عصر ایران؛ مهرداد خدیر- انتخابات بعدی ریاست جمهوری در سال 1396 برگزار می شود. به قاعده خرداد، ماه انتخابات است اما این بار به خاطر تقارن ماه رمضان واپسین جمعه اردیبهشت ماه پیشنهاد شده است.
اکنون اما مرداد 1395 خورشیدی است و تابستان باید به پایان برسد و پاییز و زمستان نیز بیایند و درگذرند تا نوبت به سال جدید و آن بهاری برسد که در گذار از میانه خود آبستن تب و تاب و التهاب انتخابات ریاست جمهوری است.
هم می توان گفت تا چشم بر هم بزنی گذشته است چندان که هر یک از ما که به گذشته نگاه می کنیم انگار دیروز بود و اگر عزیزی را از دست داده باشیم گوشه چشمی هم خیس می کنیم و دستی پشت دست می زنیم که های و افسوس! چه زود گذشت و شعر ضرب المثل شده قیصر را زیر لب زمزمه می کنیم که «چقدر زود دیر می شود»!
و هم می توان گفت خیلی مانده تا آن موقع و این سیب چه چرخ ها می تواند خورد و چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد.
رسم این بوده که یک رییس جمهوری در پایان دوره دوم برای مرتبه بعد هم کاندیدا شده و بر این پایه هر رییس جمهوری در حال کار محتمل ترین نامزد دوره بعد بوده است و اگر اولین رییس جمهوری کاندیدا نشد به این خاطر بود که در میانه برکنار شد و دومی یک ماه بعد به شهادت رسید و گرنه همه رییسان جمهوری بعدی برای دور دوم نامزد شدند و حتی گاه با فاصله عزم آن داشتند که نوبت سوم هم بخت خود را بیازمایند.
با این وصف احتمال کاندیداتوری حسن روحانی در انتخابات آتی ریاست جمهوری به قاعده بیش از نامزد نشدن اوست مگر آن که اتفاقاتی یا مصلحت هایی او را از کاندیداتوری دوباره بازدارد.
این گفتار اما درباره آن نیست که روحانی باز هم می آید و محمود احمدی نژاد در رقابت با او وارد صحنه می شود یا نه که نکته ای دیگر انگیزه این چند سطر است.
روحانی باید چنان ریاست جمهوری کند که انگار همین دوره بیشتر نیست. مگر محمد مصدق و میرزا تقی خان فراهانی چند سال نخست وزیر و صدراعظم بودند؟ پس به گواه تاریخ در دو یا سه سال هم می توان کاری کرد کارستان. البته روحانی هم کار اصلی را در همان دو سال اول انجام داده و برجام در دومین سال ریاست جمهوری محقق شده است اما چنان که خود گفت برجام مقدمه بود و به ذی المقدمه هم می اندیشد.
ماندگاری نام یک سیاستمدار به شمار سال های صدارت او نیست. کما این که کل دوران نخست وزیری مصدق به دو سال و نیم نمی رسد اما بیش از 60 سال است که درباره او گفته و نوشته می شود. حال آن که این کشور صدر اعظم 13 ساله هم داشته است اما از هویدا جز در سالگرد اعدام او یاد نمی شود و باز او به این خاطر بخت یار است که همواره به این بهانه از او یاد می شود. از شماری اما هیچ نامی بر جای نمانده است.
حسن روحانی برای یک دوره چهار ساله وعده هایی داده و اگر پیشتر مانع مجلس قبلی بود اکنون با همت مردم آن مانع برداشته شده است.
البته دو دیدگاه در این باره وجود دارد: دیدگاه نخست این که کمتر از یک سال باقی مانده را مماشات یا گردش به راست کند تا این دوران بگذرد و چهار سال دوم را به صراحت یا سرعت بیشتر شروع کند و از حمایت و هماهنگی مجلس نیز بهره برد.
دیدگاه دیگر اما که این نوشته بر آن تأکید دارد این است که او تا روز آخر دوره اول ریاست جمهوری در دوره نخست رییس جمهوری است نه کاندیدای بالقوه دوره بعد و اتفاقا بر پایه عملکرد دوره اول به او رای داده می شود یا نمی شود.
بر این اساس می توان گفت چه بخواهد کاندیدا شود و چه نخواهد باز باید یک رییس جمهوری تمام عیار باشد و کار امروز را به فردا نیفکند و آنچه را که می تواند و شایسته است که در دوره اول و تا بهار 96 انجام دهد به دوره بعد موکول نکند چرا که اگر نخواهد یا نتواند یا نشود که بیاید یا انتخاب نشود (و دلِ دلواپسان برای این دو گزینه آخر چه غنجی میرود!) این حسرت همواره بر دل او می ماند و تا پایان عمر رخت برنمی بندد.
به تعبیرمولانا «چون خیالی در دلت آمد نشست / هر کجا که می گریزی با تو هست».
نگاهی به خاطرات سیاستمداران گذشته نشان می دهد که با چه حسرتی از کارهای نکرده و حرف های نگفته سخن به میان می آورند و صدای «کاش کاش» آن در گوش تاریخ می پیچد.
نمی گوییم رییس جمهور روحانی در یک سال باقی مانده در سیاست داخلی یا اقتصاد یا سیاست خارجی یا جامعه مدنی چه کاری انجام دهد یا ندهد و چه بگویدیا چه نگوید.
میخواهیم بگوییم اگر احساس میکند که باید انجام دهد یا باید بگوید به دوره بعد موکول نکند. ضمن این که همین انجام دادن ها و گفتن ها البته سرمایه و پشتوانهای است برای دوره دوم ریاست جمهوری.
خدا کنه عارف کاندید بشه
اصلا مگه دوره بعد رای هم میاره؟
میدانم براساس تفکرقابل احترمی که دارید ناراحت میشویداماچه کنم که ناگزیرم
به غیر از رفع حصر، ارامش تصمیم گیری، حسن اخلاق، ارامش اقتصادی، کاهش تورم، شروع رشد از مهمترین اقدامات این دولت است.
برجام تازه مقدمه بوده
متاسفانه حرفهای زیبایی میزدند ولی عمل مایوس کننده.
برای دو جناح اصلی کشور متاسفم که بعضا بزرگانشان در مورد حمایت از این دولت برای انتخابات بعدی حرف میزنن. نهایت عملکرد نزدیکان این دولت را در مجلس میتوان دید که با ریاکاری آمدند مجلس و سپس یک مدتی آمدند در گروه اصولگراها و درنهایت که با تذویر تمام جایگاههای حساس را گرفتند درنهایت فراکسیون خودشان را تشکیل دادند.
عملا یاد گرفتن میان اصلاحات و اصولگرایی دعوا راه بیندازند و حکومت کنند. از بزرگان بعید بود.