راستش زمانی که تصمیم گرفتم این مقاله را بنویسم، گفتم شاید برای ارایه چنین متنی کمی دیر باشد اما نگاهی دوباره به اطراف خود کردم و متوجه شدم هنوز شمار زیادی از کاربران بهگونهای کاملا درگیرانه (واقعا واژهای مودبانهتر نیافتم) مشغول بازی کردن کلش آف کلنز هستند، از خودم پرسیدم چگونه یک بازی موبایلی می تواند این همه موفق باشد؟ نگاهی به دیگر تولیدات سوپرسل که انداختم، دریافتم تمامی بازیهای ساخته این گروه موفق هستند، یعنی سوپرسل رمز موفقیت را یافته است؟ شاید هم نه؛ قرعه موفقیت پس از Rovio و Saga اینبار به نام سوپرسل رقم خورده است، البته موفقیت کلش آو کلنز چندان بیدلیل هم نبوده است.
اولین بار که با نام کلش آو کلنز آشنا شدم و آن را دیدم، در گوشی یکی از دوستانم بود. آن موقعها اسمارتفون اندرویدی داشتم اما به علت قدیمیبودن ورژن اندروید نتوانستم نصبش کنم، هرچند در نگاه اول برایم چندان جالب به نظر نرسید، این موضوع گذشت و کمکم نام این بازی را به فراموشی سپردم، چند ماهی از آن ماجرا گذشت و با این وجود که اسمارتفون خود را عوض کرده بودم و دیگر میتوانستم کلش آو کلنز را نصب کنم اما سراغش نرفتم، راستش را بخواهید از وابستگی به آن میترسیدم. تقریبا دو سال پیش بود که صحبتها راجع به این بازی را بیشتر از قبل میشنیدم و رفتهرفته موجی جدید بهنام کلش آو کلنز در ایران شکل گرفت!
شیفتههای این بازی بسیار بیشتر از قبل شده بودند و دیگر همه دارندگان اسمارتفون خواهان چشیدن طعم آن بودند؛ دریافتم برای اینکه در این موج غرق نشوم، بهتر است همراه با آن حرکت کنم، کلش را از یک وبسایت ایرانی نام آشنا در زمینه اندروید دانلود کردم و آن را روی اسمارتفون خود نصب کردم. در نگاه اول گرافیک بازی بسیار کودکانه به نظر میرسید اما بعدها دریافتم همین طراحی به ظاهر کودکانه یکی از نقاط قوت کلش آو کلنز است، آشنایی من با گیمپلی این بازی هرچند در ابتدا سخت به نظر میرسید اما واقعا زمان زیادی طول نکشید تا چم و خم بازی را یاد بگیرم. به عنوان یک کاربر باید این بخش را یک شاهکار بدانم، طراحی ساختمانها کاملا با کاربرد آنها هماهنگ است. موضوع طراحی و گرافیک در این بازی آنقدر قدرتمند است که تجربه آن را در هیچ بازی دیگری هرچند نامآشنا هم چون Clash Of Kings مشاهده نکردم، در دیگر بازیهای اندرویدی خصوصا بازیهای استراتژیک، گاها آنقدر ساختمانها و نیروها بد طراحی شدهاند که تمیز دادن آنها از یکدیگر بسیار سخت است و نیاز به یک حافظه بصری فوقالعاده قوی دارد.
از بخش طراحی و گرافیک بگذریم به صداگذاری میرسیم، شاید به جرات بتوانم بگویم پس از Candy Crash، کلش آو کلنز تنها بازی است که از زیاد کردن صدای آن لذت میبرم، جزییات رعایت شده در صداگذاری این بازی در نوع خود بسیار عالی است، صداگذاری همگام با گیمپلی میتواند شما را یاری کند که حتی بدون نگاه کردن به صفحه از برخی فعالیتها مطلع شوید، موزیکهای این بازی هرچند کم هستند اما واقعا هماهنگترین صدای ممکن برای انجام دادن این بازی است.
همانطور که گفتم یادگیری گیمپلی این بازی برای من که تجربه بازی های آنلاین و یا استراتژیک کمی داشتم، زمان زیادی طول نکشید، البته اگر به طیف سنی بازیکنان کلش آو کلنز نیز نگاهی بیندازید، خواهید دید کودکانی که گاها حتی سواد خواندن زبان فارسی را ندارند بهراحتی و حتی بعضی وقتها بهتر از کاربران بزرگسال با کلش آو کلنز بازی میکنند. ذات گیمپلی کلش آو کلنز به حدی قدرتمند است که تمام کاربران از هرگروه سنی را مجذوب خود کرده است، قدرت سوپرسل در اجرای تجربهای ناب از بازیهای آنلاین در کلش آو کلنز به اوج خود رسیده و بدون شک قابل ستایش است. ارایه آپدیتهای منظم باعث شده کلش آو کلنز به سرعت از رده خارج نشود و به جرم تکرار، همچون انگریبرزد نشود، در جمعبندی گیمپلی این بازی میتوان یک کلمه گفت: شاهکار!
از بخشهای اصلی کلش آو کلنز که بگذریم به یکی از مهمترین پاشنهآشیلهای محبوبیت آن میرسیم، آنلاین بودن این بازی موجب شده کلش آو کلنز، ذاتی اجتماعی پیدا کند و این موضوع کمک بسیار زیادی به گسترش آن کرده است، شاید اگر کلش آو کلنز یک بازی آفلاین هرچند با تمامی امکانات فعلی بود، هرگز موفقیت خاصی را به دست نمیآورد.
کلش آو کلنز می تواند شاهدی باشد بر اینکه همیشه اولینها بهترین را نمیسازند، مطمئنا قبل از کلش آو کلنز نیز بازیهای زیادی به صورت استراتژیک عرضه شده بودند که تاکنون نام آنها را نشنیدهایم و گاها بودجههایی بیشتر از کلش آو کلنز را در دسترس داشتهاند اما سوپرسل با اجرای موفق و پس از آن Boom Beach و Hay Day به خوبی نشان داد یک شرکت موفق نباید کیفیت را فدای کمیت کند. سوپرسل تجربهای موفق از اجرای خوب و نوآورانه است که بایستی موفقیت خود را مدیون اعتیاد میلیونها کاربر وابسته به کلش بداند.
منبع: آی تی رسان