۱۵ مهر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ مهر ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۵۹۳۲۸
تعداد نظرات: ۳۰ نظر
تاریخ انتشار: ۰۱:۱۶ - ۱۶-۰۷-۱۳۹۳
کد ۳۵۹۳۲۸
انتشار: ۰۱:۱۶ - ۱۶-۰۷-۱۳۹۳

آگهی فروش پسر ۵ ساله برای تهیه خانه! (+عکس)

سایت مشرق در مطلبی آورده است: ماجرا، قصه فروش کلیه نیست، روایت فروش یک بچه است، یک پسربچه پنج ساله که مادر و پدرش او را به فروش گذاشته‌اند، آگهی کرده‌اند و گوش به زنگ تلفن که چه کسی پسرشان، پسر پنج ساله‌شان را می‌خرد؟
 
نوشته بود «یک پسر پنج‌ساله به فروش می‌رسد» یک آگهی چند خطی روی دیوارهای شهر با یک شماره موبایل. شوخی نبود. پشت خط صدایی شکسته انگار که صدای پیرزنی سالخورده باشد اما سالخورده نبود. ماجرا، قصه فروش کلیه نیست، روایت فروش یک بچه است، یک پسربچه پنج ساله که مادر و پدرش او را به فروش گذاشته‌اند، آگهی کرده‌اند و گوش به زنگ تلفن که چه کسی پسرشان، پسر پنج ساله‌شان را می‌خرد؟   
 
پدر و مادرش، یک زوج زابلی‌اند که پسر‌شان را برای فروش گذاشته‌اند. به این امید که از اجاره‌نشینی خلاص شوند و در مقابل، پسرشان به دست فرد نیکوکاری بیفتد و آینده روشنی داشته باشد. آگهی چند خطی، تکان‌دهنده است اما از آن تکان‌دهنده‌تر، واگذاری یک کودک ٥ساله در ازای یک خانه است، خانه‌ای در زابل. پسرشان را می‌فروشند چون پدر و مادرش، نمی‌توانند از پس هزینه‌های خود و سه فرزندشان بر بیایند، در پرداخت کرایه ماهیانه منزلشان مانده‌اند و نمی‌خواهند هر شب شاهد شب بیداری‌ها و گرسنگی‌های فرزندان دل‌خسته‌شان باشند.

آگهی فروش پسر ۵ ساله برای تهیه خانه! 

پسرتان را برای فروش گذاشته‌اید؟   
 
برای فروش نه، در ازایش یک خانه می‌خواهیم.   
 
یعنی پسرتان را در ازای یک خانه می‌دهید؟   
 
بله   
 
چرا؟   
 
چون پول نداریم حاج آقا، چون هیچ چیزی نداریم، صاحبخانه جوابمان کرده است. ما پول نداریم، رعیت هستیم.   
 
خب هر کسی که پول نداشته باشد باید فرزندش را بفروشد؟   
 
این کار را برای آینده بچه‌هایم انجام می‌دهم.   
 
کجا زندگی می‌کنید؟   
 
زابل.
   
خود زابل یا روستاهای اطراف؟   
 
نه خود زابل.   
 
به سازمان‌های مرتبط برای این‌که به شما کمک کنند مراجعه کرده‌اید؟   
 
بله حاج آقا، همه جا رفتیم.   
 
چی را قبول نمی‌کنند؟   
 
این‌که کمکمان کنند.   
 
یعنی خانه به شما بدهند؟   
 
بله، ولی هیچ کمکی هم نمی‌کنند، ما هیچ چیزی نداریم.   
 
دقیقا به شما چه گفتند؟   
 
گفتند که شوهرم باید ٦٠ساله بشود. شوهرم مریض است، بدحال است، عکس از سینه و ریه‌اش گرفتیم و بردیم، شوهرم حتی ناراحتی قلبی دارد، دست و پاهایش شکسته است، اما باز هم می‌گویند وقتی ٦٠سالش شد کمک می‌کنیم. من سه‌سال است که پیگیر کمک هستم.  
 
نامه‌نگاری مکتوب داشتید؟   
 
بله، ولی گفتند شوهرم باید ٦٠سالش شود.   
 
پیش چه کسی رفتید؟   
 
یادم نیست.   
 
چرا شوهرتان کار نمی‌کند؟   
 
مریض است حاج آقا، کاری نمی‌تواند بکند.   
 
اصلا شغل شوهر شما چیست؟   
 
راننده بوده، ولی ماشین نداره.   
 
یعنی قبلا ماشین داشته؟   
 
نه قبلا هم نداشته.   
 
خب چطوری رانندگی می‌کرده؟ برای کجا کار می‌کرده؟
 
قبلا که مرزها باز بودند، با ماشین گازوییل می‌برد مرز، ولی الان که مرزها بسته شده دیگه نمیشه گازوییل برد.   
 
همسرتان از کجا ماشین می‌آورد؟   
 
ماشین از آشناها می‌گرفت، یک ماشین از داماد خواهرزاده مادرم می‌گرفت و با رفیق‌هایش گازوییل می‌برد. با خود صاحب ماشین می‌رفتند مرز و گازوییل می‌فروختند.   
 
الان پول از کجا میارید؟   
 
از یارانه.   
 
چقدر می‌گیرید؟   
 
٢٠٠هزار تومان.   
 
چرا شوهر شما کار نمی‌کند، به جز رانندگی کار دیگری بلد است؟   
 
زمانی  که در تهران بودیم کار می‌کرد، ولی کار برایش سخت بود و نمی‌توانست کار کند.   
 
تهران به چه کاری مشغول بود؟   
 
٢‌سال در کوره می‌کرد، ولی کارخانه بیمه‌اش نمی‌کرد، کارش هم سخت بود، دیگر نتوانست کار کند.   
 
شوهرتان چند سالش است، شما چند‌ سال دارید؟
 
شوهرم ٥٥ ساله است و من ٣٥‌سال دارم.   
 
اسمتان را می‌گویید؟   
 
من آرزو . س و شوهرم عباسعلی. خ.   
 
خب شوهرتان نمی‌تواند مثلا سرایدار شود، نگهبانی بدهد، کارهایی از این دست؟   

 
دست‌ها و پاهای شوهرم شکسته، نمی‌تواند کارهای سنگین انجام بدهد، هیچ جای دیگری هم نتوانست کار نگهبانی و سرایداری پیدا کند. اگر از این کارها پیدا شود حتما کار می‌کند.   
 
دست و پای شوهرتان به چه دلیل شکسته است؟   
 
تصادف کرده، موقعی که رانندگی می‌کرد، تصادف کرد و دست‌ها و پاهایش آسیب دید.   
 
شما چند تا بچه دارید؟   
 
سه تا.   
 
چند ‌سالشان است؟ اسم‌هایشان را می‌گویید؟   
 
پسرم ابوالفضل کلاس ششم است. دخترم زهرا کلاس پنجم است و پسرم آریا.   
 
که ٥ سالشه و برای فروش گذاشتید.   
 
بله. حاج آقا برای من هم خیلی سخته، از وقتی که کوچک بود، بزرگش کردم، من خودم شبانه‌روز گریه می‌کنم، ولی چه کاری می‌توانم انجام بدهم، گفتم شاید از طرف کمیته امداد کاری بکنند، ولی هیچ خبری نشد.   
 
آریا خودش چیزی نمی‌گوید؟ خبردار شده که می‌خواهید بفروشیدش؟ زهرا و ابوالفضل چطور با این مسأله برخورد کرده‌اند؟   
 
گریه می‌کنه، همه‌شان گریه می‌کنند، زهرا، ابوالفضل و آریا گریه می‌کنند، می‌گویند چرا این‌جوری شد، من هم ناراحت هستم، ولی جایی از خودمان نداریم، این کار را برای آینده خود بچه‌ها می‌خواهم انجام بدهم، برای این‌که معتاد نشوند، من جوان‌های دیگر را می‌بینم که پلاستیک جمع می‌کنند تا بفروشند برای عمل‌شان (اعتیادشان)، نمی‌خواهم بچه‌های من این‌طوری بشوند.   
 
خب شما می‌خواهید یکی از بچه‌هایتان را فدا کنید تا بقیه بچه‌ها سرنوشت بهتری داشته باشند؟  
 
من باید چه کار کنم؟ چه کاری از دست من بر می‌آید؟   
 
خیلی‌ها هستند که خانه اجاره‌ای دارند، باید بچه‌های‌شان را بفروشند؟   

 
ما که پول نمی‌خواهیم، فقط یک خانه می‌خواهیم.   
 
فکر می‌کنید آخر و عاقبت آریا چی میشه اگر بفروشیدش؟   

 
نمی‌دانم حاج آقا.
 
به این فکر نکردید که آریا دست یک آدم ناجوری بیفتد؟   

 
خب همین جوری که بچه‌ام را نمی‌دهم، به کسی می‌دهم که امکاناتش خوب باشد، نه این‌که شرایطی مانند ما داشته باشد و فردا دوباره بچه‌ام را بفروشد.   
 
چطور می‌فهمید کسی که برای بردن آریا آمده آدم خوبی است؟   

 
خب باید بروم و خانه‌شان را ببینم، کجا زندگی می‌کنند، از چهارتا همسایه‌شان سوال کنم، باید مطمئن شوم بعد بچه‌ام را بدهم وگرنه اگر خوب نباشه من را هم بکشند بچه‌ام را نمی‌دهم.   
 
به نظرتان فروختن پسرتان چه تأثیری هم روی آریا و هم بچه‌های دیگرتان دارد؟

 
من این کار را برای بچه‌هایم می‌کنم، می‌خواهم یک آدم خیرخواهی پیدا شود و به داد ما برسد. اگر می‌خواستم بچه‌ام را بفروشم در بیمارستان و موقع زایمان این کار را می‌کردم. من سر آریا سزارین شدم، مریض شدم. شوهرم هم که سکته کرده، من هم مریض هستم.   
 
چه بیماری دارید؟   

 
من بیماری کلیه دارم، یکی از کلیه‌های من کار نمی‌کند، فردا هم من می‌میرم هم شوهرم، می‌خواهم از آینده بچه‌هایم مطمئن شوم، من به آینده امید ندارم، مسئولان هم به داد ما نمی‌رسند، من خیلی وقته که رنگ دکتر را هم ندیده‌ام. چه کاری باید بکنم؟   
 
شوهرتان معتاد که نیست؟   
 
نه نیست.   
 
هیچ‌وقت اعتیاد نداشت؟   
 
قبلا بوده ولی الان رها کرده، معتاد اون‌طوری نبوده، معتاد شیره بوده، ولی چون قند داشته، دکتر گفته که خطرناکه، برای همین رها کرده، الان اصلا معتاد نیست.   
 
شما که وضعتان این‌طوری بود، بی‌پول بودید و بیکار، شوهرتان هم که زمانی اعتیاد داشت، چرا سه بچه آوردید؟   
 
خب قبلا این‌طوری نبودیم، اولش خوب بود. در خانه پدرم زندگی می‌کردیم، ولی بعد مشکلات ما زیاد شد.   
 
شما خودتان نمی‌توانید کار کنید؟   
 
کار نیست اصلا، زابل کار ندارد.   
 
مثلا نمی‌توانید در خانه مردم کار کنید؟   
 
شدنی است. من خیلی وقت‌ها در خانه مردم کار می‌کنم، ولی بیشتر مواقع به جای پول و مزد به من لباس می‌دهند، لباس که به کار من نمیاد. هیچ‌وقت حاضر نیستم لباس‌های کهنه دیگران را ببرم و بفروشم. در خانه‌ها کارگری می‌کردم، بادنجان و گوجه‌فرنگی پاک می‌کردم.   
 
از وقتی این آگهی را پخش کردید چند نفر به شما زنگ زدند؟   
 
خیلی‌ها زنگ زدند. می‌گفتند که بچه‌ات را نفروش، به تو کمک می‌کنیم خانه بگیری، گفتند به تو پول می‌دهیم، ولی دیگر خبری نشد. حتی یک نفر می‌گفت شخص خیری را معرفی می‌کند که کمکمان کند. ولی معرفی نکرد. می‌گفت برایتان با بلوک و آجر خانه درست می‌کنیم، ولی هنوز خبری نشده، من اگر می‌خواستم بچه‌ام را بفروشم، موقع زایمان این کار را می‌کردم، ولی الان راهی ندارم. الان آب و نان من گلی است.   
 
چند وقت است آگهی فروش پسرتان را گذاشته‌اید؟   
 
دو ماه.   
 
از اقوام و فامیل و دوست و آشنا کسی به کمکتان نیامد؟   
 
فامیلی که بتواند کمکمان کند و خانه بگیریم نداریم.
 
همسایه‌ها چی؟ همسایه‌ها کاری نکردند؟   
 
نه، هیچ چیزی نگفتند.   
 
چه وسایلی در خانه‌تان دارید؟   
 
ما فقط یک یخچال داریم و یک تلویزیون، چیز دیگه‌ای نداریم. یخچال را هم یک نفر به شکل امانت به ما داده که تابستان را بگذرانیم.   
 
غذا روی چی درست می‌کنید؟   
 
یک گاز پیک‌نیکی دارم.   
 
کرایه خانه شما چقدر است؟   
 
ماهیانه صد‌هزار تومان.   
 
چقدر پول پیش؟   
 
پول پیش ندارد.   
 
خانه‌تان چند متر می‌شود؟   
 
حدودا ١٢٥ متر با یک سالن بزرگ.   
 
خرج مدرسه بچه‌هایتان را چگونه تأمین می‌کنید؟   
 
از طریق یارانه و کمک همسایه‌ها.   
 
همسایه‌هایی که به مدرسه رفتن بچه‌هایتان کمک می‌کنند، نمی‌توانند کاری کنند که پسر ٥ساله‌تان را نفروشید؟   
 
خب کمک می‌کنند ولی ما خانه می‌خواهیم، نمی‌توانند این کار را بکنند.   
 
غذا را چه کار می‌کنید، با این توضیحاتی که دادید چه غذایی به بچه‌هایتان می‌دهید؟   
 
خب بچه‌های من رنگ میوه را نمی‌بینند، گوشت و مرغ نمی‌توانم بخرم، همسایه‌ها کمکمان می‌کنند، دو همسایه قدیمی داریم که خیلی به فکر ما هستند، ولی برای آینده بچه‌هایم حاضرم همیشه گرسنه باشم، ولی در مقابل یک خانه داشته باشم تا بچه‌هایم بدون سقف نباشند.   
 
شوهرتان با فروش پسرتان مخالف نیست؟   
 
نه، مخالفتی ندارد. او کاری به این مسائل ندارد، او وضع خوبی ندارد. من هم چندان وضع خوبی ندارم.   
 
منزل شما کجای زابل است؟   
 
روبه‌روی مصلی، کوچه (...) ، پلاک (...) است. یک آزمایشگاه مرکزی نزدیک خانه ما است.
برچسب ها: آگهی فروش ، خرید خانه
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۳۰
در انتظار بررسی: ۲۵۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۴:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
3
441
دارم بالا ميارم از اين زندگي ، از اين فقر و اختلاف طبقاتي، دارم سكته ميكنم! عجب صبري خدا دارد!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
11
543
انصار حزب الله بودجه بزاره واسه این ها خونه بخره.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
9
526
دلواپسان کلاهشان را بزارن بالاتر
علی
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
1
277
بسیار متاسفم .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
4
116
با یک گل بهار نمیشه
عليرضا صدرزاده
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
0
172
شايد من بتونم كمكشون كنم ادرسى داريد شما از اينها؟
بهرام
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
4
350
کجایید دلواپسان شکم سیر ؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
4
325
سود 3 هزار میلیارد چقدر است؟
خبرنگار
Turkey
۰۷:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
261
22
کلاهبرداری های جدیده شما را به خدا قسم به این موارد دامن نزنید که خود شما هم در این گناه شریک هستید و محتاج و از کلاهبردار تشخیص بدهید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
3
112
خیلی جالب بود واقعا دورو بر ما چی میگذره
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
1
98
چطوری می توانیم کمک کنیم راهنمایی کنید لطفا
محمود
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
2
105
شماره حساب بفرستید شاید بشه کاری کرد. هرچند از این جور هموطنان در گوشه و کنار کشور کم نیستند.
حامد
Netherlands
۰۷:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
3
134
ادارات دولتی رو ول کن . کار خودته عصر ایران . شماره حساب بده
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
1
110
لطفا به خیریه همت معرفی کنید
ناشناس
Germany
۰۷:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
3
165
قابل توجه بابك زنجانيها ...........................
امین
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
2
81
سلام ایشان میتوانند شماره حساب بانکی بدهند تا مردم به حسابشان واریز کنند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
7
109
این کار جرم است اگر قدرت تکفل فرزندشان را ندارند دولت اولا باید به ایشان کمک کند در غیر اینصورت تکفل بچه را بپذیرد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
2
69
سلام چرا براي کمک به اين بنده خدا شماره حساب نگذاشته ايد ؟؟؟
احمد
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
2
113
قابل توجه دلواپسان و ......
ali
Japan
۰۸:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
4
99
ننگ بر ما!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
1
92
اگر گزارشگر شما تایید می کند، همه با هم به این خانواده در حد وسعمان کمک کنیم.
علي
Germany
۰۸:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
2
65
سلام
موضوع تكان دهنده اي است. اگه ميشه شماره تلفني يا نحوه ارتباط با اين خانواده را مشخص كنيد تا كمك كنيم ممنون مي شم.
ناشناس
Germany
۰۸:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
0
84
لطفا سازمانهای ذیربط بینی و بین الله جوابیه بدهند که اینهمه درآمد چرا به این خانواده چیزی نرسیده (یعنی داستان آرزو و ...حقیقته).تا مردم کمک کنند.
من کارمندم با کلی قسط اما اگه اینطور باشه از جان و دل در حد توان کمک میکنم.
علی از قم کارمند
پژمان
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
1
136
اگر فقط 500 نفر از كاربران و خوانندگان هميشگي عصر ايران، ماهانه فقط 1000 تومن روي هم بزارند، ميشه 500 هزار تومن كه كلي از مشكلات اين بنده‌هاي خدا حل ميشه.
يا علي!
مريم
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
2
67
ميشه لطفا" شماره تلفن اين خانم را بدهيد تا ماهانه به خانواده اشان كمكي كنيم؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
1
63
نميدونم چي بايد بگم!!!؟ من بچه ندارم زندگي ام بخاطر بچه تباه داره ميشه! يكي اينطور . نميدونم خدايا؟؟
ناشناس
Germany
۰۸:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
0
93
از عصر ايران ميخوام يه فراخوان بگذارن؛ شايد بشه مشكل اين خانواده حل بشه...مگه يه خونه تو زابل چنده؟ از اون 3000 ميليارد تومن نميشه كاري براش كرد؟!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
1
35
...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
0
80
خدايا به تو پناه ميبرم
بابک
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
6
65
دلواپس نشدم