در لحظه نوشتن این نگاشته، به درستی نمیدانم که هدف از آن بررسی یک رویداد در دنیای کارتون این مرز و بوم است یا میخواهم ارتباطی نامحسوس میان یک بنگاه اقتصادی با مجموعهای فرهنگی به عنوان یک روزنامه را کشف کنم.
به گزارش ایسنا به نقل از سایت «ویدئو خبر» با انتشار یادداشتی با این مقدمه ادامه داد: موضوع در عین سادگی بسیار پیچیده است. یک بانک، کمپین تبلیغاتی خود را آغاز کرده است و بیلبوردهای آن در سطح شهر وجود دارد. از آن طرف روزنامهای در بخش باکس کارتون خود، کارتونی را منتشر میکند که اگر در کنار تبلیغ مذکور قرار گیرد به درستی میتوان نقاط تشابه فراوانی در میان آنها یافت.
به هر تقدیر، ذهنی آشنا با فضای توهم توطئه میتواند این برداشت را داشته باشد که قطعا میان این کارتون و آگهی مذکور ارتباطی نهفته است. باکس مورد نظر کاملا بدون شرح است. فردی که شمایل انسانهای بدوی را به خود گرفته است روی جزیرهای مخفی از اسکناس ایستاده و برای کشتی مالیات که دست خالی از ایستگاه او دور میشود، دست خداحافظی تکان میدهد. محتوای کارتون، اشارهای کور به فرار مالیاتی دارد.
همین کلیدواژه «منفی» وقتی در کنار آگهی تبلیغاتی بانک مورد نظر قرار بگیرد، کافی است تا سناریویی مبتنی بر پیشینه آن بانک در ذهن نویسنده شکل گیرد. البته این نوع از نگاه به ذهنیت صاحب آن مربوط میشود. از دید حرفهای در مطبوعات، این کارتون یک کپی از ایده تبلیغاتی است که حتی اگر از طرف صاحب همان ایده نیز شکل گرفته باشد، به لحاظ تکرار فرم ابداعی در دو اثر مجزا قابل قبول نیست.
در نگاهی فراتر از نقد حرفهای باید از انتشار این کارتون در روزنامهای پرمخاطب گله داشت. جهتدهی نامحسوس به افکار عمومی عنوانی است که به سادگی از طرف مسئولان این رسانه قابل تکذیب نیست. درست است که از لحاظ قانونی رسیدگی به چنین پروندهای به سرانجام دلخواه طرف شاکی منتهی نخواهد شد اما رسانه مورد نظر در دادگاه اخلاق حرفهای متهم است.
«سهم من از آینده چقدر است؟» عنوان کمپین تبلیغاتی بانک مورد نظر به همان اندازه که گنگ است، شایسته عنوان این نگاشته نیز هست. چرا که در اذهان تیزبینان جامعه چنین رویکردی فاقد پیامی روشن است و شاید هدف از طرح آن تنها درک سهم هر مجموعه از آینده باشد. شاید هم اینطور نباشد.