرد.
بعد از آن
بهعنوان مدیر اجرایی در موسسه نیو آتلانتیک فعالیت کرد و در این مدت به
عنوان عضو هیات مشاوران کمیته روابط خارجی آمریکا نیز وارد عرصه سیاست
بینالملل شد. بعد از این فعالیتها بود که سیکروسکی به لهستان بازگشت و
بلافاصله در سال 2005 به عنوان سناتور از شهر محل زادگاه خود انتخاب و در
همان سال نیز به عنوان وزیر دفاع انتخاب شد اما او با این حال ترجیح داد در
سال 2007 در اعتراض به فعالیتهای رئیس اطلاعات نظامی استعفا دهد.
او
در همین سال به عنوان وزیر خارجه لهستان انتخاب شد و توانست در طول مدتی
که این سمت را بر عهده داشت، روابط لهستان با بسیاری از کشورهای جهان از
جمله آمریکا، آلمان و روسیه را بهبود بخشد.
جادهصافکن آمریکا در لهستان
سیکروسکی
در سال 2008 توافقنامه دفاع موشکیای را با کاندولیزا رایس، وزیر خارجه
آمریکا امضا کرد که موجب اعتراض روسیه شد. این توافقنامه با این حال 2 هفته
بیشتر طول نکشید و بحرانی که برای اوستیایجنوبی پیش آمده بود، بهانهای
شد که آمریکا از انجام تعهداتش در این توافق خودداری کند. در اینجا بود که
سیکروسکی گفت: «تاریخ لهستان نشان داده است که در طول مدت جنگ و مبارزه،
لهستان همیشه تنها بوده و کشور ما همیشه بدون جنگافزارهای متحدانمان وارد
مبارزه با دشمنانش شده است.»
با وجود اینکه اوباما نیز از امضای
توافق دفاع موشکی با لهستان امتناع کرده، در نهایت برای اولین بار قراردادی
دفاعی با لهستان امضا شد که بر اساس آن برای اولین بار در طول تاریخ این
کشور نیروهای نظامی آمریکا دارای پایگاه در این کشور شدند.
در سال
2009 هم با وجود آنکه احتمال قوی وجود داشت که سیکروسکی به عنوان دبیرکل
ناتو انتخاب شود اما این مقام در آن سال به نخستوزیر دانمارک تعلق گرفت.
مواضع سیکروسکی درباره بحران اوکراین نیز باعث شده است که بیش از پیش
احتمال مطرح شدن او به عنوان مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی برود. او
به همراه وزیر خارجه روسیه، فرانسه و آلمان در مذاکرات با یانوکوویچ
رئیسجمهور سابق اوکراین شرکت داشت و بعد از آن بود که یانوکوویچ مجبور به
فرار از اوکراین شد و بحث تجزیه این کشور پیش آمد. با این حال سیکروسکی
جداییطلبان طرفدار روسیه در اوکراین را تروریست خوانده بود.
کارل بیلت، سیاستمدار متکبر
نیلز
دانیل کارل بیلت، نخستوزیر سوئد در فاصله سالهای 1986 تا 1999 نیزکه از 6
اکتبر سال 2006 تا سال 2010 وزیر خارجه این کشور بوده از دیگر گزینههای
مطرح برای جانشینی اشتون است. از او به عنوان واسطه بینالمللی در چالش
بالکان نیز یاد میشود و به عنوان نماینده ویژه اتحادیه اروپا در امور
یوگسلاوی سابق فعالیت کرده است.
بیلت در دانشگاه سوئد تحصیل کرد اما
هیچگاه فارغالتحصیل نشد. در دوران دانشجویی او یک گروه اپوزیسیون
دانشجویی را تشکیل داد و بعد از آن وارد حزب محافظهکار سوئد شده و به
عنوان مشاور و همراه و هماهنگکننده اقدامات وزرایی مانند گوستاو بوهمن،
وزیر وقت اقتصاد سوئد فعالیت کرد. بیلت از حامیان تشکیل اتحادیه اروپایی
بود و به همین دلیل به «فدرالیستهای جوان اتحادیه اروپا» پیوست و بعد از
اینکه این اتحادیه تشکیل شد، معاون رئیس اتحادیه اروپا در سوئد شد. او در
سال 1979 به عضویت پارلمان سوئد درآمد با این حال بعد از آن انتخابات به
جای اینکه وارد مجلس شود، به عنوان وزیر خارجه دولت غیرسوسیالیستی
بهوجودآمده انتخاب شد.
با ورود به مجلس راه او برای انتخاب شدن به
عنوان نخستوزیر نیز باز شد و در چهارم اکتبر سال 1991 او به عنوان اولین
نخستوزیر محافظهکار سوئد در 52 سال گذشته انتخاب شد.
سیاستهای
اصلی دولت او روی اصلاح و آزادسازی اقتصادی متمرکز شد و از این طریق توانست
بزودی راه کشورش برای الحاق به اتحادیه اروپایی را باز کند. اما همین
اقدام باعث شد که دورههای رکود اقتصادی در سوئد آغاز شود. این کارنامه
کاری بیلت نیست که او را برای این پست مورد توجه آمریکا و اتحادیه اروپایی
کرده است بلکه این علاقههای شخصی او است که اهمیت بیشتری به زندگی
سیاسیاش میدهد.
او بعد از کنارهگیری از رهبری حزب میانهرو سوئد،
در سال 1999، غیراز فعال شدن در مسائل بینالملل، در مراکز تحقیقاتی
بینالمللی و بویژه آمریکایی نیز فعال شد. او به عنوان اولین عضو
غیرآمریکایی موسسه رند در سانتا مونیکای آمریکا فعال شد و در مرکز اصلاحات
اروپا نیز در لندن فعالیتهای تحقیقاتی انجام داده است و در عین حال در
هیات مشورتی بینالمللی شورای روابط خارجی آمریکا نیز فعالیت داشته است.
او
همچنین در تعدادی از شرکتهای اقتصادی نفت و گاز مانند «گازپروم» نیز
فعالیت داشت که تا سال 2006 و انتخاب شدن به عنوان وزیر خارجه، از تمام این
سمتها استعفا داد. بیلت به دلیل نقشی که در شورای مشورتی بینالمللی
کمیته آزادی عراق - یک گروه وابسته به دولت بوش که از حمله به عراق در سال
2003 حمایت کرده و برای این کار به دولت و افکار عمومی آمریکا فشار میآورد
- داشت در پارلمان سوئد مورد سؤال واقع شده است.
جاسوس آمریکا در اتحادیه اروپا
ویکی
لیکس در گزارشهای خود با استناد به چندین منبع معتبر فاش کرده که کارل
بیلت جاسوس آمریکا است اما بیلت در پاسخ به این اتهامات تنها عنوان کرده
است که مسؤولان اکوادور با پناه دادن به جولیان آسانژ ثابت کردهاند که در
دنیای رویایی خودشان زندگی میکنند. با این حال به نظر میرسد دیپلماتهای
آمریکایی چندان دل خوشی از او نداشته باشند چرا که در گفتههای خود که
ویکیلیکس آنها را منتشر کرده، او را «متکبر» دانسته و عنوان میکنند که
«مهارتهای سیاسی محدودی دارد.»
به جورج بوش پیشنهاد شده بود که
زمانی که با بیلت ملاقات میکند به گونهای با او رفتار کند که به علاقه
بسیار زیاد او به داشتن نقشهای سطح بالا در عرصه سیاست بینالملل احترام
گذاشته باشد. به سایر دیپلماتهای آمریکایی نیز سفارش شده است که تصویری که
بیلت از خود ساخته را همانطور که هست محافظت کنند تا خلق و خوی خوبش را
حفظ کند.
او درباره اوکراین نیز گفته بود که با وجود ورود روسیه به
این کشور باید گفت که قانون جنگل در اوکراین حکومت میکند. به هر حال
گزینههای مطرح برای جانشینی کاترین اشتون در سوابق کاری خود همکاریهای
بسیار نزدیکی با ایالات متحده آمریکا دارند و حتی روابط نزدیکی با مرداک،
سرمایهدار یهودی نیز در سوابق سیکروسکی دیده میشود.
سرمایهگذاری
روی دیپلماتهای اروپایی تقریبا یکی از راهبردهای اصلی آمریکا در قاره سبز
است. آمریکاییها پس از تشکیل اتحادیه اروپایی تلاش گستردهای را برای
برکشیدن افراد وابسته به خود در این اتحادیه انجام دادهاند. اکنون پس از
اشتون نیز باید شاهد حضور یک گزینه نزدیک یا وابسته به آمریکا و لابی
صهیونیستی در قامت مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا باشیم. این موضوع با
توجه به نقش این جایگاه در مذاکرات هستهای، میتواند قدرت آمریکا در کنترل
و مدیریت مذاکرات را بیشتر از شرایط فعلی کند.