عصرایران؛ رضامیرمحرابی- رییس سازمان سینمایی و معاون وزیر ارشاد در روز ملی سینما با حضور در برنامه خندوانه بار دیگر بر سیاست لبخند تاکید کرد و گفت: «اداره سینمای ایران و مدیریت در سازمان سینمایی صبر ایوب میخواهد زیرا فعالیت در این سینما سخت است و از طرفی همه این سینما را دوست دارند و آن را میخواهند. از طرفی کمتر به این سینما توجه شده و سفره این سینما نیز کوچک است به همین دلیل ما در سال تنها ۱۰۰ فیلم میسازیم و ۵۰ فیلم را میتوانیم نمایش دهیم درحالیکه پتانسیل سینمای ایران ساخت ۲۰۰ فیلم است. ما صنعتی به نام سینما داریم اما با آن به شکل صنعت برخورد نمیکنیم و باید به این مساله کاملا توجه کنیم.»(نقل از ایلنا)
هر چند فوتبال و سینما دو دنیای جدا و متفاوت هستند اما از جهاتی این دو پدیده قرن آنقدر به هم شبیه هستند که عاشقان سینه چاکی را برای خود در اقصی نقاط عالم ردیف کرده اند و هیجان های ناشی از رصد اتفاقات این دو حوزه کمی انسان را از خمودگی و روزمرگی های امروزی نجات می دهد. سینما و فوتبال با ساختار مشابهی که دارند لحظه به لحظه ما را با خود همراه می کنند و گاهی پایان های دراماتیک شان تا مدت ها از ذهنمان گذر نمی کند و سال ها در خواب و بیداری به سراغمان می آید. به همین دلایل است که این دو پدیده پر از حاشیه هستند و حتی مدیریتشان از جهاتی می تواند شبیه به هم باشد.
علی کفاشیان که سالهاست علی رغم انتقادات فراوان بر صندلی ریاست پرحاشیه ترین فدراسیون ورزشی این مملکت تکیه زده همواره با سیاست لبخند، از بحران ها عبور کرده و منتقدانش را دست انداخته است. حال، حجت الله ایوبی، رایزن اسبق فرهنگی ایران در فرانسه و سکاندار فعلی قطار سینمای این کشور، در حالی از لبخند بر لبانش سخن می گوید و حرف آرامش در این سینما را به میان می آورد که به گفته ی حتی حامیانش در این مدت زمان گذشته از حضورش به همان اندازه که اقدامات خوب و رو به جلو داشته، کوتاهی ها و قصورهایی نیز داشته است.
اگر بخواهیم یکی از محاسن حضور حجت الله ایوبی را در این سینما یادآور شویم، احیای رفتار احترام آمیزی است که طی سال های گذشته از این هنر تا حدی رخت بر بسته بود و ادبیات مناسب و محترمانه ای که باعث ایجاد آرامش در میان صنوف سینمایی شده بود از رویه های مثبتی است که لازم است در فرهنگ مدیریت فرهنگی این مرز و بوم نهادینه شود. ایجاد و حمایت از گروه هنر و تجربه و نهادینه کردن فرهنگ گفت و گو برای حل مشکلات نیز جزو رویه های مثبت این مدیر فرهنگی بوده است.
اما فشارها و تنگ نظری ها و تحریف ها از این مرد آرام چهره ای ساخته که دیگر به هر بهایی سکوت پیشه نخواهد کرد. مرد آرام و متين سينماي ايران كه طي دوره تصدي اين سمت همواره صبر و شكيبايي اش زبانزد بوده است اين روزها ديگر سكوت را كنار گذاشته و تصميم دارد دوران جديدش را نشان دهد.
واكنش او در مقابل شايعه سازي در اخبار تلويزيون و نامه اش به رييس صدا و سيما همگان را متوجه كرد كه صبر ايوبي در مقابل شايعه سازي ها تمام شده است. او به خوبي گفته بود: "سال ۹۳ سال صبر و سکوت بود. سال ۹۴ سال صبر است ولی سکوت نخواهیم کرد؛ مطمئن باشید."
اما گاهی رویکرد انفعالی مبتنی بر لبخند باعث ناامیدی کسانی می شود که نگاهشان به تصمیمات مدیریتی این مرد و علی جنتی وزیر کابینه ای دولت یازدهم است. خود را جای محسن امیر یوسفی، رضا درمیشیان، کیانوش عیاری، احمد رضا درویش،ابراهیم حاتمی کیا، کمال تبریزی، سامان مقدم و... تمام فیلمسازانی بگذارید که فیلمهایشان در توقیف دائمی بسر می برند و هیچ روزنه ی امیدی روبرویشان قرار ندارد. شاید مخالفان فیلم های توقیفی معتقد باشند این فیلم ها حامیان جریان سیاسی خاصی در این سینما هستند و فیلم های مورددار این چنینی نباید روی اکران را ببینند. حال سوال این است که وقتی در گذشته هذیانی به اسم فیلم سینمایی(نام فیلم ها و اسامی کارگردان های مورد نظر محفوظ است) با بودجه دولت ساخته می شد و پر از شعارزدگی و محتوازدگی بود و حتی یک دهم هزینه اش را هم در اکران نمی فروخت، چطور آن روزها و لحظه ها کسی ادعا نمی کرد که این فیلم ها(ببخشید هذیان ها) که با بودجه بیت المال ساخته می شود نماینده جریان سیاسی خاصی هست.
حجت الله ایوبی، مرد محترم سینمای ایران باید تصمیمی اساسی در این زمینه بگیرد و تکلیف سرمایه های سرگردانی که در فیلم های توقیفی معطل مانده را سریع تر روشن کند و پس از اکران این فیلم ها، افکار عمومی و علما و صاحب نظران در فضای گفت و گو مباحثه کنند که آیا توقیف تنها راه حل بوده است؟ آیا اکران فیلم های پشت در مانده خدای ناکرده امنیت کشور را به خطر انداخته بود؟ فیلم "قصه ها" که از توقیف درآمد چه اتفاقی رخ داد؟ البته طبیعی ست در فضایی آرام و آزاد هر کسی حق دارد در مورد اکران فیلم ها نظر دهد و باید صداهای مختلف را شنید ولی یک بار برای همیشه باید پای مجوزهایی که خودشان صادر می کنند بایستند.
روایت جالب توجهی در یکی از خبرگزاری ها در ماه اخیر در مورد حواشی که در 10 سال اخیر بر سر این سینما آمده است منتشر شده بود که مرور خلاصه ای از آن خالی از لطف نیست: «در دولت نهم؛ ازیک سو هشدارهای مکرری برای دور نگهداشتن شمقدری از سینما به گوش رئیسجمهور میرسید و از سوی دیگر شمقدری شکایتهایی را مبنی بر به بازی نگرفتنش در گوش احمدینژاد زمزمه میکرد. نتیجه این گلایهکشیها خوردن حکم مشاور هنری رئیسجمهور به نام شمقدری بود. حکمی که اختیارات او را در امور سینمایی بیشتر کرد. شمقدری برای معاونت سینمایی دولت نهم از لفظ چمبره انگلیسیها بر سینما استفاده میکرد و جعفری جلوه نیز درباره رفتار جناحهای مخالف با سینما میگفت: "زمانیکه از همه طرف تیر فتنه میبارد و از همه سو تخریب صورت میگیرد خودی و غیرخودی میزند."
در دولت نهم زمزمه انتقادات به کارکرد خانه سینما آغاز شد. نهالی که در دولت بعد به سرکردگی بابک خانیان (مشاور اجرایی شمقدری) به بار نشست و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت در صبح چهاردهم دی ماه سال ۱۳۹۰ در حاشیه جلسه هیئت دولت انحلال خانه سینما را به طور رسمی اعلام کرد و دلیل آن را تخلفات این نهاد دانست. و اینگونه تنها نهاد صنفی سینماگران به مدت دو سال تعطیل شد. وزیر فرهنگ دولت یازدهم از همان روزهای ابتدایی روی کار آمدن باز شدن این نهاد صنفی را در دستور کار خود قرار داد و خانه سینما در بیست و یک شهریورماه سال 92 خانه سینما با حکم جنتی بازگشایی شد.
آمدن اعضای آکادمی اسکار به ایران از دیگر اتفاقات حاشیهساز دولت نهم بود. به گفته جعفری جلوه؛ آنها با هماهنگی افرادی درون دولت و مدیریت خانه سینما دعوت شده بودند و معاونت سینمایی در این ماجرا دخالتی نداشته. به زعم جعفری جلوه منظور از کسانی درون دولت؛ افرادی بود که در ظاهر منتقد سفت و سخت این ماجرا بودند اما پشت پرده؛ بهرهبرداریهای خود را از این حرکت میکردند.
بعدها شمقدری که زمان آمدن اسکاریها شمشیر را از رو بسته بود صحبتهایی از لابی کردن با اسکار برای اهدای جایزه به فیلم «جدایی» مطرح کرد که جعفری جلوه درباره این رفتار دوگانه میگوید: منتقدان آن روزِ دعوت از اعضای آکادمی اسکار؛ امروز مدعی لابی با اسکار هستند و خود را به دریافت جایزه اسکار مفتخر میدانند. تشکیل شورای عالی سینما و تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی به این دلیل که سینما بودجه و ساختار جداگانه داشته باشد از اموری بود که در دولت دهم انجام شد.
دولت دهم؛ 26 مجوز در سال 88 برای فیلمهایی در ژانر کمدی که به کار بردن لفظ لوده برای آنها زیبندهتر است؛ صادر کرد. بیشترین مجوزهای این ژانر در یک سال از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیکند و این تعداد مجوز در یک سال بیسابقه است. در این سالها ساخت فیلمهای بیارزش و لوده که پرفروش هم بودند شدت گرفت. این اتفاق یعنی ضربه به سینمای فرهنگی کشور و ساخت فیلمهای فاقد ارزش بصری و محتوایی.
آنها که در آن روز مدیریت فرهنگی را تنها در ممیزی خلاصه میکردند در صحنه عمل رفتاری متظاهرانه را در پیش گرفتند. اینها کنایههای جعفری جلوه به شمقدریست. او سالهای بین 84 تا 88 را سنگینترین دوران معاونت سینمایی کشور میداند که در آن نقد و تخریب بسیار بود و مانعتراشیها از همهسو حتی درون دولت اجازه وحدت در مدیریت را نمیداد.
دو فیلم «راه آبی ابریشم» و «ملک سلیمان» اواخر سال 88 با هزینهها 7ـ 8 میلیارد تومانی ساخته شدند. فروش اولی کمتر از 300 میلیون تومان و دومی حدود یکونیم میلیارد تومان اعلام شد.
واژه "فیلم فاخر" که از اصطلاحات شمقدری بود در همین دوره ردیف بودجه جداگانهای گرفت و ساختشان در دولت دهم شدت گرفت. فیلمهایی که با سرمایهگذاری میلیاردی ساخته شدند و انتقادهای زیادی متوجهشان شد. پروژه پرحاشیه لاله نیز که با هزینه بیش از 8 میلیارد تومان نیمه راه رها شد از دیگر ولخرجیهای دولت دهم از جیب بیتالمال بود که سرآخر به سازمان بازرسی کل کشور ارجاع داده شد و سرانجام نامعلومی دارد.
عدم اکران «خانه پدری»، «رستاخیز»، «عصبانی نیستم»، «خانه دختر»، جدا شدن بخش بین الملل و ملی در جشنواره فجر و حذف فجر از بخش بین الملل، خبر استیضاح وزیر به دلیل اکران «قصهها»، سنگاندازی برای افتتاح نشدن مدرسه ملی سینما حاشیههایی هستند که مدیریت سینما در دولت یازدهم با آن ها درگیرند.
بهدلیل حضور مدیران فرهنگی و حضور صفار هرندی که فردی آشنا با فرهنگ بود؛ در دولت نهم تعامل بیشتری بین هنرمندان و مدیران ارشاد وجود داشت. محمدمهدی عسگرپور ،مدیرعامل پیشین خانه سینما بر این اعتقاد است و میگوید: دو دولت احمدینژاد در بخش فرهنگ دو عملکرد کاملا متفاوت داشت و این شکاف تا حدی بود که این هشت سال را میتوان به دو چهار سال جداگانه تقسیمبندی کرد.
اختلاف و دو دستگی میان اهالی سینما، ایجاد جو بدبینی میان سینماگران، دعواهای مکرر و اتلاف انرژی هنرمندان، تعطیلی خانه سینما، هزینههای هنگفت برای پروژههای فاخر، چرایی تاسیس نهادی به نام سازمان سینمایی که هیچ کس متوجه تفاوتش با معاونت نشد، نمونههایی هستند که سینماگران درباره دولت دهم مطرح میکنند.
این درست که شرایط کار کردن در این دولت بهتر شده و فیلمسازان با فراغ بال بیشتری اقدام به ساخت فیلم میکنند اما از آنجا که هر چند وقت یک بار خبری از عدم اکران یک فیلم به گوش میرسد این بیم و هراس در فیلمسازان به وجود میآید که آیا فیلمهایشان از اکران سردرخواهند آورد یا خیر؟ باید این انتقاد را از این دولت داشت که چرا توانایی دفاع از مجوزهایی که خود صادر میکند را ندارد؟
وزیر دولت یازدهم و معاونش در امور سینما در این مدت بیشتر از اینکه به مشکلات بنیادین سینما سامان دهند مشغول خاموش کردن آتشهایی هستند که گاهوبیگاه از سو جناحهای مخالف زبانه میکشد.»(ایلنا)
این ها اندک روایتی است از آنچه بر سر این سینما در این سال ها آمده است و رییس سازمان سینمایی بهتر از هر کسی به آن ها واقف است. حال مردم و مخاطبان این سینما از دور به این اتفاقات نگاه می کنند و منتظرند تا فیلم خوب ببینند، سالن سینمای خوب در نزدیکی شان باشد و در جریان فرهنگی قرار بگیرند که همه ذائقه ها را با محصول خوب حفظ کند. مخاطبان سینمای ایران از این دعواها دل خوشی ندارند. امیدواریم لبخند و آرامش مرد محترم سینمای ایران در کنار تصمیمات مدیریتی و عقلانی، گره از مشکلات این سینما باز کند.