۱۰ دی ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۰ دی ۱۴۰۴ - ۰۲:۳۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۷۴۵۴
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۹ - ۱۵-۱۲-۱۳۸۶
کد ۳۷۴۵۴
انتشار: ۱۵:۳۹ - ۱۵-۱۲-۱۳۸۶

اين جا ايستگاه آخر فقر است!

اين دردنامه «علي ...» 48 ساله‌اي است كه مثل شير زخم‌خورده، شرمندگي پدرانه را به دور از چشم فرزندانش، با گريه برايمان توصيف كرد...!

«ميمه اصفهان، خيابان دكتر شريعتي، كوچه ... ، پلاك ...!»

اين جا، ايستگاه آخر فقر است؛ كوچكترين مكث من و تو، مساوي مرگ ديگري است؛ از پنجره كوپه قطاري كه سواري و مي‌گذري، خوب نگاه كن؛ مي‌تواني آنهايي را كه براي چشمان تو دست تكان مي‌دهند تا از ايستگاه آخر برشان داري را به آني شماره كني! نكند اگر عبور كرديم و ماندند؛ آنجا، زير آن سقف سيماني ظاهرا آرام اما بي‌قرار و مضطرب، اتفاق هولناكي رخ دهد در وحشتي كه فقر به راه انداخته؛ و من دلم ناگهان مي‌ريزد ...!

يك حادثه، يك بيماري، يك بيكاري، يك تنگدستي، يك شرمندگي، يك ...، اتفاقي ساده نيستند كه خيلي ساده از كنار آن بگذريم، هرچند كه خيلي ساده مي‌توانند دامن من، تو او يا هر كس ديگري را بگيرند.

و روزگار اين صفحه را پيش روي خانواده‌اي باز كرد:

مشكلات زندگي از سه سال پيش آغاز شد؛ بيماري قلبي، مادر را راهي بيمارستان كرد و پس‌انداز خانواده از بين رفت.

هنوز مدتي از ترخيصش از بيمارستان قلب نگذشته بود كه به دليل زمين خوردگي، دوباره راهي بيمارستان و اين بار گرفتار ديسك كمر شد و عمل جراحي پرهزينه‌اي را روي دست خانواده گذاشت.

در برو بياهاي پدر به خانه‌ و بيمارستان، تنها محل درآمدشان كه مغازه كوچك لب جاده بود، مورد دستبرد دزدان قرار گرفت و همه چيز به يغما رفت. حالا مادر از بيمارستان مرخص و او كه زماني قاليبافي چيره‌دست بود، خانه‌نشين شد.

يك سال بعد، حادثه‌اي ديگر طعم فقر را به گونه‌اي ديگر به خانواده چشاند و پسرشان در سانحه تصادفي كه در مسير دانشگاه رخ داد، آسيب ديد و راهي بيمارستان شد و باز هم هزينه درمان بود كه مثل عفريت سياه چشم از اين خانواده برنداشت.

ديگر چيزي براي فروش در خانه باقي نمانده بود؛ پدر، چاره‌اي جز استقراض از آشنايان و روي آوردن به وامهاي بانكي نداشت.

خانه هم به فروش رفت تا ديون پرداخت نشده ادا شود و دو اتاق كوچك خانه پدري سرپناه اين خانواده شد.

هر طور بود، پسر از حادثه تصادف جان سالم به در برد و او كه بايد به ياري پدر مي‌شتافت تا خانواده از مرگ حتمي و گرسنگي و فقر نجات يابد، مجبور به ترك رشته تحصيلي خود در دانشگاه شد و ادامه تحصيل در پيام نور را برگزيد، تا صبح تا شب براي درآمد روزي فقط 4 هزار تومان به قدر جان دادن كار كند.»

و پدردرمانده اين گونه نوشت:

«خواهرم! شايد دردي بالاتر از شرمندگي پدر در برابر خانواده نباشد. چيزي جز پوست و استخوان از من باقي نمانده و سنم بالا رفته است؛ حاضرم چشمانم و كليه‌ام را هم ببخشم؛ اما خانواده‌ام را نجات دهم! كابوس آوارگي زن و فرزندم تا نيمه‌هاي شب پلكهايم را رها نمي‌كند؛ طلبكارها هجوم آورده‌اند؛ ضامنهاي بانكي، خط و نشان مي‌كشند و من شرمنده پسرم هستم كه شب و روزش را نمي‌فهمد و از چشمان طلبكاران پنهان مي‌شود؛ دخترم كه اشك چشمهايش را هنگام نماز فراموش نمي‌كنم؛ او كه جزء نفرات برتر المپياد رياضي در حوزه استاني و قبول شدگان المپياد رياضي در تهران بود؛ اما به خاطر دستهاي خالي نتوانستم كتابهاي درسي مورد نيازش را فراهم كنم؛ او شاگرد اول كلاس درس مقطع تحصيلي خود و نايب قهرمان رشته دوميداني شده است.

پاهاي همسرم كه بايد هر 15 روز به دكتر معالجش مراجعه مي‌كرد، اما ممكن نشد، حالا سياه شده است. بگوييد كه چه چيزي به من آرامش مي‌دهد، وقتي كه شبح مرگ خانواده‌ات را رها نمي‌كند!

خواهرم! خسته‌ام، خسته از اين زندگي كه خستگي در آن حد و مرزي ندارد. من كه يك روز بيكاري را ننگ و عار مي‌دانستم و در طول سال، نه به مسافرت راضي مي‌شدم و نه تعطيلي، يك سال است كه دنبال كار مي‌دوم اما دريغ و دريغ...!»

و اين دردنامه «علي ...» 48 ساله‌اي است كه مثل شير زخم‌خورده، شرمندگي پدرانه را به دور از چشم فرزندانش، با گريه برايمان توصيف كرد...!
منبع:ایسنا
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
آب این میوه ها و سبزیجات را نگیرید! قصه‌های نان و نمک(81)/ «یه روز خوب» میاد؟ نمیاد؟ واکنش دفتر رهبر انقلاب به اظهارات سخیف دونالد ترامپ(+عکس) سفر به عصر قاجار؛ عکس نایاب میدان نقش جهان زیر پای قشون نظامی سوگل خلیق: با اکانت فیک از گلشیفته فراهانی دفاع کردم ساغر عزیزی: مادرم فکر می کرد من نه مرد هستم نه زن استرس کدام قسمت بدن را درگیر می‌کند؟ آزادی دانشجویان دانشگاه تهران در پی اعتراضات دیروز فرار از رقابت یا انتخاب راه آسان؟ روایت یک مهاجرت جنجالی در کشتی ایران رئیس اتاق اصناف تهران: جرائم مالیاتی و الزامات جدید در درگاه ملی مجوزها به حالت تعلیق درآمد رئیس کمیسیون تلفیق: ۲۱ میلیارد دلار نفت فروختیم و فقط ۱۳ میلیارد دلار وصول شده محدودیت‌های ترافیکی در جاده‌های مازندران از خیال تا واقعیت؛ سفری به خانه شرلوک هلمز جواد لاریجانی: آشوب اقتصادی، طراحی دشمن است/ نباید در دام مذاکره بیفتیم وزیر اقتصاد: تصمیمات خوبی برای تثبیت بازار ارز گرفته شده است