۲۸ شهريور ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۶:۴۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۵۱۷۶۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۵ - ۲۸-۱۱-۱۳۹۴
کد ۴۵۱۷۶۵
انتشار: ۱۰:۱۵ - ۲۸-۱۱-۱۳۹۴

کودک 3 ساله، قربانی زندگی تلخ پدر و مادر

روزنامه ایران - مادر جوانی که در برابر اتهام سنگین مرگ پسرش قرار گرفته ادعا کرد کودک‌آزار نیست.

این مادر 26 ساله که فاطمه نام دارد در جریان مرگ پسر سه ساله‌اش از سوی پلیس بازداشت شده است اما اتهام کودک آزاری را قبول ندارد.

حادثه مرگ خاموش محمد حسین روز 14 بهمن ماه امسال بعد از یک روز کما و بر اثر خونریزی مغزی رخ داد.

این کودک خردسال حاصل ازدواج زوجی جوان بود که در ادامه راه نتوانستند با هم تفاهم داشته باشند و سرانجام از هم جدا شدند.

این زن جوان در حالی که تا انجام تحقیقات تکمیلی با صدور قرار قانونی در اختیار پلیس آگاهی قرار گرفته است، از جزئیات ماجرا گفت:

چند سال دارید؟

26 ساله هستم.

کی ازدواج کردید؟


حدود 10 سال پیش با شوهر سابقم آشنا شده و با هم ازدواج کردیم.

چند تا بچه دارید؟

حاصل زندگی مشترک ما دو پسر 9 و 3 ساله بود.

چه مدت پیش از شوهرتان جدا شدید؟


حدود یک سال پیش بود که نتوانستیم با هم کنار بیاییم و ناچار از هم طلاق گرفتیم.

از آن زمان تاکنون کجا زندگی می‌کردید؟

چون بچه‌ها نزد من بودند در خانه پدر شوهرم بودم تا اینکه یک ماه پیش آنها ادامه حضور مرا در آن خانه به صلاح ندانستند و مجبور شدم برای ادامه زندگی خانه‌ای را در جاده نکا به ساری اجاره کنم.

چرا بچه‌ها را به شوهرتان ندادید؟

چون او حاضر به نگهداری آنها نبود.

در این مدت هزینه زندگی‌تان را چگونه تأمین می‌کردید؟

کارگری می‌کردم. هر کاری می‌کردم تا بتوانم بچه‌ها را تأمین کنم.

شوهرتان بابت نگهداری بچه‌ها پولی به شما نمی‌داد؟

نه گاهی اوقات پدرم و بستگان کمک می‌کردند. حتی خانه‌ای که اجاره کردم را پدرم برایم گرفت.

از ماجرا بگو

روز قبل از حادثه شوهر سابقم تماس گرفت و ادعا کرد می‌خواهد به خانه من بیاید و بچه‌ها را ببیند. چون نمی‌خواستم با او در خانه تنها باشم بنا براین پیشنهاد دادم در محیطی بیرون از خانه حاضرم دیدار او با بچه هایش انجام شود اما او قبول نکرد.

چرا؟


نمی‌دانم.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

بعد از آن تماس محمد حسین خیلی بی‌تاب پدرش شده بود. دائم گریه می‌کرد و از اینکه در چنین شرایطی قرار گرفته‌ام بشدت ناراحت شده بودم. من زندگی‌ام را دوست داشتم. نمی‌خواستم به این وضعیت گرفتار شوم اما شوهرم این اتفاق را رقم زد. خیلی سعی کردم بچه را ساکت کنم اما او مدام گریه می‌کرد. از نظر روحی بشدت تحت فشار بودم در یک لحظه عصبانی شده و پسرم را به سمت دیگر هل دادم. او پایش به فرش گیر کرده و سرش به گوشه در خورد. خون از سرش می‌آمد. بسرعت او را درآغوش گرفته و به بیمارستان رساندم.

الان چه احساسی دارید؟

من زندگی‌ام را دوست داشتم و دلم نمی‌خواست جدا شوم. نگران آینده بچه‌هایم هستم. نمی‌دانم اگر به زندان بروم چه کسی از آنها مراقبت خواهد کرد. بچه بزرگم باید درس بخواند. عاشق بچه‌هایم هستم اما همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد.

گفتنی است در لحظه انجام این گفت‌و‌گو این زن جوان هنوز درباره ماجرای مرگ پسرش اطلاعی نداشت و تصور می‌کرد او هنوز در کما به‌سر می‌برد.

برچسب ها: کودک 3 ساله
ارسال به دوستان
با سعدی در گلستان / باب اول حکایت بیست و ششم : به هم بر مَکَن تا توانی دلی / که آهی جهانی به هم بر کند (+صدا) ارسال فرمول افزایش اضافه کاری پرستاران به ریاست‌ جمهوری النصر به دنبال شروع دوباره؛ کاسترو رفت، پیولی آمد سازنده تایوانی منکر تولید پیجر های انفجاری شد هشدار احتمال سقوط سنگ‌ در جاده های کوهستانی البرز 4 کتاب عالی درباره فروش (فیلم) نمای این ساختمان در منهتن معروف شده است! (+عکس) تقابل ایران و قطر در تبریز؛ ورزشگاه یادگار امام میزبان حساس‌ترین دیدار ایتالیا ستاره درخشان خود را از دست داد؛ سالواتوره اسکیلاچی درگذشت تماشای فیلم و سریال‌های فیلم‌نت برای کاربران تپسی رایگان شد عنکبوت گرگی: شکارچی شبانه در قاب دوربین‌ (عکس) سرنوشت بازی‌های سرخابی در مشهد؛ منتظر تصمیم شورای تامین کدام نسل پورشه 911 توربو؟ از نسل اول تا جدیدترین مدل (عکس) از ملا نصرالدین تا محمود نبویان : دروغ اولی خنده دار بود و دومی فلاکت بار خبر شوکه‌کننده رسانه روسی: حسن یزدانی 2 سال دیگر به کشتی بازمی‌گردد!