چند سال است عبارت "کالای چینی" به شکل عجیبی ورد زبان همگان شده، از تولید کننده تا مصرف کننده، از نهادهای دولتی تا توزیع کنندگان خصوصی، همگی در یک کلام زبان مشترک دارند:"کالای چینی همه را بدبخت کرده است."
البته این نوع محاوره ریشه تاریخی در فرهنگ ما دارد. زمانی بود که کالاهای ژاپنی نقش «بَدِه» را بازی می کردند، نیم قرن پیش پدران ما می گفتند جنس فقط آلمانی، ژاپنی بنجل است، کمی گذشت، سی سال پیش می گفتند جنس خوب فقط ژاپنی، کره ای نامرغوب است. الان هم کره جنوبی توانسته از زیر ضربه مشتری بیرون بیاید و جایش را به چین بدهد.
چندسال پیش برای بازدید از نمایشگاهی بین المللی عازم یکی از شهرهای جنوبی چین شدیم. در طول بازدید، زمانی که از غرفه داران راجع به مشخصات فنی کالاهای الکترونیک و نوع قطعات آنها سوال می کردیم، مسؤولان غرفه ها از ما سوال می کردند که شما واقعاً از ایران به اینجا آمده اید؟!
دلیل تردیدشان را پرسیدیم، گفتند: اکثر بازدیدکنندگان ایرانی، اولین سوالی که در رابطه با کالا می پرسند قیمت فروش آن است نه مشخصات فنی؛ خیلی هم سر قیمت چانه زنی می کنند که کاهش دهند و به حداقل برسانند.
سابقه این وضعیت به بیش از دو دهه قبل برمی گردد، زمانی که افراد توانستند به چین بروند و با خرید دو سه کانتینر لوازم برقی، اسباب بازی، کفش و ... بیشترشان را به روش قاچاق وارد کنند و به دلیل عدم آشنایی کسبه خرد به دانش فنی و همچنین روابط بازار و قوانین کسب و کار بین المللی، به باور خودشان پایین ترین قیمت را تهیه و به عبارت صحیح تر پایین ترین کیفیت را تحویل مصرف کننده ایرانی دادند و می دهند.
البته این فقط مربوط به کسبه خرد و کلان بخش خصوصی ـ خرده فروش و عمده فروش بازار نمی شود، شرکت های زیرمجموعه سازمان های دولتی، بانک ها و ... هم برای عقب نماندن از قافله ارزان خریدن در بخش های دیگر مانند برنج و لوازم خودرو این کار را انجام دادند و بدون کنترل کیفیت اقدام به واردات کردند، فقط با تکیه به باور قیمت پایین و ...!
اگر بخواهیم فارغ از شعار پردازی سخن بگوییم باید بپذیریم که مقصر خودمان هستیم، چین و دیگران تقصیری ندارند، الان بهترین برندها مانند آیفون، سامسونگ، باتری پاناسونیک، خودروی بنز و فولکس و صدها برند دیگر در کشور چین تولید و به 190 کشور دنیا صادر می شوند، بویژه در اروپا و آمریکا که این کشور دارای بازار صدها میلیارد دلاری است و به سختی دارد با بالابردن کیفیت و ارتقاء دانش و تجربه مدیریت کلان بازرگانی و تولید، بازار صادراتی خود را حفظ و کنترل و گسترش می دهد.
چین حتی این اواخر سرمایه گذاری کلانی را در قاره آفریقا در بخش های مختلف بازرگانی، صنعتی و کشاورزی انجام داده است.
در بحث ارزان فروشی، لازم به ذکر است که در تمامی کشورهای دنیا بویژه در شهرهای بزرگ مانند لندن، فرانکفورت، نیویورک و .. فروشگاه یک پوندی، یک یورویی و یک دلاری وجود دارد که مشتریان خاص خود را دارد که نیازی به کیفیت بالا ندارد. اگرچه بازار اجناس یک دلاری یا یک یورویی هم بازار وسیعی است و گردش مالی دهها میلیارد دلاری دارد که موضوع بحث ما نیست.
دلایل رشد چین را بیشتر باید در فرهنگ و رفتار و نوع نگرش چینی ها جُست: فرهنگ نظم پذیری، قانع و صبور بودن، پرتلاش بودن و زحمت کشیدن از یک طرف و از سوی دیگر تغییرات اساسی در استراتژی توسعه چین که حدود چهار دهه پیش توسط دنگ شیائوپینگ اعلام و به وسیله رهبران بعدی تکمیل شد.
یکی از حرکت های بنیادی رهبران چین آزادکردن اقتصاد، کاهش حجم دولت و نفوذ ایدئولوژی حزب کمونیست آن کشور و جدا ساختن آن از برنامه های توسعه بود.
گام بعدی، اعزام دهها هزار جوان به دانشگاه های معتبر آمریکا و اروپا بود تا ضمن آموزش زبان انگلیسی، به عنوان زبان غالب روابط اقتصادی بین المللی، با فرهنگ، عادات و رفتار مردمی که قرار است در جهان، مشتری و مصرف کننده نهایی کالاهای تولید آن کشور محسوب شوند، آشنا شوند. از سال ها پیش تاکنون دانشگاههای معتبری مانند ام.آی.تی، کمبریج، کلمبیا و .. کار تربیت مدیران آینده چینی را به عهده گرفته اند.
چین به درستی دریافته که تعامل با همه جهان، رشد فرهنگ، تربیت مدیران مجرب، تربیت تکنیسین های ماهر و دوری از هرگونه روابط متشنج با همسایگان و دیگر دولت های دنیا راه رشد منطقی و درست هر کشوری است.
اولین هواپیمای مسافربری ساخت چیناگر چه در این میان و در ظاهر به دلیل کم تجربگی و کم دانشی و عدم اطلاع کافی از روابط تجارت بین المللی و بانکی بخشی از وارد کنندگان غیرحرفه ای کشورمان با اعتبار و آبروی مدیران و صنعتگران چین بازی می کنند ولی روزی فرا خواهد رسید که چین هم مانند کره، ژاپن و آلمان از زیر این ضربه فرهنگی رها و کالای چینی در ایران هم به عنوان کالای مرغوب شناخته شود.
از طرف دیگر به تولیدکننده های کشورمان که گلایه از واردات کالاهای ارزان از کشور چین دارند باید متذکر شد که بهتر است دنبال جواب این پرسش باشند که چرا یک وسیله صنعتی ساخت کشور چین پس از طی آن همه مسافت و هزینه های انبار بازهم نصف قیمت تمام شده کالاهای ایرانی مشابه به مشتری عرضه می شود؟ آیا دلیلی غیر از ضعف مدیریت بازرگانی و تولید و صنعت و قوانین کسب و کار کشور و بورس بازی روی زمین و ملک و ضعف آشکار فنی پرسنل و کمبود تکنسین ماهر و مجرب دارد؟
پیشنهاد می کنیم تا دیر نشده تصویر چین را در آینه های شکسته نبینیم که آدرس غلط دادن ما را به جایی نمی رساند. بجای آن بهتر است راههای موفقیت آنها را الگو قرار دهیم، اگرچه سخت است!
واردات مستقیم ماشین های گران و بی کیفیت چینی توسط خودروسازان وطنی به بهانه حمایت از تولید ملی تقصیر چینی ها نیست
یک فروشگاه دار
ولی تو آلمان تولید کنندگان اصلا اجازه ندارند هر آشغالی رو تولید کنن