۱۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۱۷۴۸۳
تاریخ انتشار: ۰۰:۳۹ - ۲۵-۰۶-۱۳۹۴
کد ۴۱۷۴۸۳
انتشار: ۰۰:۳۹ - ۲۵-۰۶-۱۳۹۴
محمود دولت آبادی:

در جامعه امروز باید صبور بود

مراسم دیدار با محمود دولت آبادی امروز ۲۴ شهریورماه در مرکز همایش‌های کتابخانه ملی برگزارشد.
در ابتدای این مراسم علی دهباشی گفت: امروز مفتخریم به حضور استاد محمود دولت آبادی بر خود می‌بالیم که در عصری زندگی می‌کنیم که دولت آبادی در آن حضور دارند که بیش از نیم قرن از چاپ اولین داستان ایشان می‌گذرد. از ابتدا تاکنون حقیقت جویی، عدالت خواهی و ظلم ستیزی از اولویت‌ها بوده است.

به گزارش ایلنا، او ادامه داد: از بومی‌ترین بخش فرهنگ ایران پا ادبیات جهان گذاشته است و اکنون نام و آثار او در جهان تداعی نویسنده‌ای بزرگ از سرزمین کهنی با ادبیات چند هزاره ساله در وطن خود مانده با مشکلات زیادی زیسته است. از آثار او در ناامید‌ترین شرایط امید گرفته‌ایم.

 محمود دولت آبادی با تشکر از برگزار کنندگان این جلسه و تشکر از علی دهباشی و خسرو شایگان گفت: فکر می‌کنم که جذاب‌ترین نوع بیان در زندگی آدم‌ها آن است که به داستان گویی منجر می‌شود داستان خاصیتی دارد که شنونده را و خواننده را با خودش همراه می‌کند من می‌خواهم داستانی بخوانم که در حد فاصل سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۴ نوشته شده است. ممکن این متن قدری آزارنده باشد و البته اصل ادبیات هم براین است که دوره‌های مختلف در ذهنیت جامعه در حال حرکت گم نشود.

او سپس قسمتی از داستان «روزگار سپری شده مردم سالخورده» را خواند و با اشاره به سخن داستایوفسکی که می‌گوید اندوه هنر را آفرید اظهار داشت: البته هنر در شادمانی هم آفریده می‌شود حافظ و سعدی آثار درخشانی را در شادمانی سروده‌اند.

نویسنده بزرگ فرانسوی رومن رولان می‌گوید هنر محصول «مقدس رنج» است رنج در زبان فارسی به معنای اندوه نیست برای مثال رنجی که فردوسی یا سعدی از آن صحبت می‌کند به معنای اندوه و گوشه نشینی نیست.

این نویسنده با اشاره به بخشی از روزگار سپری شده مردم سالخورده گفت: بخشی که خواندم بیشتر مایه‌های غمگینانه داشت که مربوط به سالهای خاکستری است این کتاب برای من خیلی مهم است من توانستم ده سال با این کتاب زندگی کنم و زنده بمانم هرچند که سه بار نزدیکی مرگ رفته‌ام و به نظرم می‌رسید که بر خواهم گشت و این کار را به پایان خواهم رساند.

او ادامه داد: وقتی که تا نیمه‌های داستان را نوشته بودم از من دعوت شد به آمریکا بروم و رفتم در آنجا به من گفتن بمان یک بورس ۹ ماه در دانشگاه می‌شگان منظور شده بود همچنین گفتند «کلیدر» زیر نظر خودت ترجمه خواهد شد ولی من نماندم و علت آن تنها این بود که بیایم و روزگار سپری شده را به پایان برسانم خیلی خوشحالم که توانستم در آن موقعیت چیره شوم.

دولت آبادی گفت: انچه که ما از گذشتگان به ارث برده‌ایم که افراد زیادی به آن توجه نمی‌کنند مساله صبوری است و در جامعه ما انسان باید خیلی صبور باشد.
ارسال به دوستان