یک پژوهشگر مردمشانسی میگوید، مردم مازندران در روز عید قربان، یکی از برنامههای عروسی جوانانشان را پیش میبرند، بازیهای پهلوانی انجام میدهند و سعی میکنند که هنگام قربانی کردن گوسفند، با انجام اعمالی، ازجمله قراردادن قند در دهان او، مرگ را به کام حیوان زبانبسته شیرین کنند.
مرادعلی نعمتی - پژوهشگر زندگی مردم مازندران - دربارهی آداب و رسوم مردم مازندرازن در روز عید قربان، متنی در اختیار ایسنا گذاشته، که در بخشی از این متن آمده است:
مردم مازندران از دیرباز روز عید قربان را با آداب و رسوم ویژهای برگزار میکردند. مثلا برای انتخاب گوسفند قربانی هم برنامهی مخصوصی داشتند. به این ترتیب روستاییانی که در کنار گالشها (چوپانان) زندگی میکردند، چند روز قبل از فرا رسیدن عید قربان، برای زیباترین و چابکترین برهی نر، نامی انتخاب میکردند. دیده شده است که گاهی پیشانی، چهار دست و پا و حتی دم حیوان را هم رنگ گیاهی کردهاند.
گوسفندی که برای قربانی انتخاب میشود، باید از سلامت کامل برخوردار باشد و هیچگونه بریدگی و شکستگی در شاخ یادندانش نداشته باشد. در گویش محلی به این گوسفند میگویند «نر کم ندارنه»، یعنی کسری ندارد. تا روز عید گاهی برای دام علوفهای تازه هم میبردند. اهل خانه کمی در کنار آن حیوان هم صحبت کرده و ترانههایی زمزمه میکردند:
آهای، آهای ریکاعون/ مشتی مشتی کیجائون/ سره جا به این بیرون/ وره بیتمی فراوون / چابک و مست و جِوون برای عید قربون
یعنی : ای پسرها ، ای مشتی دخترها از خانه بیرون بیایید، برههای زیادی خریدیم، گوسفندهایی چابک، سرحال و جوان برای عید قربان.
او در بخشی از این متن آورده است: اعتقاد مردم مازندران این است که هرچه روزهای باقی مانده به عید قربان، از روز آوردن گوسفند قربانی به خانهی افراد بیشتر باشد، رزق و روزی آن خانواده افزونتر خواهد بود و ملائکه به آن خانواده توجه بیشتری خواهند کرد.
در بعضی از خانوادههای مازندارنی که بیمار لاعلاجی هست، اعتقادی وجود دارد مبنی بر اینکه با قربانی کردن و تقسیم گوشت بین نیازمندان فرصت خوبی است که خداوند سلامتی را بر بیمار برگرداند.
در صبح روز عید قربان قبل از آنکه سر حیوان را ببرند، دعا میخوانند. این دعا را معمولا عروس یا داماد تازه وارد آن خانواده میخواند. این عروس یا داماد علاوه بر خوردن کباب اول گوشت قربانی، یک دست از گوشت اضافی هم برای پاداش ذکر دعا میگیرد.
هنوز در روستاهای مازندران عدهای هستند که نفس مسیحایی برای خواندن دارند. آنها در خانههای زیادی را به صدا در میآورند و سپس به یکدیگر تبریک میگویند و از خداوند میخواهند تا برای همه سلامتی، شادی و نشاط را رقم بزند و جشن عروسی در خانوادهها سر بگیرد.
یکی دیگر از رسوم جالب عید قربان در مازندران این است که بعد از خواندن دعا، قبل از آنکه حیوان قربانی شود، برایش مقداری نان یا قند میگذارند که کام حیوان را شیرین کنند و شخصی که قرار است حیوان را سر ببرد، بوسهای بر پیشانی او زده و از او طلب بخشش میکند و به سرش گل میریزد.
آنها قند را در دهان حیوان قرار میدهند که مرگ را برایش شیرین شود و بازماندهی قند را هم برای درمان بعضی از بیماریها استفاده میکنند. گاهی هم کسی مقداری از دست خود را آغشته به خون حیوان میکند و از خون به عضو بدن بیماری میکشد که درد موضعی دارد. در مازندران این اعتقاد وجود دارد که به خاطر دلدادگی به حق تعالی، از نفس گرم ولی خانواده و گوسفندی که قرار است قربانی شود، فرد بیمار، درمان میشود.
مولف کتاب فرهنگ بازیهای بومی و کتاب اشک نیزهها در بخش دیگری از این متن نوشته است: همچنین مردم مازندران با فرا رسیدن عید قربان فرصت را غنیمت دانسته و در شب عید قربان اگر فرزندان دم بخت داشته باشند، برای تشکیل زندگی شان پا پیش میگذارند در حقیقت پسرها به خاستگاری دختر مد نظرشان میروند. آنانی که قبل از عید قربان برای پسرانشان دختری را نشان کردهاند. در اولین عید قربان یک گوسفند قوچ را به خانهی عروس هدیه میبرند، آنانکه در تمکن مالی داشته باشند، اگر عروس در دوران نامزدی هم به سر برد، بردن گوسفند را برای عید قربان تکرار میکنند. کسانی هم که تمکن مالی ندارند، حداقل دو دست، دو ران، یا نیمی از گوسفند را با کادو که غالبا پوشاک و شیرینیهای خانگی است به خانوادهی عروس هدیه میدهند.
یکی دیگر از رسوم مردم مازندران در شب عید قربان این است که فامیل گرد هم جمع میشوند و بازیهای محلی میکنند که امروزه این اتفاق از شب به بعد از ظهر عید قربان تغییر یافته است. هر ساله میدان کشتی پهلوانی و دیگر بازیها در بعد از ظهر عید قربان برگزار میشود.