۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۶۱۹۴۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۹ - ۳۰-۰۷-۱۳۹۳
کد ۳۶۱۹۴۵
انتشار: ۰۹:۱۹ - ۳۰-۰۷-۱۳۹۳

مصاحبه‌هایتان طعم خامه و عسل می‌دهد، آقای حیدری!

وقتی که با هر آمار و ارقامی که ایشان می‌داد سری به علامت تایید تکان می‌دادید و از خوشحالی بابت پیشرفت‌ها مشعوف می‌شدید و هر بار که ایشان به منتقدان‌اش می‌توپید، شما هم اخم به چهره می‌آوردید و دلتان برای مظلومیت و تنهایی دکتر کباب بود.
سیامک رحمانی در هفته نامه تماشاگران نوشت: مصاحبه مطبوعاتی که شروع شد و معلوم شد شما مقابل رییس جمهور نشسته‌اید، چقدر ذوق کردیم. پیش خودمان گفتیم خوب شد. حالا دکتر روحانی مجبور است، جواب شما را بدهد.

برای اولین مصاحبه تلویزیونی آقای رییس جمهور، گفته بودند سر حضور شما جر و بحث شده. راست یا دروغ، گفتند آقای روحانی اصرار داشته که مجری دیگری را برای سوال و جواب مقابلش بنشانند و سیما و آقای ضرغامی روی شما تاکید داشته‌اند.‌‌ همان موقع هم گفتیم حق با سیماست. بالاخره رسانه وقتی می‌خواهد با یک دولتمرد صحبت کند، مجری و مصاحبه‌کننده‌اش را خودش باید انتخاب کند. مجری که نباید از طرف مصاحبه‌شونده انتخاب شود.

خب معلوم است که وقتی رییس‌جمهور برای مصاحبه آدم خودش را می‌گذارد، آن آدم قرار نیست سوال مهم و چالش‌برانگیزی بپرسد. قرار نیست به پر و پای رییس‌جمهور بپیچد. برای همین هم بود که در اولین مصاحبه مطبوعاتی آقای روحانی، نسبت به آن برخورد و آن شکل از سوال و جواب، انتقاد داشتیم. می‌گفتیم کاش آقای حیدری بود تا همه چیز گل و بلبل نباشد.

 بالاخره شما را در همه سال‌های گذشته دیده بودیم، در همه مصاحبه‌های مشهورتان با آقای احمدی‌نژاد؛‌‌ همان گفت‌و‌گوهایی که طعم خامه و عسل داشت. سوال و جواب‌هایی که از آن‌ها سکنجبین می‌چکید. یادمان هست که چگونه با لبخندی به پهنای صورت، هر بار از دیدار دوباره با «آقای رییس جمهور» ابراز خوشحالی می‌کردید و چطور همه حرف‌ها و سکنات شما ایشان را تایید می‌کرد.

وقتی که با هر آمار و ارقامی که ایشان می‌داد سری به علامت تایید تکان می‌دادید و از خوشحالی بابت پیشرفت‌ها مشعوف می‌شدید و هر بار که ایشان به منتقدان‌اش می‌توپید، شما هم اخم به چهره می‌آوردید و دلتان برای مظلومیت و تنهایی دکتر کباب بود.

 یادمان هست که وقتی آقای احمدی‌نژاد از پایین آمدن نرخ بیکاری می‌گفت و از رضایت مردم از اوضاع اقتصادی، چطور با ایشان همراه بودید. که چطور با سوالات همدلانه‌تان نشان می‌دادید که همه چیز را بر وفق مراد می‌بینید. وقتی که آقای احمدی‌نژاد از طرح ساماندهی یارانه‌ها می‌گفت و با خنده تاکید می‌کرد که این پول‌ها برکت دارد و وضع مردم خوب می‌شود و نباید یارانه‌هایشان را ولخرجی کنند و باید آنها را جمع کنند تا چرخ‌خیاطی بخرند و اتو بخرند، یادمان هست که شما هم چقدر خوشحال بودید. کسی ندید که با همه آن حرف‌ها مشکلی داشته باشید. که نقدی داشته باشید یا نکته‌ای به نظرتان برسد.

 یادمان نمی‌آید گفته باشید که آن طرح تورم‌زاست یا قدرت اقتصادی مردم را پایین می‌آورد یا مردم ناراضی‌اند یا وقتی که قیمت دلار بالا و بالا‌تر می‌رفت و مردم به خاک سیاه می‌نشستند و توان مالی‌شان هر روز کمتر از روز قبل می‌شد، خم به ابرو آورده باشید یا سوال متهورانه‌ای پرسیده باشید یا یک بار گفته باشید که حرف آقای احمدی‌نژاد را باور نمی‌کنید یا مردم احساس و تصور دیگری نسبت به واقعیات دارند و میوه‌‌ همان قیمتی را ندارد که رییس دولت می‌گفت مغازه‌های نارمک عرضه می‌کنند.

همه اینها شاید هیچ اشکالی هم نداشت. ممکن بود شما واقعا به حرف‌های آقای احمدی‌نژاد باور داشته باشید و به عملکرد ایشان و همکارانشان ایمان آورده باشید. برای همین هم بود که دوشنبه‌شب پیش از شروع شدن برنامه نود، وقتی شما را دیدیم که برای مصاحبه روبه‌روی حسن روحانی نشسته‌اید، گل از گل‌مان شکفت. گفتیم حالا مرتضی حیدری با آن اعتقادات راسخ به دولت قبل و دانستن همه آن حقایقی که محمود احمدی‌نژاد می‌گفت و می‌دانست، اجازه نخواهد داد که روحانی ساده و راحت از همه چیز بگذرد. که روی حل مشکلات اقتصادی مانور بدهد و از بالا بودن تورم در سال‌های ۹۰ و ۹۱ بگوید و از بیکاری بگوید و ادعا کند که بر بحران فائق آمده است، چون چنین بحرانی وجود نداشته. خب اگر می‌داشت که شما آن را به آقای احمدی‌نژاد یادآوری می‌کردید، مگر نه، آقای حیدری؟ انتظار ما این بود که وقتی جلوی آقای روحانی می‌نشینید بی‌ریا و صریح باشید و آنچه را که درست می‌دانید، بگویید و بپرسید، چون شما بودید که پیش از این در توجیه شیوه مصاحبه‌هایتان گفته بودید: «مجری باید صادقانه هرآنچه را که هست به مخاطبان نشان دهد و سوالاتی را که دغدغه مخاطب است، طرح کند و برنامه را به سمتی هدایت کند که مخاطبان می‌خواهند، چون مجری نماینده آنهاست.» (۱)

شما بودید که به ما یادآوری کرده بودید که «مجری باید همه وجود، اعتبار و شخصیت خود را صرف انجام هرچه بهتر وظایفی بکند که از یک مجری مسئول و متعهد انتظار می‌رود. یک مجری نباید سلایق و دیدگاه‌های شخصی خود را به تلویزیون بیاورد». (۲)

پس ما حق داشتیم که توقع داشته باشیم شما با همه وجود و اعتبارتان از مواضعی که هشت سال در مصاحبه‌هایی با آقای احمدی‌نژاد داشتید و نشان می‌دادید، دفاع کنید و سوالاتی را که دغدغه مخاطب است از آقای روحانی بپرسید، اما ما اشتباه می‌کردیم آقای حیدری. آقای روحانی هم اشتباه می‌کرد شاید.

 شما دوشنبه شب هم همان‌طور لبخند بر لب داشتید و همه چیز را تایید می‌کردید که هشت سال با محمود. دوشنبه شب هم همان‌طور سر را به علامت خوشحالی و تایید بالا و پایین می‌بردید که در آن هشت سال.

و ما فهمیدیم که کار رسانه چیست و کار مجری و ژورنالیست چی! اینکه هر که آمد و نشست، تاییدش کنیم. اگرنه، چطور می‌شود مدام آقای روحانی از وضعیت وخیم اقتصادی در سال‌های گذشته و اشتباهات بگوید و شما لب باز نکنید که «من موافق نیستم» که «من همه آن سال‌ها همه آن سیاست‌ها را تایید کرده‌ام» که «من به همه آن اظهاراتی که شما خلاف می‌دانید و آمار دروغ می‌شمرید، روی خوش نشان داده‌ام و هیچ سوال و نقدی نداشته‌ام». بالاخره واقعیت یکی از این دو تا بوده آقای حیدری.

 دوران احمدی‌نژاد یا موفقیت‌آمیز بوده یا نه و شما نه آن روز سوالی داشتید که از رییس جمهور بپرسید و نه امروز مخالفتی با حرف‌های کاملا متفاوت آقای روحانی دارید. صداقتی که می‌گویید مجری باید به مخاطب نشان بدهد، همین است؟ طرح کردن دغدغه مخاطب همین است؟ این مخاطب مورد نظر شما اصلا کی هست، کجاست آقای حیدری؟ شما آنجا می‌نشینید که حرف کدام مردم را بزنید، که سوالات کدام مردم را از دولتمردان بپرسید؟ اگر حق با شما باشد، پس ما اشتباه می‌کنیم.

ما و همه رسانه‌ها، به عنوان زبان مردم، باید از شما یاد بگیریم که همیشه هر که آمد و هرچه گفت و هرچه کرد، سر به علامت موافقت تکان بدهیم و لبخند از لبمان نرود. حق با شماست. این‌طوری خیلی بهتر است آقای حیدری. این‌طوری هیچ مقام مسئولی هم از ما نمی‌رنجد. این‌طوری روابطمان هم تقویت می‌شود.

 بار خودمان را هم زود‌تر می‌بندیم. مردم هم خودشان اینجوری بیشتر دوست دارند. خودشان اینجوری‌اند اصلا. هر کس باید باغچه خودش را بیل بزند و چرا ما خبرنگار‌ها نزنیم؟ چرا فکر می‌کنیم مردم جز لبخند و رضایت چیزی دارند که به رییس‌جمهور‌ها بدهند؟ آن شب گوشی بار دیگر دستمان آمد آقای حیدری. حق این مردم را بهتر از این نمی‌شود ادا کرد. لباس خبرنگاری برازنده شماست و آنچه بابت‌اش به دست می‌آورید، گوارای وجودتان.
ارسال به دوستان