رقابت عشقي شاگرد مکانيک با پزشک جوان

با شکايت يک پزشک در دادسراي جنايي مبني بر مزاحمت تلفني خواستگار رقيب و آتش زدن خودرو از سوي مرد مزاحم ، ماموران پليس آگاهي يک شاگرد مکانيک را دستگير کردند.

به گزارش جام جم ، چندي پيش يک پزشک تهراني با مراجعه به شعبه چهارم بازپرسي دادسراي جنايي با ارائه شکايتي عنوان کرد 5 ماه پيش با دختر 17 ساله اي به نام مهسا ازدواج کردم ، اما از همان ابتدا يک مزاحم تلفني مدام مرا تهديد مي کرد تا از همسرم جدا شوم و در ادامه وي تهديد کرده است که در صورتي که به درخواست او عمل نکنم ، مرا خواهد کشت.

به دنبال اين شکايت ، بازپرس شعبه چهارم دستور قضايي صادر کرد و با ارجاع پرونده به پليس آگاهي ، تحقيق در اين زمينه آغاز شد. بنا بر اين گزارش ، هنگامي که تحقيق در اين زمينه ادامه داشت ، چندي بعد مرد پزشک بار ديگر با مراجعه به دادسراي جنايي عنوان کرد: شب گذشته مرد مزاحم تماس گرفت و گفت خودروي تو را سرقت کرده ام و چند خيابان پايين تر از محل سکونتت آن را به آتش کشيده ام.

شاکي افزود: به دنبال اين تماس ، سراسيمه از خانه خارج شدم و دقايقي بعد خودروي سوخته ام را در حاشيه خيابان مشاهده کردم.

دستگيري متهم
به دنبال اين ماجرا ، بار ديگر تحقيقات پليس ادامه پيدا کرد و سرانجام روز گذشته جوان 22 ساله اي به نام محمد در حالي که در يک باجه تلفن عمومي در حال تماس و ايجاد مزاحمت بود ، دستگير شد. با انتقال متهم به پليس آگاهي ، وي گفت : از مدتها پيش به مهسا دل بسته بودم و قصد داشتم پس از پايان خدمت سربازي با او ازدواج کنم اما متوجه شدم او با يک پزشک ازدواج کرده است. من نيز در يک کارگاه مکانيکي مشغول به کار شدم و براي آن که مرد پزشک را وادار کنم تا مهسا را طلاق دهد ، براي او ايجاد مزاحمت مي کردم.

متهم افزود: اگرچه براي مرد شاکي ايجاد مزاحمت کرده ام اما نقشي در سرقت خودروي پرايد او و به آتش کشيدن وسيله نقليه اش نداشته ام.

به دنبال اين اظهارات و صدور قرار مجرميت براي متهم ، پرونده به شعبه دادياري اظهارنظر ارسال شد و داديار رضوانفر پس از تحقيق از متهم و شاکي ، بررسي در اين زمينه را به پليس آگاهي ارجاع کرد. 

مجریان کهنه‌کار تلویزیون در برنامه‌های شب یلدا ؛ امیرحسین مدرس، حسین رفیعی، نیما کرمی، سونیا پوریامین، کامران نجف‌زاده و ...

تماشاخانه

آن روزها کنار هم بودن، خودش یک آیین بود / در ارتباط رودررو، چشم‌ها راست و دروغ را لو می‌دهند؛ چیزی که ابزارها از ما پنهان می‌کنند / ما قرار بود از ابزارها استفاده کنیم، اما حالا خودمان را در اختیارشان قراردادیم (فیلم)

دو دقیقه روانی یکی از ترسناک‌ترین صحنه‌های تاریخ سینما (تماشا کنید)

فیلم های دیگر