چرا بازار کوتاه مدت نگر شده!؟
1.ریسک های سیستماتیک.شرایط سیاسی کشور و نارامی های منطقه خاورمیانه همواره یکی از ریسک های موجود برای سرمایه گذارانی بوده که در پی اعتماد به بازار سهام بوده اند.تاثیر رخدادهای سیاسی در بازار سهام بسیار بیشتر از بازارهای دیگر است و البته لحظه ای.خوشبخاته در طول ماه های گذشته ریسک پرونده هسته ای برطرف شده و از طرفی دیگر کشور به لحاظ سیاسی ثبات مطلوبی را سپری می کند.بنابراین دیگر دلیلی برای کوته نگری در سرمایه گذاری ها از این حیث وجود ندارد.
2.عدم کنترل سفته بازی.در بورسی که سهام خودروسازان سه ماهه 300 درصد رشد قیمت را تجربه کرده است و دیگر سهم های بنیادی تنها 30 درصد،چه دلیلی باقی می ماند برای سرمایه گذاری بلند مدت!وقتی به یک صنعت یا یک شرکت فرصت رشد چند صد درصدی ظرف چند روز و چند ماه داده می شود و سفته بازان براحتی در آپلیکیشن ها مشغول تبلیغ سهام خود هستند،دلیلی برای سهامداران بنیادگرا وجود ندارد که بر خرید و ماندگاری در سهم های بلند مدت پافشاری کنند چرا که آن ها هر چقدر در چند ماه گذشته در بورس کار کرده اند باز از سفته بازان هنوز عقب ترند!کنترل این معضل بزرگ بازار سهام تقویت سیستم های نظارتی سازمان بورس و اوراق بهادار را می طلبد.
3.تغییر مکرر قوانین و مقررات.سهامداران هر صنعتی در سال های گذشته ریسک های تحمیل شده زیادی را از سوی قوای مقننه و مجریه به خود دیده اند.آن ها که سهام پتروشیمی در سبد سهام خود داشته اند،طی سالیان گذشته با افزایش 6 برابری قیمت خوراک دست و پنجه نرم کرده اند،آن هایی که سهام معدنی داشته اند مطالبه بزرگی با عنوان حق پروانه را پیش روی خود دیده اند و آن هایی هم که سهام بانکی داشته دخالت های مکرر دولت در مجامع،نرخ عقود مشارکتی و مبادله ای و نرخ سود سپرده ،تسهیلات تکلیفی و ده ها مورد دیگر را تجربه کرده اند.برای اعتماد سرمایه گذار باید قوانین بلند مدتی را تدوین و تصویب کرد تا نه تنها یک وزیر بلکه با تغییر رئیس دولت ها هم براحتی قابل تغییر نباشند.این تغییرات مکرر قوانین و مقررات سبب شده تا سرمایه گذار در بورس پس از رسیدن به سود های اندک ،سودهای آتی را به دلیل فرار از تله تغییرات مکرر قوانین و مقررات از دست بدهد.
4.حقوقی های بی تحمل و منفعل!در سال های گذشته حقوقی هایی همچون تامین اجتماعی و صندوق های بازنشستگی به بهانه تامین حقوق و دستمزد ذی نفعان خود با درصدی رشد در بورس به حراج دارایی های خود اقدام کرده اند.این یک واقعیت است که در بورس نه چندان عمیق ما بازیگران کوچک یعنی حقیقی ها به بازیگران و بازیگردانان بزرگ یعنی حقوقی ها نگاه می کنند.وقتی آن ها کوتاه مدت شده اند یا اصلا کاری نمی کنند چه دلیلی دارد تا حقیقی ها همچنان شعار سهامداری در بورس سر دهند!؟
به این دلایل عدم ترویج فرهنگ سهامداری و فرهنگ سازی لازم،بالانبردن سطح تحلیل و تحلیل پذیری در بازار و عدم جذب آحاد مردم به بازار سرمایه را می توان به عنوان دیگر دلایل فاصله گرفتن بورس از ماموریت و وظیفه ذاتی خود نیز اضافه کرد.بورسی که حدود نیم قرن پیش در ایران بنا شده تا یکی از راه های تامین مالی بنگاه های اقتصادی باشد حالا محلی است برای دست به دست شدن سهام و سود بردن عده ای به قیمت زیان عده ای دیگر!
اما چرا به سهامداری در بورس اصرار داریم و می گوئیم برگ برنده بازار سهام در دست کسانی است که سال ها سرمایه خود را در سهم های بنیادی سرمایه گذاری کنند !؟
بررسی بازه بلند مدت سهام کنتورسازی ایران نشان می دهد که این سهم از زمان واگذاری به بخش خصوصی یعنی حدود 8 سال پیش تاکنون صرف نظر از سود نقدی و افزایش سرمایه، 11000 درصد بازدهی به سرمایه گذاران داده است.این سهم که در سال گذشته با بازدهی 775 درصدی به عنوان پدیده بورس 94 معرفی شد،8 سال کاملا متفاوتی را نسبت به زمانی که دولتی اداره می شد گذرانده است.سهام کنتورسازی ایران در سال 87 با قیمت هر سهم 70 تومان آگهی شد،اما هر چند این عرضه برای سومین مرتبه توسط ساتکاب انجام می شد لکن با حضور خریداران حدود سه برابر قیمت پایه معامله شد.
از آن زمان تاکنون سهم حدود 11000 درصد بازدهی به سهامداران خود داده است و سهامداری که 8 سال پیش 10 میلیون تومان در این شرکت سرمایه گذاری کرده،اینک صاحب بیش از یک میلیارد تومان ثروت است.اصلا قصد نداریم که بگوییم رشد قیمت کنتورسازی درست بوده یا غلط.لیکن شرکت در مناقصه تامین صندوق های فروشگاهی برنده شده و فروش حدود یک میلیون صندوق فروشگاهی را به اصناف دربرنامه دارد و قیمت سهم با توجه به سود شرکت به 7500 تومان در شرایط کنونی رسیده که به نظر واکنش سهم به سود شرکت منطقی است. یا مثلا سهام خود شرکت فرابورس ایران که از سال 87 تاکنون با احتساب سود های نقدی و افزایش سرمایه حدود 40 برابر شده است!از این دست شرکت ها که چند ساله سهامداران خود را ثروتمند کرده اند در بورس زیاد است،ولی باید سهام را درست و بنیادی انتخاب کرد و پای آن ماند.
در بازار چه خبر بود؟
بورس تهران در معاملات روز چهارشنبه مطابق با انتظارات با تشدید عرضه ها و فشار فروش بیشتری روبرو شد. شناسایی سود توسط معامله گران کوتاه مدتی در گروه فلزی و معدنی در کنار تداوم فشار فروش در گروه خودروسازی باعث شد تا کلیت بازار چهره منفی به خود بگیرد. کاهش حجم معاملات ، خروج نقدینگی هایی که توسط اعتبارات و اهرم وارد بازار شده بودند و شکل گیری کندل «سیاه و زشتی» که در روز های اخیر بار ها به آن اشاره شد ، از دلایل عقب نشینی معامله گران و شکل گیری روند نوسانی در کلیت بازار می باشد و به نظر تا مادامی که سقف قبلی «شاخص کل» شکسته نشود و بر حجم و ارزش معاملات افزوده نگردد، وضعیت بازار به همین شکل باشد و چه بسا عدم رشد قیمت ها ، موج دیگری از عرضه ها برای صنایع بورس تهران به همراه داشته باشد.
افت و خیزهای اخیر شاخص نشان می دهد همچنان رفتارهای هیجانی در میان سهامداران، مهمترین پیشران روندهای قیمتی است. البته تحولات مثبت در بازار های جهانی و برخی خبر ها از رویداد های سیاسی موجب شده تا اهالی بازار کماکان به روند بلند مدتی بازار خوش بین بمانند. ببینید ، بورس تهران در 2 سال اخیر به دلیل سقوط قیمت نفت و خالی شدن جیب دولت ، ریزش سنگینی داشت و حالا که نفت نیز در مسیر قیمت های 50 دلاری قرار گرفته ، طبیعی است که دلیل محکمی برای ریزش قیمت ها وجود نداشته باشد چراکه با نفت 50 و بیش از 50 دلاری ، طبیعتا دولت پولدار می شود و قطعا از صنایع بزرگ و مورد توجه حمایت بیشتری خواهد کرد.
ارزش معاملات کل هفته در دو بازار بورس و فرابورس معادل 2.280 میلیارد تومان رقم خورد که سهم معاملات خرد ( بدون معاملات بلوکی و اوراق مشارکت ) از این کیک معادل 1.570 میلیارد تومان بود.
شاخص بورس تهران هم در این هفته از 79.577 تا 78.269 واحد حرکت کرد و معادل 1.64 درصد افت را به خود دید و شاخص فرابورس هم 0.25درصد رشد را تجربه نمود.
*روزنامه نگار و کارشناس بورس