یکی از کاربران عصرایران با نگارش و ارسال متنی به بیانیه اخیر آیت الله حائری درباره حادثه حمله به علی مطهری نماینده مجلس در شیراز پاسخ داد که متن آن به این گونه است.
بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك حضرت آيت الله حائري شيرازي ( مد ظله العالي )
با سلام وعرض ادب
احتراما بيانيه ي حضرتعالي ، پيرامون حوادث دوشنبه سياه شيراز ، منتشره به تاريخ 24 اسفند ماه شمسي در سايت عصر ايران را مطالعه نموده و حظ بسيار بردم . فرمايشات جنابعالي در آن بيانيه حاوي نكات ظريف و بسيار ارزشمندي بود كه عبور سطحي از آن ، ظلمي عظيم در حق مطلب است . به همين دليل ضمن اشاره به نكات مذكور ، و تبيين بيشتر موارد مطروحه ، پرسشي چند از محضر آن وجود فرزانه را خالي از لطف نمي دانم .
و اما نكات مهم پيام :
« آنچه در شیراز اتفاق افتاده نتیجه تدبیر غلط و نسنجیده بودن تحلیل هاست. قبلاً سخنرانی شیراز آمد و مطالبی در تعریض به تقلید و ولایت در دانشگاه زده بود و بسلامت برگشته بود. از تریبون مجلس گفته شد مردم رعایت عمامه و احترام روحانیت را کردند و گرنه ایشان بسلامت بر نمی گشت. این جمله همان تدبیر غلط و تحلیل نسنجیده است. اگر گفته شد کشور ما قانون دارد [و] هر کس در حوزه قانون صحبت کند، امنیت دارد وقتی از حوزه قانون خارج شود قانون بازدارنده او را محدود می کند. تریبون مجلس جای حواله دادن سخنرانی به مردم نیست. این دفعه مردم مشکل برخورد با روحانیت و عمامه نداشتند، شد آنچه شد.»
انصافا در ميان تمام واكنش هاي صورت گرفته ، راجع به واقعه ي شوم شيراز ، اين فراز از بيانيه شما را از همگان معقول تر و مدبرانه تر يافتم . و اين حاكي از عمق نگاه و شناخت شما پيرامون علت العلل نابساماني هاي امروز جامعه ايران ، يعني جايگزيني عقيده و بعضا عقده بجاي قانون است.
« آنها که در شیراز آن کردند که کردند اراذل و اوباش نبود[ند]، جوان نماز خوان ولایتی جان بر کف برای اسلام بودند. گمان می کردند با اینکار راه رخنه را بر دشمنان اسلام می بندند. »
دراين فراز هم نكته اي شگرف به چشم مي خورد . و آن « گمان مي كردند » است . بله قبول ، شما به درستي اشاره كرده ايد كه گمان مي كردند ، يعني واقعيت اين نبوده كه فرزند ايدئولوگ انقلاب و پاره تن امام (ره) دشمن اسلام باشد و اسلام در خطر نبوده است . بلكه عده اي از سر ظن و گمان مرتكب چنين اشتباهي دشمن شادكن شده اند . همچنين اشاره فرموده ايد كه :
« آنها که در شیراز آن کردند که کردند اراذل و اوباش نبود[ند]، جوان نماز خوان ولایتی جان بر کف برای اسلام بودند»
حضرت آيت الله ، با عرض پوزش در اين بخش از بيانيه ، شخصيت مهاجمين مورد تاييد تلويحي قرار گرفته است. كه براي نگارنده چندان قابل هضم نيست. بنده معني اراذل و اوباش را در اكثر فرهنگ هاي لغات بررسي كردم ، كه عصاره ي همه ي آنها ، اوباش به افراد بي تربيت ، پست و فرو مايه اطلاق مي شود.
شما از مهاجمين به صفات نمازخوان ، ولايتي و جان بركف براي اسلام ياد فرموده ايد. بنده در دوران دفاع مقدس توفيق رزم در ركاب بزرگاني موصوف به صفات فوق الاشاره از استان فارس ، امثال سردارشهيد اسلام نصب ( شهيد زهرايي) ، سردار شهيد حاج محمد ابراهيمي فرمانده ي نازنين و هميشه خندان وقت مخابرات لشكر 19 فجر، سردار شهيد صفرعلي وليزاده فرمانده وقت گردان شهيد دستغيب و ... ، را داشته ام ، آيا بايد آن عزيزان جنت مكان را كه تمام دغدغه و توصيه شان به امثال اين كمترين كه در سنين نوجواني به سر مي برديم ، اين بود كه مبادا با اسراي عراقي بدرفتاري كنيم ، را نمازخوان ، ولايتي و مدافع اسلام ناميد ، يا كساني كه بر سر مهمان بي دفاع خود ، آنهم فرزند شهيد مطهري و نماينده خوشنام مجلس شوراي اسلامي سنگ و آجر مي كوبند.؟ آيا دادن اين صفات به مهاجمين در وهله اول ظلم به اين صفات نيست.؟
در كجاي دين و نماز و ولايت ، مهمان كشي سفارش شده است.؟ آنچه تا كنون ما از دين و نماز و ولايت شنيده ايم ، اين بوده كه « مهمان را گرامي بدار گر همه كافر باشد.» دكتر علي مطهري كه نه تنها كافر نيست بلكه مسلمان است ، بلكه شيعه دوازده امامي است ، بلكه فرزند شهيد مطهري است. بلكه بر حسب تصادف در تقسيم بندي جناحي ، در جناح راست قرار مي گيرد. بقول خودش اگر يكي از اين سنگ و آجر ها به سرش اصابت مي كرد ، امروز چه كسي پاسخگو بود.؟
براستي مگر خوارج نمازخوان نبودند.؟ ، مگر عمر سعد لعين نماز خوان نبود.؟ ، مگر فرقاني ها نمازخوان نبودند.؟ آخر حضرت آيت الله اين چه استدلالي است كه شما مي فرماييد.؟ آيا نبايد بين نمازخوان با نمازدان فرقي قائل شد.؟ آيا نبايد بين قرآن خوان با قرآن دان فرقي قائل شد.؟ آيا اينان با فرض پذيرش نماز خوان و قرآن خوان بودنشان ، مصداق آيه شريفه ي : « مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِي » نيستند.؟
« درست است علماء معصوم نیستند امام هم معصوم نبود. اما حجت بود. فرق است بین عصمت و حجیت. وقتی گفته می شود من قانع نشدم نفی عصمت نیست نفی حجیت است. امام فرمود وقتی مردم به خبرگان رأی دهند و خبرگان مجتهد عادلی را انتخاب کنند او ولی منتخب مردم است و حکمش نافذ است. من قانع نشدم، نفی نافذ الحکم بودن است نه نفی عصمت. نافذ الحکم بودن پرچم ماست، سرود ملی ماست. هرکس پرچم نافذ الحکم بودن را سست کند پرچم جایگزین بدون هیچ تردید پرچم استکبار است. »
حضرت آيت الله ، در عجبم كه چرا پيامي به آن زيبايي كه با احاله ي همگان به قانون شروع مي شود ، انجام آن به تكريم ضمني آنارشيسم ختم مي شود. حضرتعالي در فراز فوق آورده ايد كه : « من قانع نشدم، نفی نافذ الحکم بودن است نه نفی عصمت. نافذ الحکم بودن پرچم ماست، سرود ملی ماست. هرکس پرچم نافذ الحکم بودن را سست کند پرچم جایگزین بدون هیچ تردید پرچم استکبار است ..... ابراز قانع نشدن غیر از قانع نشدن است. قانع نشدن اختیاری نیست، اما ابراز آن، انتخاب و اختیارِ حجیت خود بر حجیت نظام و نافذ الحکم بودن خود بر نافذ الحکم بودنِ نظام است..... ما هزار سال صبر کرده ایم تا اسلام امامت را در جهان جا بیاندازیم. این حجیت زمامدار جانشین امامت است. این حجیت، شیشه عمر مردم ماست. مردم تحمل نمی کنند کسی به شیشه عمرشان سنگ بزند.»
حال سوال اساسي اين است ، كه اولا در كجاي قانون داشتن نظري غير از نظر مقام رهبري و بيان آن ، جرم شناخته شده است . و ثانيا بر فرض محال كه چنين باشد آيا نبايد مجرم را بدست قانون سپرد تا مجازات شود.؟ آيا اين بزرگترين ظلم به مقام رهبري نيست ، كه در جهان اينگونه جا بيندازيم كه در ايران اگر كسي ديدگاهي غير از ديدگاه رهبري داشت ، و آن را بيان كرد ، حتي اگر نماينده مجلس هم باشد ، مستوجب عقاب است و نياز به حتي محاكمه قانوني هم ندارد ، و هر كسي حق دارد در هر زمان و مكان و به هر حد وبا هر ابزار اقدام به مجازات او نمايد.؟
حضرت آيت الله ، ما آنچه از بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي رحمه الله عليه و رهبر معظم انقلاب شنيده و ديده ايم در تضاد آشكار با ديدگاه جنابعالي و آيت الله ايماني است. كه شما داشتن نظري غير از نظر رهبري را به زدن سنگ به شيشه عمر ملت و آيت الله ايماني به كاشتن بادي كه مستوجب درو كردن طوفان است تشبيه مي نمايد.
« گفته شد كه بعضي ها نظرات كارشناسي مي دهند، با نظر رهبري مخالف است، مي گويند آقا اين ضدولايت است. من به شما عرض بكنم؛ هيچ نظر كارشناسي اي كه مخالف با نظر اين حقير باشد، مخالفت با ولايت نيست؛ ديگر از اين واضح تر؟! نظر كارشناسي، نظر كارشناسي است. كار كارشناسي، كار علمي، كار دقيق به هر نتيجه اي كه برسد، آن نتيجه براي كسي كه آن كار علمي را قبول دارد، معتبر است؛ به هيچ وجه مخالفت با ولايت فقيه و نظام هم نيست. به هر حال هيچ گاه اعلام نظر كارشناسي و نظر علمي، معارضه و مبارزه و مخالفت و اعلام جدايي از رهبري و ولايت و اين حرف ها به حساب نمي آيد و نبايد بيايد. » ( رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان مورخ : 17/5/91 )
« شما از ولایت فقیه نترسید ، فقیه نمی خواهد به مردم زورگویی کند . اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند ، این فقیه دیگر ولایت ندارد. اسلام است ، در اسلام قانون حکومت می کند . پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود ، تابع قانون الهی ، نمی توانست تخلف بکند.» ( صحیفه امام ، ج 10 ، ص 29)
پس حضرت آيت الله ، ولي فقيه هم تابع قانون است . آنجا كه قانون نباشد استكبار ظهور و بروز پيدا مي كند .. آنجا كه قانون تضعيف شود ، استبداد و استكبار و آنارشيسم با هم ظاهر خواهند شد. چنين مباد.
والسلام
محمد باقر عباسي سملي