۰۶ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۴۵۲۴۷
تعداد نظرات: ۲۳ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۲ - ۲۹-۱۰-۱۳۹۴
کد ۴۴۵۲۴۷
انتشار: ۰۹:۱۲ - ۲۹-۱۰-۱۳۹۴

رضا احدی دستش را گذاشت توی دست مرگ ...

برای نسلی که لابه لای جنگ و موشک باران بزرگ شد، دل خوشی کم بود. همه آنها که این یکی دو روز برای رفتن ستاره موفرفری استقلال بغض کردند، برای دل خودشان گریه کردند.
عصرایران؛ احسان محمدی - چندی پیش شهرداری تهران بیلبوردهای بزرگی  نصب کرده بود قریب به این مضمون که از «پیری» گله نکنید و خوشحال باشید که خیلی ها این فرصت را پیدا نکردند تا «پیری» را تجربه کنند. از آن دست نصیحت های جانگداز ایرانی. ردیف کردن کلمات شیک. مثل چیدن شیرینی ها پشت ویترین شیرینی فروش محله ای فقیر نشین.

  وقتی آث میلان به تهران آمد رفتم ورزشگاه آزادی نه برای دیدن پائولو مالدینی و گنارو گتوسو. دلم برای ستاره های قدیمی پرسپولیس تنگ شده بود. یکبار دیگر دیدمشان. اندام نحقیف و شکننده مرتضی فنونی زاده، قیافه نزار مجتبی محرمی، شکم فربه فرشاد پیوس، زانوهای سست محسن عاشوری....

  پسر جوانی پُشت سرم مدام می خندید به فرشاد پیوس، فکر می کرد علی پروین است! می گفت این چاقالو چه شکم ضایعی داره! برگشتم نگاهش کردم، 17 سالش نمی شد اما پشت سرم وقتی جواب شعار آنور استادیوم را می داد که می گفتند:« میلان ایتالیا» - «........ آبی ها»! خیلی دقیق روی دو واژه جنسی 18+ پافشاری می کرد. مثل تشدید روی کلمه!

از راست: جعفر مختاری فر، رضا احدی و عبدالعلی چنگیز در سال های طلایی استقلال

رضا احدی دستش را گذاشت توی دست مرگ ...

  خیلی بد است که ببینی فرشاد پیوسی که دوستش داشتی و با بدبختی پول جمع می کردی و عکسش را می خریدی و هنوز بعد از 25 سال از دلت نیامده آلبوم عکس هایش را بیندازی دور مضحکه یک پسر بچه بددهن بشود! نه او حوصله داشت و نه من دل و دماغش که برایش بگویم این چاقالو یک زمانی بت باشگاه بود، ستاره روزگار بی ستاره ما بود ...

  دیروز رضا احدی یکی از ستاره های همان روزگار دستش را گذاشت توی دست مرگ و رفت. حتی سرش را برنگرداند که نگاه کند بعد از رفتنش چه غلغلغه ای افتاد به جان پسربچه های دهه 60.

  
همان ها که می رفتند ورزشگاه آزادی تا «رضای رودی فولر» را تشویق کنند. عکسش را می خریدند می چسباندند به دفترها. به دیوارها. برنگشت تا ببیند  رفیقان و همبازی های دیروز و مدیران امروز که جواب سلامش را نمی دادند الان  چه اشکی می ریزند. چه خاطره ها تعریف می کنند از تکنیک و اخلاق اش. برنگشت و دستش را گذاشت توی دست مرگ و رفت ....

  از دیروز تا امروز آنقدر در مورد رضا احدی حرف زده اند و عکس بازنشر کرده اند که بعید است در همه عمر 53 ساله اش منتشر شده باشد. انگار یک دفعه میلیون ها نفر یادشان افتاد که چقدر حسرت ته دلشان دارند از آن دهه 60. دهه حسرت های مکرر. موشک باران. فوتبال تیغی. کفش های استوک دار قرضی. ستاره های سبیلو. سکوهای پرتماشاگر. یکی از همان نسل با اشاره به ستاره هایی که این روزها در اینستاگرام عکس هایشان سی هزار لایک می خورد و به آن می بالند به خبرنگاری گفته: «مرد حسابی! اگر برای تو سی هزار نفر لایک می زنند، برای ما صد هزار نفر می آمدند ورزشگاه»!

  برای نسلی که لابه لای جنگ و موشک باران بزرگ شد، دل خوشی کم بود. همه آنها که این یکی دو روز برای رفتن ستاره موفرفری استقلال بغض کردند، برای دل خودشان گریه کردند. برای آن حسرت ها که آه شد و به هوا رفت. ما به  آن بازیکن های سرکش که در روزهای خاکستری و تلخ دهه 60  شور و شوق و لذت می دادند مدیونیم. روزهایی که «صف» نماد برابری بود، روزهایی که گلوله رایگان تقسیم می شد، روزهایی که بوی باروت می داد، شب هایی که برق نبود، و فوتبال نیم بند دریچه ای بود برای نفس کشیدن.

  دوست نداشتم عکس های رضا احدی را روی تخت بیمارستان ببینم. زار و نزار دیدن ستاره هایی که زمانی چابک و تیزپا روی چمن پرچاله چوله می دویدند  سخت است. تلخ است.

  رضا احدی هنوز جا داشت که بیشتر زندگی کند اما چند نفر از آن نسل واقعاً «زندگی» می کنند؟ نهایتش عادل فردوسی پور دعوت اش می کرد به برنامه 90 و او می گفت مجبور شده برای امرار معاش مسافرکشی کند. عادل مثل ما دلشکسته سرش را می انداخت پائین و روی کاغذهایش خط های بی معنی می کشید و نسل ما دلش می گرفت و ستاره های جدید و جوان ترها می خندیدند که چرا همه ستاره های قدیمی وضع شان مثل هم است؟ چرا «بچه زرنگ» نبوده اند؟ «عشق به پیرهن و هوادار» کیلویی چند؟! پول رو بچسب داداش!

  پیری و زمین گیری و سربار شدن بد است. آن طور که انگار از آغاز وجود نداشته ای. ندویده ای. نجنگیده ای توی این زندگی. مرگ به موقع را نعمت می دانم. هیچ علاقه ای هم به این نصیحت های جانگداز ندارم.

  با این همه به شدت به پیرها احترام می گذارم و مدام سعی می کنم قیافه روزهای جوانی شان را جلوی چشمم بیاورم. وقتی که گوشه چشم شان چروک نداشت، وقتی که دستشان نمی لرزید، وقتی که چشم ها برای دیدن شان می چرخید، وقتی ....

  رضا احدی! دستش را گذاشت توی دست مرگ و رفت. یکی دیگر از ستاره های نسل ما در خاک آرام گرفت...

  «آرام گرفت» چه ترکیب ناهمواری است برای آدمی که روزی هزاران قلب را بی قرار می کرد و هیچ وقت توی زمین فوتبال «آرام» نمی گرفت ....



برچسب ها: رضا احدی ، فرشاد پیوس
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲۳
در انتظار بررسی: ۳۵
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۲ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
167
عالي بود
سعديا مرد نكونام نميرد هرگز
مرده آن است كه نامش به نكوئي مبرند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
137
آخ که خیلی قشنگ نوشتی حقایق را نوشتی و از دل ما گفتی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
113
راست میگی....سوختیم
شهرام
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
66
رضا احدی از بازیکنان نسل طلایی و سوخته ایران(نسلی تکینیکی و در عین حال محجوب و با اخلاق) در دهه 60 بود که به حقش نرسید.یادش بخیر. او با جعفر مختاری فر، و عبدالعلی چنگیز سمت چپ آتشین و هجومی استقلال را تشکیل میدادند. محبوب آبی، یادت گرامی
ناشناس
-
۰۹:۵۲ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
50
یادی...آهی...اشکی
یاد احدی گرامی
قلم محمدی پاینده
شهرام
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
36
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم/روزی سراغ وقت من آیی که نیستم/زنده یاد:شهریار
شیرین گو
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
45
طلا بود این یادداشت..طلا.... گریه ام گرفت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
46
خیلی وقت بود منتظر یه همچین نوشته ای بودم. تو کجا بودی تا حالا؟ خیلی قشنگ . خیلی درست. رضا احدی و چنگیز و پیوس و محمدخانی ها و چه فوتبالی بازی میکردند. معرفت بود.غیرت بود. چند ساعت وایمسادیم توی صف خرید مجله ورزش.
سایه هیچ
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
30
من اقای احدی رو نمی شناختم به سنم قد نمیده
اما شما خوب حق مطلب رو ادا کردید مجمو عه ای از نارسایها وعرف های غلط مملکت ما را بسیار شیوا بیان کردید.
ممنون
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
32
دلم تنگه برای نسل رضا رودی فولر.
حیف اونها...
مجيد
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
27
دمت گرم عصر ايران خيلي قشنگ نوشتي منو بردي به سال هاي دهه 60
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
29
خدا رحمت کند رضا احدی را
مطلب زیبایی بود
ناشناس
-
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
19
یادی...آهی...اشکی
یاد احدی گرامی
قلم محمدی پاینده
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۲ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
18
رضا احدی! دستش را گذاشت توی دست مرگ و رفت. یکی دیگر از ستاره های نسل ما در خاک آرام گرفت...
فرهاد
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
29
بسيار زيبا در عين حال غم انگيز
يادش بخير دهه شصت ورزشگاه بزرگ آزادي بليطاي 15 تومني سكوهاي سيماني و ستاره هايي كه ساخته روزنامه ها نبودن تو دل مردم جاشون بود و شيره گفتن تماشاگران به هنگام شنيدنشون از بلندگوي استاديوم واقعا دلم براي جوونياي خودم تنگ شد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
17
روحش شاد.....
بهرام
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۸ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
19
روحت در آرامش باد اي مرد بزرگ و دوست داشتني.
هنوز صحنه اي كه نفوذ از سمت راستش قبل از نيمه زمين رو خط كناري به سمت دروازه پرسپوليس و سانتر از رو نقطه كرنرش كه منجر به گل استقلال شد تو استاديومه شيرودي عين اينكه يك دقيقه پيش رخ داده باشه جلو چشامه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۸ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
17
روحش شاد و خداوند بیامرزدش که درست زیست و نابهنگام درکذشت.
شاهين
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
17
دلم گرفت برادر
برادر خاطرت هست ......
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
17
آه.آه........آه.....بنشين برلب جوي گذرعمرببين...ممنون ازدلنوشته ات هموطن عزيزم.......
حسام بيك
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
22
من متولد 43 ام . با رضا احدي دوسال اختلاف سني دارم و او و ديگر ستاره هاي دهه شصت تنها براي امثال ما گرانبها هستند و فقط ما از اين نوشته لذتي حزن انگيز ميبريم . انتظار هم نداشته باشيم نسل جديد چنين رفتار كنند . راستي از ناصر محمد خاني - صادق ورمزيار و . . . چه خبر !
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
15
با سلام
خداوند رحمتشان کند . هر چه زمان میگذرد و همسالان من فوت میکنن میبینم چقدر از من خوشبخت تر هستند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
0
28
همه این نوشتار درست است ولی همین انتقادی که به دیگران در این دل نوشته شده برای نویسنده همین مقاله هم وارد است که چرا باید منتظر بشویم رضا احدی ها یکی پس از دیگری به بستر بیماری بیافتند و ما یادشان کنیم و اگر شانس اوردند و برای چند صباحی دیگر سالم از بستر بیماری بیرون آمدند دوباره تا وقت مردنشان فراموش کنیم و وقتی که از دنیا رفتند تازه یادمان بیافتد که ای دل غافل رضا احدی فت کرد! منصور پور حیدری بیمار شدو...!!!! افسوس که واقعاً ما ایرانیان مرده پرستیم!!