۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۴۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۵۹۴۰۴
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۹ - ۱۶-۰۷-۱۳۹۳
کد ۳۵۹۴۰۴
انتشار: ۱۰:۵۹ - ۱۶-۰۷-۱۳۹۳

زبان گیلکی در معرض نابودی

گیلکی وابسته به زبان‌های ایرانی است که قرنها و هزاره‌ها در برابر نفوذ فرهنگ اقوام بیگانه موجودیت خود را حفظ کرده است. گیلکی، خود به دو شاخه کلی گیلکی رشتی و لاهیجانی تقسیم می‌شود. شاید بتوان رودخانه سفید رود را مرز مشخص کننده محدوده‌های این دو گویش محسوب کرد.
زنگ خطر نابودی زبان گیلکی، مدت‌هاست که شنیده می‌شود و تک‌تک گیلانیان در این نابودی سهیم هستند.

به گزارش ایسنا، غالبا در گفتار روزمره عامّه مردم می شنویم که در وصف گیلکها با بکاربردن اصطلاحاتی از گویش یا لهجه گیلکی استفاده می‌شود. متاسفانه همین شیوه را در بسیاری از مطالب و نوشتارهایی که در دنیای مجازی و گاهی هم در نشریات و برخی کتب نشر می‌شود شاهد هستیم، این سوءبرداشت غیرعلمی ناشی از ضعف شناخت علمی در زمینه دانش زبان شناسی است که البته تمرکزگرایی فرهنگی و ناسیونالیسم هم چاشنی کار شده و مزید علّت شده‌اند.

گلیکی از دیدگاه علم زبان شناسی زبانی مستقل است و به هیچ وجه گویشی از زبانی دیگر محسوب نمی‌شود. زبان گیلکی به لحاظ علمی ساختار منحصر به فردی داراست که مستقل از زبان فارسی تکوین یافته و توسعه یافته است.

حفظ «و» باستانی در گلیکی، برخلاف «گ» در فارسی است. به عنوان مثال گلیکی "وَرگ"، در مقابل فارسی "گُرگ"، گیلکی "وَرف" در مقابل فارسی "بَرف"، گیلکی "وَشنه"/"ویشتا" در مقابل فارسی "گرسنه"، گیلکی "ونگ" در برابر فارسی "بانگ" است.

تحول «چ» باستانی به «ج» در گیلکی، برخلاف «ز» در فارسی است. به عنوان مثال گیلکی "روج" در برابر فارسی "روز"، گیلکی "ریج" در برابر فارسی "ریز"، گیلکی "جیر" در برابر فارسی "زیر"، گیلکی "جور" در برابر فارسی "زِبَر" است.

نحوه ساخت زمان حال و مضارع در زبان گیلکی عبارت است از افزودن «ن» به انتهای ریشه‌ی مضارع فعل و پیش از شناسه‌ی ضمیر، در حالیکه در زبان فارسی و دیگر گویش‌های ایرانی جنوب غربی شاهد افزودن «می» (یا «ای») به ابتدای ریشه مضارع هستیم که باعث تفاوت ساختاری بسیار مشهودی میان گرامر گیلکی با فارسی و زبان‌های ایرانی جنوب غربی می‌شود. به عنوان مثال گیلکی "گونِم"؛ در برابر فارسی "می گویم" و بختیاری "ایگوم"، گیلکی "شونی"، در برابر فارسی "می روی" و بختیاری "ایروم"، گیلکی "ریجن" در برابر فارسی "می ریزند" و بختیاری "ایرزن" است.

به جز تحولات زبان شناختی مستقل فوق الذکر «تفاوت‌های واژگانی» میان گیلکی و فارسی عامل دیگری در تمایز زبان شناختی آنها از یکدیگر می‌شود. به عنوان مثال گیلکی "ونگ" در برابر فارسی "گریه"، گیلکی "واش" در برابر فارسی "گیاه"، گیلکی "لاکو" در برابر فارسی "دختر" بیان می‌شود.

با این حال پر واضح است که زبان فارسی تاثیر بسزایی بر زبان گیلکی گذارده و از این رهگذر وام واژگان بسیاری از زبان فارسی را می‌توان در این زبان مشاهده کرد. به عنوان مثال گیلکی "دونستن" از فارسی "دانستن"، گیلکی "دریا" از فارسی "دریا" و گیلکی "خونه" از فارسی "خانه" گرفته شده است. با این حال وجود چنین استقراض‌هایی از فارسی کماکان لطمه‌ای به زبان بودن گیلکی وارد نساخته و این زبان تنوع گویشی و اصالت خود را حفظ کرده است.

نکته‌ حائز اهمیت در این میان این است که عامّه‌ی مردم معمولاً به هنگام فارسی صحبت کردن یک گیلک متوجه لهجه وی شده و آن را لهجه گیلکی می‌نامند، امّا باید توجه داشت که اصطلاح «لهجه» تنها در مورد «فارسی صحبت کردن» این افراد صادق است و بس. یعنی به لحاظ علمی، بر اساس استدلالی که در فوق آورده شد، زمانی که یک گیلانی می‌گوید «بیرینج ره شل نپچ» با «لهجه گیلکی به هنگام فارسی صحبت کردن» رو به رو نیستیم، بلکه با «زبان گیلکی» طرفیم.

اینکه گیلکی، لهجه فارسی، فارسی میانه و غیره است، از نگاه علم، افسانه‌ای بیش نیست، باشد که مردمان این مرزوبوم در برداشت‌های خویش از زبان‌های ایران زمین که جزء باارزش ترین میراث‌های غیرمنقول این دیارند، آگاهانه تر و با درک علمی عمل کرده هیچ «زبانی» را به اشتباه «لهجه‌ی زبانی دیگر» نخوانند.

گیلکی از زبان‌های باستانی ایران


گیلکی یکی از زبان‌های باستانی و پرمایه‌ ایران است. بسیاری از واژه‌های آن با اندک تفاوتی در اوستا هم موجود است. در گیلکی همانند زبان فارسی واژه‌های بسیاری از زبان‌های بیگانه راه یافته که از جمله‌ی آنها زبان عربی است که برخی واژه‌های آن در لهجه‌های گوناگون مردم گیلان آورده شده است. به عنوان مثال، واژه‌های قبول، رسول، قهر و غروب به صورت قوبیل، رسول، قار، غوروب یا غوریب درآمده است.

گذشته از آن پاره‌ای از لغات عربی معادل گیلکی شده و یا به تعبیری دیگر به گیلکی ترجمه شده است. مانند وضو که تبدیل به «دست نماز» و اسهال به «شکم روش» و سجاده به «جانماز» ترجمه شده است.

در سده‌های اخیر از راه دریای خزر مقدار زیادی از واژه‌های روسی و تاتاری وارد زبان مردم این سامان شده است. مانند آبوشکا (پنجره شیشه‌ای)، بانکا (پیت حلبی، پیت نفت)، بوت (نیم چکمه لاستیکی)، زاموسکا (بتونه)، کانکا (ماشین برنج کوبی)، پراخوت (کشتی)، فایتون (درشکه)، ماتور (موتور)، ناسوس (تلمبه)، گارشوت (لگن بچه)، لوتکا (کرجی، قایق)، فوکا (پیراهن، شلوار و کفش سرخود صیادی)، رزین (لاستیک)، زاکاس (سفارش غذا).

زبان گیلکی با تمامی محدودیت جغرافیایی خود به چند لهجه فرعی شامل گیلکی بیه پس (گویش نواحی باختری سفیدرود مانند انزلی، صومعه‌سرا، فومن و رشت) و گیلکی بیه پیش (گویش مردم نواحی شرقی سفیدرود مانند لاهیجان، رودسر و اشکور پایین) تقسیم می‌شود.

زبان گیلکی در نقاط مختلف گیلان همسان نیست. مثلا واژه‌های گیلکی رشتی با واژه‌هایی که در شرق گیلان بکار می‌رود، در موارد بسیاری فرق می‌کند و این اختلاف گاهی بسیار محسوس است، تا حدی که فهم گویش مردم روستاهای شهر لاهیجان را برای مردم رشت یا نواحی مغرب رشت بس دشوار و احیانا غیرممکن می‌کند.

در دیگر نقاط گیلان، با گویش‌های دیگری روبرو می‌شویم، مثلا در سرزمین‌های تالش و ماسوله گویش تالشی، در کوهپایه‌ها گویش گالشی، در عمارلو شاخه‌ای از گویش کردی بنام کرمانجی و در باختر و جنوب باختری و شمال باختری و روستاهایی از رودبار زیتون و فاراب و عمارلو گویش تاتی را می‌شنویم.

گیلکی وابسته به زبان‌های ایرانی است که قرنها و هزاره‌ها در برابر نفوذ فرهنگ اقوام بیگانه موجودیت خود را حفظ کرده است. گیلکی، خود به دو شاخه کلی گیلکی رشتی و لاهیجانی تقسیم می‌شود. شاید بتوان رودخانه سفید رود را مرز مشخص کننده محدوده‌های این دو گویش محسوب کرد.

زبان گیلکی، مشتمل بر چهار لهجه بیه‌پسی (گیلان غربی)، بیه‌پیشی (گیلان شرقی)، تبری (غرب مازندران) و دیلمی (مناطق کوهستانی جنوب گیلان) است. البته مردم شمال غربی گیلان به زبانی دیگر از خانواده زبان‌های حاشیه دریای خزر که زبان تالشی است تکلم می‌کنند.

برخی ساکنان کنونی شهرستان رودبار و کوهپایه‌های پیرامون آن را مهاجران کرد تشکیل می‌دهند و بدیهی است که گویش رایج آنها کردی است. همچنین در سالیان اخیر با مهاجرت مهاجرین ترک‌زبان که عمدتاً از استان اردبیل وارد استان گیلان شده‌اند زبان ترکی نیز در برخی شهرهای گیلان مانند تالش و بندر انزلی و حتی رشت رواج یافته است، بنابراین زبان‌های اصلی گیلان شامل گیلکی، تالشی و دیلمی است.

پدران و مادران گیلانی، عامل مرگ زبان گیلکی


بررسی‌ها نشان می‌دهد، زنگ خطر نابودی زبان گیلکی، مدت‌هاست که شنیده می‌شود و تک‌تک گیلانیان در این نابودی سهیم هستند، چه آن پدر و مادر گیلانی که اصرار دارند فرزندشان فارسی صحبت کند و چه جوانان گیلانی که با بی‌کلاس دانستن این گویش شیرین، حتی در محافل دوستانه خود سعی در فارسی صحبت کردن دارند.

براساس بررسی‌ها، ناخوشایند دانستن آموزش زبان گیلکی به کودکان، از سوی پدر و مادرها و در نتیجه کند شدن فرآیند طبیعی آموزش این گویش، مهم‌ترین علت مرگ تدریجی گیلکی است. این عامل، با کاهش دانسته‌های واژگان گیلک زبان‌ها، از یک سو باعث اختلال در فرآیند زایش واژگانی و دستوری گیلکی می‌شود و از سوی دیگر با تشدید دو زبانه شدن گیلکی و استفاده اجباری گیلک‌ها از واژگان فارسی در گفت‌وگوهایشان، فرآیند مرگ تدریجی گیلکی را شتاب می‌دهد. البته نباید فراموش کرد بی‌اعتنایی سامانه‌های آموزشی گیلان به زبان گیلکی و خالی بودن جای این زبان فراگیر گیلان در فرآیند آموزشی دانشگاه‌ها نیز در این امر نقش‌آفرینی می‌کند.
ارسال به دوستان