این هشداری است به مسئولینی که شاید فراموش کردند جایگاه و مقامی که دارند فقط برای خدمت است و حقی از جانب مردم بر آنها و این فقط باید راهی برای خدمت رسانی باشد و لا غیر
به گزارش ایسنا، مهدی حاج محمود عطار در بخش وبلاگ خبرآنلاین با این مقدمه در ادامه نوشت: در خبرها آمده است (سایت تابناک مورخ 93/05/26 کد خبر: ۴۲۶۵۸۷ ) به خاطر درگیری ماموران سد معبر شهرداری منطقه چهار تهران با یکی از کارگران، متاسفانه این هموطن به دلیل شدت آسیب های وارده - که به نقل از فرزند 14 ساله او که شاهد ماجرا هم بوده است به خاطر اصابت پنجه بوکس - بعد از یک هفته بستری بودن جان بجان آفرین تسلیم نمود.
این حادثه دردناک که علی الاصول باید نشان دهنده لایه های پنهان روابطی باشد که در حوزه سد معبر، بین ماموران و متخلفین (که بعضا بخاطر نداشتن شغل مناسب یا افزایش درآمد برای نجات از زندگی فلاکت بار اقدام به برپانمودن محل کسبی آنچنانی می کنند ) وجود دارد، باید ذهن شهردار محترم را به سمت فرهنگ سازی و ارتقای جایگاه انسانیت در اذهان کارمندان تحت مدیریت ایشان بیش از هر اقدام دیگری سوق دهد!
کارگری مرد، خانواده ای بی سرپرست شد و فرزندانی بی پدر ...
آیا اولویتی برای مسئولین نیست که بجای صدور بخشنامههای عجیب و غریب و هزینه ساز بفکر ایجاد انقلابی اخلاقی در اندیشههای کارمندان خود باشند؟ از توجیه عجیب رفتارهای برخی معلمین و ناظمین مدرسه در آزار و اذیت دانش آموزان و کودکانی که در مهد کودک در حال گذران زندگی هستند بگیریم تا درگیری فیزیکی مامورین سد معبر که منجر به مرگ هموطنی می شود، از انواع رفتارهای مستبدانه در ادارات با مردم بگیریم تا بایگانی نمودن طرح تکریم ارباب رجوع. از انواع بلاتکلیفی های اقتصادی بگیریم تا مرگ و میرهای ناشی از حوادث جاده ای، هوایی و ریلی. از مرگ های داخل معادن بگیریم تا غرق شدن در دریاها. از استیضاح وزیر افشاگر بگیریم تا آلودگی های شیر و هوا و بنزین و گوشت و خون و ... از اختلاس های نجومی بگیریم تا معوقات بانکی کلان مهره های خاص .از بازداشتگاه کهریزک و مرگ بعضی ها بگیریم تا .... یا خلاصه تر بگوییم:
از آسمان و زمین و زیر زمین بگیریم تا ریسمان و هوا و پشت بام. گمونم بقیه اش را نگیریم بهتر باشد، نه؟!