عصر ایران؛ مهرداد خدیر- نزدیک به 6 سال پس از بسته شدن ساختمان (و نه انحلال) انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران، برای صدها تن از اعضای این نهاد مدنی امکان گرد آمدن در زیر یک سقف و در ضیافت افطار در روز شهادت مولا علیع فراهم آمد.
هر چند که در سال های قبل از 1388 در محل خود انجمن ضیافت افطار برگزار می شد و این اتفاق چنانچه در خود ساختمان این نهاد رخ می داد بسا فرخنده تر بود اما به هر رو برای روزنامه نگارانی که پس از 6 سال همدیگر را به صورت گروهی و در آیینی عمومی می دیدند نیز این فرصت مغتنم بود و آن را طلیعه ای خوش پنداشتند.
میزبان نیز اگر چه انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بود اما به واقع میزبان و میهمان در کار نبود چون «سیمرغ» جز همان «سیمرغ» نیست و خود روزنامه نگاراناند که با اصرار بر واقعی و دموکراتیک و صنفی و غیر دولتی بودن این نهاد، مجال ادامه حیات آن را فراهم آورده اند و این حضور به معنی آن بود که به رغم آنچه مخالفان در شیپورها دمیده اند این حیات ادامه دارد و انجمن نیز فراتر از هیات مدیره منتخب آن است تا برخی مواضع آن را بپسندند یا نپسندند که خود اعضایند و سیمرغ، همان سی مرغ است و تازه خود هیات مدیره برای برگزاری مجمع عمومی عادی سالانه و انتخاب ترکیب جدید اعلام آمادگی کرده است.
این حضور خط بطلانی هم بر پروژه موازی سازی کشید زیرا کسانی همواره بر آن سر بوده اند تا به جای یک نهاد مستقل و فراگیر، انجمنی هدایت شده را به عنوان نماینده همه روزنامه نگاران معرفی کنند غافل از این که سازمان بین المللی کار یگانه نهاد تاسیس شده در سال 1376 را به عنوان«تشکل اکثریت» به رسمیت می شناسد و فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران نیز.
مثل این است که کسانی به خاطر مخالفت با هیات رییسه فدراسیون فوتبال بخواهند فدراسیون دیگری برپا کنند غافل از این که فدراسیون بین المللی فوتبال (فیفا) تنها یک فدراسیون فوتبال را در ایران به رسمیت می شناسد ولاغیر که در حال حاضر ریاست آن با علی کفاشیان است و دیگران می توانند همت خود را صرف رقابت با او در مجمع آتی کنند یا خود فراکسیون هایی تشکیل دهند نه این که هر که بخواهد فدراسیونی راه اندازد.
استقبال گسترده اعضا و چهره های شاخص روزنامه نگاری - که به رغم همه مشکلات این سال ها در این سرزمین مانده اند و نکوچیده اند - می تواند این سوء تفاهم را نیز بزداید که انگار همه از این سرزمین یا از این حرفه رفته اند! حال آن که هر چند برخی از فعالان رسانه ای کوچ و کار در رسانه های فرامرزی یا اساسا خروج از این حرفه را برگزیده اند اما دیگران هستند و تنها از جمع روزنامه نگاران نیز نرفته اند که در میان کوچندگان مجریان صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم بوده اند.
استقبال اعضا از فراخوان انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و حضور در ضیافت افطار بار دیگر ضرورت عمل به وعده رییس جمهوری در بدو شروع کار در مرداد سال 92 را نیز یادآور می شود.
این نهاد در برخی از اطلاعیه های اخیر خود وزیر تعاون ، کار و رفاه را به تلاش برای ایجاد تشکیلاتی تازه به جای از سرگیری فعالیت انجمن و اجرای دستور صریح رییس جمهور روحانی متهم کرده و قراینی هم در این باره آورده و جالب این که آقای ربیعی به جای ابهام زدایی در این باره می کوشد توپ را از زمین وزارت کار بیرون اندازد. حال آن که رابطه این نهاد با وزارت ارشاد صرفا «موضوعی» است و وزارت اطلاعات نیز شکایت خود را پس گرفته و موضوع مشخصا به وزارت کار مرتبط است منتها وزیر کار یا به برخی از اظهارات مدیرانی در دولت قبل استناد می کند و گاهی هم موضوع را ازاراده قوه مجریه خارج می داند و البته هیچ یک از این موارد را نیزبه صراحت و از جانب خود اعلام نمی کند.
جالب این که همین آقای ربیعی چند ماه قبل از تشکیل دولت آقای روحانی و عضویت در آن به عنوان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با عنوان عضو هیات علمی دانشگاه پیام نورو مدرس جامعه شناسی ارتباطات با خبرنگار ویژه نامه نوروزی سال 92 یا سالنامه 92 روزنامه شرق ( حامد طبیبی) مصاحبه کرده و گفته بود: «یک نظام سیاسی هوشیار باید تمهیداتی بیندیشد تا نخبگان آن در مکان های مختلفی جمع شوند و از دریچه آنها جامعه را ببیند و گرنه هیچ کس نمی تواند تحولات را پیش گویی کند.»
ضیافت افطار روزنامه نگاران متفاوت بود. هم به این خاطر که میزبان و میهمان نداشت زیرا اعضا هم میزبان بودند و هم میهمان. دیگر این که معمولا چنین سفره هایی با بودجه های دولتی و گاه با ریخت و پاش، گسترده می شود و اینجا بودجه دولتی و رانت و حمایتی در کار نبود.
سوم این که اگر اکثریت حاضران در ضیافت رییس جمهوری به افتخار اهل مطبوعات و رسانه ها را گویندگان و مجریان و تهیه کنندگان و کارکنان صدا و سیما تشکیل می دادند و روزنامه نگاران در اقلیت کامل بودند و تنها جای رییس سازمان صدا و سیما خالی بود اینجا اما همه دستی در قلم داشتند؛ روزنامه نگاران مستقلی که آنچه را که در ذهن خود دارند به روی کاغذ یا مونیتور می آورند و اگر چه رابطه استخدامی یا کاری با سازمان یا بنگاهی دارند اما حاصل فکر خود را منتشر می کنند نه اندیشه دیگری را و کار رسانه ای انجام می دهند و نه تبلیغی.
باید امید داشت که مناقشه هستهای هر چه زودتر به فرجام نیکو رسد تا شخص رییس جمهوری با فراغ بال بیشتر به حوزه های دیگر بپردازد.
حق روزنامه نگاران ایرانی است که چونان یک خانواده در خانه خود گرد آیند و صد البته که در یک خانواده و یک خانه دیدگاه ها متنوع است و آنچه افراد را زیر یک سقف گرد می آورد تنها اشتراک صنفی و تعلقات کلی میهنی است و نه علایق سیاسی یا هر علقه و سلیقه دیگر.
در نگاه خُردتر هر صنفی حق دارد تشکل خود را داشته باشد و در نگاه کلانتر حاق واقع همان است که آقای علی ربیعی قبل از جلوس بر کرسی وزارت کار درباره «یک نظام سیاسی هوشیار» گفته بود و نقل و اشاره شد و اکنون از او به عنوان کارگزار نظام سیاسی هوشیار انتظار میرود همان را محقق کند نه آن که درصدد انکار باشد یا گمان برد تشکیلات دیگری می تواند جای این درخت 18 ساله را بگیرد یا از خود سلب مسوولیت کند.
ضیافت افطاری انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران یکبار دیگر مظلومیت این انجمن واعضای نجیب آنرا به تصوریر کشید.