عصر ایران؛ مهرداد خدیر- با این که مهدی کوچک زاده نماینده مجلس شورای اسلامی در اعتراض روز سه شنبه ششم مرداد ماه خود که به تنش انجامید بر حقوق نمایندگان در قبال توافق هسته ای تاکید ورزید اما فریادهای او چندان به عنوان تاکید بر جایگاه قوه مقننه تلقی نشده است.
در حالت عادی رسانه ها و فعالان جامعه مدنی باید از اصرار یک نماینده بر پیمودن مکانیسم های پارلمانی استقبال کنند چون میان دموکراسی و پارلمانتاریسم نسبت روشنی برقرار است.
اما چرا فریادهای کوچکزاده بر سر توافق بزرگ هستهای در این راستا ارزیابی نشد و جامعه و افکار عمومی در کلیت قضیه با او هم داستانی نمیکنند؟
در پاسخ به این پرسش چند نکته را می توان یادآور شود:
اول این که هنگامی می توان اعتراض های کوچک زاده را به عنوان دفاع از صیانت مجلس تلقی کرد که در پیشینه او نیز چنین سوابقی وجود داشته باشد. اما چگونه میتوان پذیرفت نمایندهای که انتقادات همکار خود – علی مطهری – را تاکنون برنمیتافته اکنون از جایگاه مجلس سخن بگوید؟
در دی ماه 93 شماری از همفکران آقای کوچک زاده مانع نطق میان دستورعلی مطهری شدند و خود او اعتراضی نکرد.
در اسفند 93 نیز علی مطهری در شیراز مورد ضرب و شتم قرار گرفت و بازصدایی از دلواپسان برنخاست. سهل است برخی هم زبانی هم کردند.
دفاع از کیان مجلس و قوه مقننه هنگامی پذیرفتنی است که کارنامه شخص او نیز چنین گواهی دهد و شوربختانه کارنامه آقای کوچک زاده چنین گواهی یی نمی دهد.
دوم این که نماینده مجلس شورای اسلامی به اعتبار وکالتی که ازجانب مردم اخذ کرده سخن می گوید. اما مگر رییس جمهوری نیز به طریق اولی نماینده همین مردم نیست و با قولی که برای حل و فصل مناقشه هسته ای داد رای نگرفت؟
نکته سوم این است که دلواپسان اکنون در حالی بر وزارت خارجه خرده می گیرند که تا پیش از این دولت، اساسا پرونده هسته ای در اختیار دستگاه دیپلماسی نبود و هر چند نمایندگانی از وزارت خارجه در هیات های اعزامی عضویت داشتند اما مسوولیت پرونده با مقامی غیر وزیر امور خارجه بود. اکنون اما دست کم می توانند از وزیر خارجه سوال کنند یا حتی طرح استیضاح او را تدارک ببینند.
مهم ترین وجه اعتراض کوچک زاده این بود که احساس می کنند «سرکار گذاشته شده اند». اما چرا آن روز که طرح آنان دستخوش تغییراتی شد و عبارت «باید به تصویب شورای عالی امنیت ملی برسد» اضافه شد سکوت کردند؟ اکنون بنا به همان مصوبه خودشان وزیر خارجه تنها باید هر 6 ماه یک بار گزارش دهد و تصویب در شورای عالی امنیت ملی صورت می پذیرد.
چون در یادداشت خواندنی دیگری به موضوع مشکل نمایندگان با زبان انگلیسی اشاره شده در این گفتار تکرار نمی شود. تنها به ابراز این شگفتی می توان بسنده کرد پس این همه «دکتر، دکتر» که نثار هم می کنند و حقوق و مزایا را بر اساس عنوان «دکتر» دریافت می کنند به چه کار می آید وقتی از عهده خواندن یک متن مهم به زبان انگلیسی بر نمی آیند؟
خودشان زبان نمی دانند. آیا در بیرون مجلس و در میان نزدیکان خود نیزمترجمی یافت نمی کنند تا به آنها بگوید در «برجام» چه دادیم و چه گرفتیم؟
آن روز که آقای محمود احمدی نژاد گفت «مجلس دیگر در راس امور نیست» و این سخن امام ناظر به قبل ازبازنگری در قانون اساسی بود یا وقتی نماینده معاون پارلمانی برای منتفی کردن استیضاح علی کردان به مجلس رفت و چک های 5 میلیون تومانی توزیع می کرد یا روزی که به جای لایحه بودجه سی دی خالی پخش کردند باید اعتراض می شد (هر چند در یک مورد اعتراض جانانه ای صورت پذیرفت) و اکنون اعتراض های آقای کوچک زاده بیشتر از سر گرایش های گروهی و نگاه انحصاری به سیاست و دفاع از رویکرد هسته ای دولت قبل تفسیر می شود تا حمایت از حقوق ذاتی مجلس شورای اسلامی.
پرسش جدی این است که چرا فریاد های مهدی کوچک زاده از جنس اعتراضات آشنای علی مطهری تلقی نمی شود؟
پاسخ ساده است. دغدغه دلواپسان الزاما رعایت حق مجلس نیست که اگر بود از علی مطهری هم دفاع می کردند. فریادهای کوچک زاده بیشتر به این خاطر بود که حس می کنند در برابر دوقلوی «سند وین/ قطعنامه نیویورک» قدرت مانور ویژه ای ندارند.
آنان هنوز در حال نقد توافق ژنو در آذر 92 بودند که بیانیه لوزان در فروردین 94 صادر شد.
خیال می کردند این قول نامه به سند نهایی نمی انجامد که سند وین در 23 تیر 94 به امضای 7 کشور رسید و گمان می بردند این سند در دست اندازهای دلواپسان در مجلس گرفتار می شود که 6 روز بعد قطعنامه 2231 صادر شد و ایران این بار مانند قطعنامه 598 یک سال صبر نکرد تا بپذیرد و تنها یک ساعت بعد وزارت خارجه بیانیه داد که در عرف دیپلماتیک به منزله قبول تلقی شد.
اگر مهدی کوچک زاده و همفکران اوپیش تر از حقوق نمایندگان دیگر دفاع کرده بودند یا اگر در مواجهه با امور فرهنگی پای نهادهای دیگر را به میان نمی کشیدند می توانستیم باور کنیم که واقعا دغدغه کیان مجلس و رعایت شان آن را دارند. اما اکنون این فریادها شنیده نمی شود.
چون جامعه می خواهد از بند تحریم ها برهد و دغدغه ترجمه متن توافق را ندارد و کلیت موضوع را همه می دانند که به محدودیت هایی تن داده ایم تا کشور به مسیر توسعه و تعامل بازگردد.
صدای اعتراض کوچک زاده به جایی نرسید چون حتی فریاد زیر آب هم نبود!